عبید زاکانی

  1. Ahoura

    حکایتهایی از عبید زاکانی

    نهايت خساست بزرگی كه در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسيد و اميد زندگاني قطع كرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر كرد. گفت: اي فرزندان، روزگاري دراز در كسب مال، زحمت‌هاي سفر و حضر كشيده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگي فشرده‌ام، هرگز از محافظت آن غافل مباشيد و به هيچ وجه دست خرج بدان نزنيد. اگر...
  2. فاطمه صفارزاده

    متون ادبی کهن «عشاق نامه»

    بسمه تعالی در این تاپیک عشاق نامه‌ی عبید زاکانی قرار می‌گیره! لطفا پستی ارسال نکنید.
بالا