خلاصه:
دلسا مسئولیتی سنگین بر دوش دارد؛ سنگینتر از حد تحمل شانههای نحیفش. او باید یکسال در استراتژی به تلخی زندگیاش بازی کند. با ارکیدهای که سرتاسر وجودش را کینه دربرگرفته است، مهرادی که ساحرهای بهتماممعناست و دایانی که زندگیاش را از او گرفت، همکار میشود. روزی به عقب بازمیگردد تا...