VIP «تاپیک جامع معرفی کتاب‌های چاپی»

شکوفه حسابی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/02
ارسالی ها
7,854
امتیاز واکنش
29,176
امتیاز
1,001
محل سکونت
ترینیداد و توباگو
کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده نگـاه دانلـود ایرانی با موضوع عاشقانه است که تمِ معمایی – هیجانی دارد و در مدت زمان تقریبا یک ماهه به چاپ بیستم رسیده و می‌توان گفت به نحوی شگفتی ساز است. این رمان تا به امروز بیشتر از پنجاه بار تجدید چاپ شده است.

پشت جلد کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده قسمتی از متن کتاب آمده است:

بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه، می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»



-سرد-آقای-نویسنده-1.jpg


داستان کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده
این رمان داستان یک نویسنده به نام آرمان روزبه و یک دختر روزنامه‌نگار است. کتاب با یک خاطره از دروان کودکی آرمان شروع می‌شود. خاطره‌ای که در ادامه اساس اتفاقات بعدی کتاب است.

ماجرا از این قرار است که آرمان در کودکی عاشق دختری می‌شود که ۱۵ سال از خودش بزرگتر است و برای تمرین پیانو به خانه پیرزن همسایه می‌آید. آرمان عاشق رفت و آمد این دختر برای یادگیری پیانو است. اما پیرزنی که به این دختر پیانو آموزش می‌دهد یک آهنگ بیشتر نمی‌داند و بنابراین آرمان تصمیم می‌گیرد نت های موسیقی آن ها را دست کاری کند تا آموزش پیانو مدت زمان بیشتری طول بکشد.

جملات ابتدایی کتاب کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده چنین است:


می‌خوام یه اعتراف بکنم!

من چند سال پیش دیوانه‌وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی می‌زد و پونزده سال از خودم بزرگ‌تر بود، اون هر روز به خونه‌ی پیرزن همسایه می‌اومد تا ازش پیانو یاد بگیره.

ازقضا زنگ خونه‌ی پیرزن خراب بود و معشـ*ـوقه‌ی دوران کودکی من مجبور بود زنگ خونه‌ی ما رو بزنه، منم هر روز با یه دست لباس اتوکشیده می‌رفتم پایین و در رو واسه‌ش باز می‌کردم، اونم می‌گفت: «ممنون عزیزم!» لعنتی چقدر تودل‌رو می‌گفت عزیزم!

۲۰ سال بعد آرمان به یک کنسرت می‌رود. کنسرت عشق دوران کودکی‌اش. اتفاقا در همان کنسرت دختر آهنگی را که آرمان در کودکی دستکاری کرده را می‌نوازد و اسم آن را هم «وقتی پسربچه عاشق می‌شود» گذاشته است. آرمان از این اتفاق بسیار لـ*ـذت می‌برد و می خواهد خودش را معرفی کند، می‌خواهد اعتراف کند که این آهنگ نتیجه شیطنت خودش بوده اما ماجرا به این سادگی نیست و…

از متن کتاب:


به خودم اومدم، حضار هنوز داشتن تشویقش می‌کردن و فهمیدم داستان این آهنگ به‌قدری معروف شده که همه ازش خبر دارن، دلم می‌خواست از جام بلند شم و فریاد بزنم که اون پسربچه منم، من بودم که این آهنگ رو نوشتم، اما از این ترسیدم که دیوونه خطابم کنن.

[ لینک: کتاب جای خالی سلوچ ]

-سرد-آقای-نویسنده-2.jpg


درباره کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده
قبل از اینکه سراغ کتاب برم، هیاهو و تب و تاب عموم مردم درباره این رمان نظرم را جلب کرده بود. با خودم می‌گفتم این کتاب چی می‌تونه باشه که اینقد مورد پسند همه هستش، یعنی نگـاه دانلـود ایرانی می‌تونه تا این اندازه خوب باشه؟

حقیقتش دید خوبی نسبت به رمان‌های ایرانی ندارم. اما با این حال تصمیم گرفتم که سراغ کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده برم و متوجه شدم که بله، این کتاب واقعا نگـاه دانلـود خوب و متفاوت است. البته نگـاه دانلـود خوب و متفاوت برای افرادی که زیاد کتاب‌خوان نیستند. این رمان بیشتر مورد پسند جوانان است. شاید اگر پایان کتاب مثل بقیه قسمت‌های کتاب خوب بود می‌توانستم از کلماتی مثل خیلی خوب و عالی برای توصیف این کتاب استفاده کنم.

