حکایت

  1. Ahoura

    حکایتهایی از عبید زاکانی

    نهايت خساست بزرگی كه در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسيد و اميد زندگاني قطع كرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر كرد. گفت: اي فرزندان، روزگاري دراز در كسب مال، زحمت‌هاي سفر و حضر كشيده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگي فشرده‌ام، هرگز از محافظت آن غافل مباشيد و به هيچ وجه دست خرج بدان نزنيد. اگر...
  2. Ahoura

    مطالب طنز حکایتهایی از ملا نصرالدین

    ماه بهتر است روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟ ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست! ولی ماه شبهای تاریک را ورشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است!
  3. Mah dokht

    ▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

    به نام آفریننده قلم سلام خدمت نگاه دانلودی های عزیز تاپیک قبلی به علت زیاد شدن صفحات بسته شد و از این به بعد در همین تاپیک می تونید به دنبال رمان مورد نظرتون باشید. لطفا قبل از شروع به فعالیت در تاپیک، به موارد زیر توجه کنید: ۱_ فقط خلاصه رمان و هر چی ازش یادتونه ذکر کنید و توضیحات تا حد امکان...
  4. *~SAEEDEH~*

    مطالب طنز | حکایت های مـلـانصـرالـدین |

    »هـوالـحـق« ●حکایت های طنز ملانصرالدین: ملانصرالدین یه شخصیتِ طنزیه که هممون می‌شناسیمش! از بزرگ تا کوچیک..حکایت های ملانصرالدین هیچ وقت تمومی ندارن! *** •داﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﯾﺸﺎﻭﻧﺪ ﺍﻻ‌ﻍ: ﺭﻭﺯﯼ ﻣﻼ‌ ﺍﻻ‌ﻏﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﺯﺩ، ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ...
  5. ~●Monster●~

    حکایتی درباره ی بهشت و جهنم

    #بـهشت و #جـهنم حکایت و داستان | بـهشت و جـهنم فردی از پـروردگار درخواست نمـود تا به او بـهشت و جـهنم را نشان دهد خدا پـذیـرفت. فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خدا پذیرفت. او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه،...
بالا