قطعه شماره ۱{در ستایش یکی از حاکمان شرع}
ای داده سپهر شرع را نور
از پرتو رأی عالم آرا
ناهید ز مطربی کشد دست
گر نهی تو بر فلک نهد پا
از دست تو کلک معجز آثار
هم خاصیت عصای موسا
دمساز کلام جان فزایت
با معجزه دم مسیحا
از تقویت شریعت تو
متقن همه جا بنای تقوا
از حکم توچرخ کی کشد سر
او راست مگر دو سر...
قصیده شماره ۱{ در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران}
به میدان تاز و سر در آتشم ده باد جولان را
پر از دود سپند جان من کن دور میدان را
بزن بر جانم آن تیر نگاه صید غافل کش
که در شست تغافل بود و رنگین داشت پیکان را
کمان ناز اگر اینست و زور بازوی غمزه
چه جای دل که روزن میکند در سـ*ـینه سندان را
چه سرها...
غزل شماره ۱
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمیآیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ
وحشی از جرم همین...