-سرد-آقای-نویسنده-5.jpg


مشخصات کتاب
  • کتاب قهوه‌ی سرد آقای نویسنده
  • نویسنده: روزبه معین
  • انتشارات: نیماژ
  • تعداد صفحات: ۲۲۰
  • قیمت چاپ چهاردم – سال ۹۶: ۲۰۵۰۰ تومان
 
  • پیشنهادات
  • شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    پاییز فصل آخر سال است نگـاه دانلـود ایرانی و برنده جایزه ی ادبی جلال آل احمد است.

    در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

    این همه آدم در دنیا دارن نباتی زندگی می کنند. بیدار می شوند و می خورند و می دوند و می خوابند همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟ بابا گفت جوری زندگی کن که بعد از تو آدم ها تو را یادشان بیاید.

    داستان کتاب
    پاییز فصل آخر سال است – روایت‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی سی‌ سالگی‌ست: لیلا، روجا و شبانه.

    کتاب شامل دو بخش با عنوان‌های “تابستان” و “پاییز” است که هر کدام از این دو بخش نیز دارای سه فصل می‌باشد که هر فصل از نگاه یکی از این سه شخصیت اصلی کتاب روایت می‌شود.

    در واقع داستان یک برش کوتاه از ماجراها و دغدغه‌های این سه دختر را شامل می‌شود، دغدغه‌هایی مانند مهاجرت، هویت شغلی و اجتماعی و روابط عاطفی و خانوادگی.

    نویسنده در این کتاب نه راهکاری برای دغدغه‌های شخصیت‌ها ارائه می‌دهد نه قضاوتی می‌کند و نه حتا پایانی مشخص و واقعی ارائه می دهد، در پایانِ کتاب دغدغه‌ها سر باز می‌مانند و تعلیق حفظ می‌شود و همین تعلیق و پایانِ بازِ کتاب، واقعی بودن داستان را دوچندان می‌کند، مثل زندگی همه‌ی ما.

    [ لینک مرتبط: رمان هرس نوشته نسیم مرعشی ]

    photo_2017-07-11_01-29-35.jpg

    درباره کتاب پاییز فصل آخر سال است

    از نقاط قوت کتاب، سبک نوشتاری خوب داستان و خوش‌خوان بودن آن است، داستان بسیار قابل لمس و همذات‌پنداری با هر سه شخصیت آسان است، به طوری که می‌شود هر سه شخصیت را در وجود خودمان پیدا کنیم.

    در این داستان هیچ شخصیتی قهرمان نیست، هیچ شخصیتی مطلقا خوب یا بد نیست، همه خودشان هستند، انسان‌هایی عادی و از دلِ جامعه‌ی اطراف‌مان.

    نویسنده به خوبی توانسته سردرگمی و شک و تردید و ترس‌های شخصیت‌ها را نشان دهد.

    اصلی‌ترین نقطه‌ی ضعف داستان شاید یکسان بودن لحن هر سه شخصیت است، هرچند نویسنده دوراهی‌های سه زن را به موازات هم تعریف می‌کند ولی چون زاویه دید در تمام این روایت‌ها اول شخص است، یکسان بودن لحن هر سه راوی جذاب نیست. البته ممکن است تلخی و حال‌وهوای دلگیر و پاییزی و فضای حزن‌آلود داستان برای همه خوشایند نباشد.

    در پایان به نظرم یک کتاب پر از دخترانگی و دغدغه‌های یک نسل است، از سردرگمی تا انتخاب و قطعا به عنوان اولین کتاب نویسنده ارزش خوانده شدن را دارد و از رمان‌های خیلی خوب ایرانی‌ست.

