داستان بادکنک حسود

  1. کوکیッ

    داستان داستان کودکانه «بادکنک حسود»

    بچه ها دو تا بادکنک خریدند. یکی سفید و یکی صورتی. هر دو تا بادکنک را باد کردند و با کمک بابا از سقف اتاق آویزان کردند. اما بادکنک سفید از بادکنک صورتی چاقتر و بزرگتر بود. به خاطر همین بادکنک صورتی عصبانی بود. بادکنک صورتی شروع کرد به غر زدن و گفت: بچه ها عمدا من و کم باد کردند و تو رو بیشتر...
بالا