به نام مهربان ترین
یه داستان بگم؟
چند سال پیش(مهم نیست چند سال. شما 18 حساب کنین) یه شب که آسمون خم شده بود روی زمین تا سرک بکشه تو زندگی آدما، یهو هول شد و یه ستاره از دامنش افتاد. ستاره کوچولو داستان ما وسط یه شهر تاریک سقوط کرد. قدمش که به زمین رسید، نور و گرما و خوشی به شهر سرازیر شد. خنده...