    15876749_207763976296382_4380810214639665152_n.jpg


    قسمت هایی از متن پاییز فصل آخر سال است
    دنبال تو می‌دویدم. روی سرامیک‌های سرد و سفید سالن. در آن سکوت ترسناکِ هزارساله. هن و هنِ نفس‌هایم با هرگام بلندتر در گوشم تکرار می‌شد و گلویم را تلخ می‌کرد. بخش پروازهای خارجی آن طرف بود. امام نه، مهرآباد بود انگار. و سالن پروازش هی دورتر می‌شد. رسیدم به گیت. پشتت به من بود، اما شناختمت. کت نیلی‌ات تن‌ات بود و چمدان به دست، منتظر و آرام ایستاده بودی. روشنی سالن به سفیدی می‌زد. فقط نور می‌دیدم و تو را. لکه‌ای نیلی روی سفیدی مطلق. صدایت زدم. راه افتادی و دور شدی. سُر می‌خوردی روی سرامیک‌های سالن. دویدم. دستم را دراز کردم و دستت را گرفتم. برگشتی. دستت توی دستم ماند و هواپیما پرید…


    18252944_1286427264745391_1163706807437230080_n.jpg


    بالای مژه‌ها خط سیاه می‌کشم. کج می‌شود مثل همیشه. مثل تمامِ خط‌های زندگی‌ام که کشیدم و کج شد و پاک کردم و باز کشیدم و باز کج بود. مثل شب‌های مشق که صد بار با مداد قرمز لای “بابا”های سیاه خط می‌گذاشتم و خراب می‌شد و پاک می‌کردم و باز می‌کشیدم و باز خراب می‌شد و من می‌ماندم و دفتر پاره. به سمیرا التماس می‌کردم که برایم خط بکشد. نمی‌کشید و می‌گفت دیوانه، خوب است همین‌ها؛ و من با چشم‌های خیس، باز پاک می‌کردم و باز می‌نوشتم. دیگر اما زور پاک کردن ندارم. رویش باز خط می‌کشم تا پهن شود و کج‌وکولگی‌اش گم شود در سیاهی مداد.

    این موقعیت‌های نفرت‌انگیز زندگی من کِی قرار است تمام شوند؟ تصمیم‌های زجرآور بین بد و بد، بدتر و بدتر. دوراهی‌هایی که انتهای هرکدام‌شان یک شهر سوخته است. راهِ محکوم به شکست باید تنها راه باشد تا زجرش فقط زجر شکست باشد. همیشه باید تنها یک راه باشد که بدون عذاب وجدان تا تهش بروی و در آن از شکنجه‌ی وسوسه‌ی راهی که انتخاب نشده، هر قدمت لرزان‌تر از قدم بعدی نباشد. باید همیشه تنها یک راه باشد. تنها یک راه. کار باید یا خوب باشد یا بد، که بفهمم باید قبولش کنم یا نه.

    نمی‌دانم این “چیزی شدن” را چه کسی توی دهان ما انداخت؟ از کی فکر کردیم باید کسی شویم یا کاری کنیم. اینهمه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی می‌کنند. بیدار می‌شوند و می‌خورند و می‌دوند و می‌خوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟

    اطلاعات کتاب
    • پاییز فصل آخر سال است
    • نویسنده: نسیم مرعشی
    • انتشارات: چشمه
    • تعداد صفحات: ۱۸۹
    • قیمت چاپ نهم: ۱۴۰۰۰ تومان
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    کتاب همسایه ها رمانی از احمد محمود نویسندهٔ ایرانی است. و از سوی انتشارات امیر کبیر در اختیار علاقه مندان قرار داده شده است.

    داستان از زبان اول شخص یعنی «خالد» پسرکی پانزده ساله روایت می شود.

    پسری که در یک محله ی فقیر نشین در خانه ای با چندین سکنه همراه خانواده اش زندگی می کند و پدرش مانع ادامه ی تحصیل او شده است.

    داستان کتاب همسایه ها
    داستان در دو پرده روایت می شود.

    در پرده ی اول، محمود تک تک پرسوناژها را رنگ امیزی می کند و ارتباطات آن ها را با خالد شکل می دهد. در انتهای پرده ی اول، خالد که در ابتدا ی داستان یک نوجوان خام و درگیر مسایل دوران بلوغ بوده، کم کم به یک مبارز سیـاس*ـی تبدیل میشه و فعالیت هایش او را راهی زندان میکند.

    پرده ی دوم داستان در زندان با شکل گیری شخصیت های جدید، روایت می شود.

    داستان کتاب همسایه ها در زمان ملی شدن صنعت نفت و به قدرت رسیدن مصدق در اهواز اتفاق می افتد و به خوبی این واقعه ی تاریخی را در کنار دیگر اجزای کتاب به تصویر می کشد.

    احمد محمود پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازداشت شد و به علت این‌که با حکومت پهلوی همکاری نکرد و توبه‌نامه هم امضا نکرد، مدت زیادی را در زندان به سر برد. پس می توان نتیجه گرفت که بخش عظیمی از اتفاقاتی که در همسایه ها به تصویر کشیده شده شرح مبارزات سیـاس*ـی خودش است.

    این کتاب اولین رمان محمود است. با این حال او توانست در همین ابتدا سبک و سیاق نگارشش را به مخاطب بنمایاند. شیوه ای که تمام مشخصات ریالیسم را در خود گنجانده است و به خوبی تار و پود سیـاس*ـی، اجتماعی، تاریخی اهواز به عنوان سمبلی از ایران ان زمان را به تصویر کشیده است .

    امتیاز این کتاب در سایت گودریدز با امتیازدهی حدود هزار و هشتصد کاربر ، چهار است که برای یک کتاب ایرانی امتیاز بسیار بالایی محسوب میشود .

    احمد محمود خود می‌گوید:

    کتاب همسایه‌ ها را بهار سال ۱۳۴۵ در اهواز به پایان رساندم. بخشهایی از آن به عنوان بخشی از رمان منتشر نشده همسایه‌ها در سالهای ۴۶ به بعد در مجلات تهران چاپ شد تا سال ۱۳۵۳ که امیرکبیر بطور کامل چاپ و منتشرش کرد.

    -ها-2.jpg

    درباره کتاب همسایه ها

    اگر بگوییم همسایه‌ ها نگـاه دانلـود خوب است، بهتر و مهم‌تر از این است که بگوییم بهترین رمان فارسی است؛ چنان‌ که هست.

    – بهاءالدین خرمشاهی

    نمی خواستم معرفی این کتاب را بنویسم! نوشتن از کتاب همسایه ها به معنی این بود که من باید از دنیایی که احمد محمود خلقش کرده بود بیرون بیام و من نمی خواستم که اینجوری بشه.

    این اولین کتابی بود که از احمد محمود میخوندم. و باید بگم دارم میرم که بقیه ی آثارش رو بخونم. مدام خودم رو سرزنش میکنم که چی شد زودتر سراغ آثارش نرفتم؟

    محمود تو همسایه ها براتون یه دنیا ترسیم میکنه با تمام جزییات، کوچکترین و ریزترین جزییاتی که به چشم هر کسی نمیاد. و بعد شما رو وارد این دنیا میکنه تا با صدها شخصیت این کتاب اشنا بشید.

    یه جورایی منو به یاد سریال «وست ورلد – west world » انداخت. شما وارد دنیایی میشید که حضور درش یه رویاست.

    حالا شما هم یک همسایه اید. همسایه ای که دیده نمیشه ولی وارد دنیای همسایه ها شده و میتونه از نزدیک به زندگی تک تک پرسوناژها سرک بکشه. و جالبتر از همه روند شکل گیری شاکله ی سیـاس*ـی و اجتماعی شخصیت اصلی داستانه.

    -ها-3.jpg

    طلاعات کتاب
    • کتاب همسایه ها
    • نویسنده: احمد محمود
    • انتشارات: امیر کبیر
    • تعداد صفحات: ۵۰۲
    • افست
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    کتاب یک عاشقانه‌ی آرام اثر نادر ابراهیمی است.

    این کتاب داستان زندگی زن و شوهری جوان است که سعی دارند زندگی عاشقانه شان را از خطر روزمرگی نجات دهند. کتاب در سال ۵٧ روایت می شود.

    گیله مرد معلم ادبیات است که ساواک او را ممنوع الکار کرده است. بنابراین او تصمیم می گیرد داستانی بنویسد و آن را به همسرش تقدیم کند…

    درباره کتاب
    حس میکنم نویسنده خودش و همسرش را در قالب شخصیت های کتابش به تصویر کشیده و چیزی که این کتاب را خاص می کند همین است.

    در اصل کتاب، موضوع محور نیست بلکه گفتگو محور است و کل کتاب گفتگوی همین زن و شوهر می باشد.

    وقتی کتاب ملت عشق رو خوندم با خودم فکر کردم جای کتابی که روابط انسانی را به عارفانه و عاشقانه ترین شکل ممکن بیان کند چقدر در ادبیات معاصر ایران خالیه! تا اینکه این کتاب رو خوندم.

    واقعا درسته که هر کتابی، زمانی داره برای خونده شدن! مطمئنم شاید هر وقت دیگه ای این کتاب رو میخوندم انقدر به دلم نمی نشست…

    به جرات این کتاب جزو بهترین کتاب های تمام زندگیمه!

    نه فقط داستان جذاب، بلکه اشراف نویسنده به زمان روایت و جملات شاعرانه و شخصیت پردازی بی نقص و تشبیهات قوی همه از نکات مثبت کتاب بود…

    حقیقتا یک کتاب کامل بود که به بهترین شکل ممکن حالم رو خوب کرد.

    لطفا کتاب یک عاشقانه‌ی آرام را بخوانید چون هر روز که آن را نخوانید بدون شک یک کتاب خوب را از دست داده اید.

    [ لینک مرتبط: کتاب مردی در تبعید ابدی نوشته نادر ابراهیمی ]

    -عاشقانه-آرام-3.jpg
    قسمت هایی از متن کتاب یک عاشقانه‌ی آرام

    هیچ چیز همچون اراده به پرواز،پریدن را آسان نمیکند.

    مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
    مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود!
    عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنیی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است، و طراوت، بافت عشق. چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟

    وقتی زندگی مان را به یک حفره ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم نباید انتظار داشته باشیم که در ته این حفره، عشق، مشغول پایکوبی و شادمانی باشد.

    در عصر ما، هر میخی، در هر سنگی فرو میرود. ابزارهای مناسبش را باید یافت.

    عاشق “شدن” مسأله ای نیست، عاشق “ماندن” مسأله ی ماست. بقای عشق، نه بروز عشق.
    عشق به اعتبار مقدار دوامش عشق است، نه شدت ظهورش…

    در عشق، جایی عظیم برای بداهه نوازی هست، به شرط آنکه نواختن را بدانی.

    مرگ مسأله ای نیست. اگر به درستی زندگی کرده باشی.

    پیری در روح است، نه در سال.

    عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، به سوی هم نیست، بلکه حرکت دو نفر در کنار هم است.

    زمان، بدون اراده، بدون هدف، بدون آرزو، بدون تازگی، بدون دگرگونی های نا منتظر، یک پیکره ی سنگی بیش نیست.

    این خوب است که مدرسه باشد، و نرویم. این خوب نیست که مدرسه نباشد، و ما ندانیم به کجا نرفته ایم.

    مقصد، زندگی را معنی میکند.
    هدف، زندگی را عمیق میکند.
    زندگی را، وجود مقصد معنی میکند، نه رسیدن به مقصد.

    اطلاعات کتاب
    • کتاب یک عاشقانه‌ی آرام
    • نویسنده: نادر ابراهیمی
    • انتشارات: روزبهان
    • تعداد صفحات: ۲۳۹
    • قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    جای خالی سلوچ رمانی رئالیستی از محمود جان دولت‌ آبادی است که بلافاصله پس از آزادی از زندان ساواک و طی ۷۰ روز نوشته‌ است.

    دولت‌ آبادی داستان آن را به هنگامی که دوره سه ساله حبس خود را می‌گذراند در ذهنش پرورانده بود.

    در این کتاب با زندگی مردم یک روستا آشنا می شوید و توصیفات کتاب آنقدر قوی و پررنگ است که انگار شما هم دارید با آن ها زندگی می کنید.

    داستانی از روزمرگی های مردم که با قلم توانا با چنان جذابیتی نوشته شده که خواننده را با خودش همراه می کند.

    photo_2017-08-17_23-53-07.jpg

    داستان کتاب

    رمان جای خالی سلوچ همان طور که از اسمش پیداست از رفتن سلوچ (اسم مرد) شروع می شود.

    سلوچ که کسب و کار حسابی ندارد، زن و بچه خود را رها می کند و به دنبال کار روانه شهر می شود. او بدون هیچ خبری محل زندگی خود را ترک می کند. در کتاب، دولت آبادی آن چنان زیبا احساسات و مشکلات زندگی مِرگان، زن سلوچ را به تصویر می کشد که همتا ندارد.

    او از روح سرکش پسران سلوچ صحبت می کند و دردهای هاجر، دختر نوجوان سلوچ را در ازدواج با مردی که سالها از او بزرگ تر است روایت می کند.

    این رمان به جای خالی سلوچ اشاره می کند اما سلوچ حضور مستقیمی در داستان ندارد. ولی به تدریج با خواندن کتاب شخصیت او در پس ماجراها و ارتباط شخصیت ها با یکدیگر آشکار می شود.

    12424586_952389351477657_1648661633_n.jpg
    درباره جای خالی سلوچ

    این رمان واقعا عالی و تاثیر گذار است. دولت آبادی در این کتاب چهره زشت فقر را به نمایش می گذارد و اراده راسخ مِرگان را به نمایش گذاشته است.

    به نظر من این رمان را می شود خیلی خوب درک کرد و فهمید چرا که نویسنده خودش فضای داستان را به خوبی می شناسد و از آن آگاه هست. در رمان قسمت هایی دردناک و تلخ هم وجود دارد که بسیار آدم را به فکر فرو می برد. و همین باعث میشه که این کتاب تا این حد فوق العاده باشد. اصولا کتابی که آدم را به فکر فرو نبرد ارزش این را ندارد که چندین بار خوانده شود. به شما پیشنهاد می کنم که حتما رمان جای خالی سلوچ را چندین بار بخوانید.

    این کتاب در حقیقت سعی می‌کند تقدیرِ زندگیِ زنانی همچون مرگان را نشان دهد که در جای جایِ ایران حضور دارند و پابه‌پای مردان کارهای دشوار و سخت انجام می‌دهند و در سخت‌کوشی هیچ کم از مردان ندارند؛ زنانی که در تمامِ عمر حتی یک روز هم رنگِ خوشی را نمی‌بینند امّا خم به ابرو نمی‌آورند و با وجودِ همهٔ اتفاقاتی که ممکن است ده‌ها مرد را از پا بیندازد، می‌جنگند.

    57575.jpg


    قسمت هایی از متن جای خالی سلوچ
    زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو نه می توانی زخم را از قلبت وابکنی و نه می توانی قلبت را دور بیندازی. زخم تکه ای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور می اندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند.

    دنیا را بگذار آب ببرد. وقتی تو در توفان گرفتار میآیی، چه خیال که تو دکمه ی یقه ات را بسته باشی یا که نبسته باشی. چه خیالی که خاک در چشمانت خانه کند یا نکند. چه خیالی ؟! تو در توفان گرفتار آمده ای، میخواهی که گلویت خشک نشود ؟!
    خوش خلقی او را باید از چاپلوسی جدا می کردند. روی گشاده ی مرگان در کار، نه برای خوشایند صاحب کار، بلکه برای به زانو درآوردن کار بود. مرگان این را یاد گرفته بود که اگر دلمرده و افسرده به کار نزدیک بشود، به زانو در خواهد آمد و کار بر او سوار خواهد گشت. پس با روی گشاده و دل باز به کار می پیچید. طبعا کار چنین است که می خواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد. این تو هستی که نباید پا بخوری، نباید از پا دربیایی و مرگان نمی خواست خود را ذلیل، ذلیل کار ببیند. مرگان کار را درو می کرد.


    گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی. عشق، گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دست های به گل آلوده یتو که دیواری را سفید می کنند. عشق، خود مرگان است؛ پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق می جنباند. و گاه به درد در چاهیت فرو می کشد.

    گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به رقـ*ـص و شلنگ اندازی وا می دارد. می گریاند. می چزاند. می کوباند و می دواند. دیوانه به صحرا!

    1333.jpg


    اطلاعات کتاب
    • جای خالی سلوچ
    • نویسنده: محمود دولت آبادی
    • انتشارات: چشمه
    • تعداد صفحات: ۴۰۵
    • قیمت: ۳۲۰۰۰ تومان
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    5354_31528_normal.jpg

    کتاب کلید کاربردی قانون جذب
    نویسنده : جک کانفیلد
    مترجم : نفيسه معتكف

    درباره کتاب کلید کاربردی قانون جذب
    من در هر مرحله‌ای از این مسیر تو را راهنمایی می‌کنم. کاربرد قانون جذب روشی آگاهانه و سنجیده است که کل زندگی و چگونگی حضور تو را در جامعه‌ی جهانی متحول می‌کند. تو می‌توانی طرز فکرت را تغییر دهی. می‌توانی زندگی‌ات را دگرگون کنی. می‌توانی دنیا را متحول کنی. زندگی دلخواه خودت را شروع کن. تو بنا به دلیلی اینجا هستی و دنیا به آنچه باید نثارش کنی، نیاز دارد.


    بخشی از کتاب کلید کاربردی قانون جذب
    مقدمه
    می گویند وقتی شاگرد آماده باشد، سر و کله ی معلم هم پیدا می شود. اگر شروع به خواندن این کتاب کرده ای، با این حساب به وضوح حاضر هستی تا گام بعدی خود را به سوی تحول شخصی ات برداری. تو آماده ای تا خلق و دریافت هر آنچه را واقعا در زندگی ات می خواهی، آگاهانه شروع کنی. با عمل کردن آگاهانه و سنجیده به قانون جذب، با کمترین تلاش و بیشترین لـ*ـذت می توانی دقیقا هر آنچه را می خواهی خلق کنی

    تجربه شخصی من:
    اول از همه بگم که این کتاب فوق العادس! در عین سبک بودن مطالب خیلی پرمحتواست و راحت میتونی بفهمی از چه چیزی حرف میزنه.
    محور کتاب برمیگرده به اسرار کائنات و ضرب المثل"از هر دستی بدی از همون دست میگیری".
    علاوه بر مطالب امیدوار کنندش، هر چند پاراگراف یکبار سحنان پرمحتوایی از فیلسوفا و بزرگان و کسانی که به حقیقت این دنیا اگاه بودن میگه.
    کتاب یک سری تمرین هایی داره که باید با جون و دل انجامش بدی. یعنی اگه دل به کار ندی هرچه قدرم کتاب رو بخونی فایده نداره.
    اگه سعی کنی ذهن و تمرکزت رو روش بذاری متوجه میشی که ناخودگاه روند زندگیت از این رو به اون رو میشه.
    بهتره که با باور مثبتی خوندن کتاب رو شروع کنید و عمیقا باورش داشته باشید. (مثلا اولش امیدوار باشید که واقعا میتونید خودتون و روش و شیوه زندگیتون رو اونطور که میخواید تغییر بدید و بسازید.چون 90 درصدش همون باوره)
    و در اخر این کتاب رو به همه افراد توصیه میکنم مخصوصا کسانی که منفی گرا هستن و فکر میکنن جایگاهی که الان دارن همیشگیه!
    شاد باشید

     

    *Stephanie*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/12
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    6,302
    امتیاز
    658
    سن
    20
    محل سکونت
    Gothom City
    رمان دختری که رهایش کردی
    داستان زندگی زنی را روایت میکند که تلاش میکند امید و ایمانش را در دوران جنگ جهانی دو از دست نده و به دیگران هم امید و ایمان بده
    برنده جایزه بهترین رمان سال
    اثری از نویسنده کتاب من پیش از تو
     
    آخرین ویرایش:

    *Stephanie*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/12
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    6,302
    امتیاز
    658
    سن
    20
    محل سکونت
    Gothom City
    جنگی که نجاتم داد
    آدا به همراه برادر و مادرش در لندن زندگی می‌کند. یکی از پاهای آدا مشکل دارد و نمی‌تواند راه برود. مادر که خرج زندگی بر دوشش است با آدا بسیار نامهربان است. او آدا را در خانه زندانی کرده است و به او اجازه نمی‌دهد بیرون برود. یک بار که ادا خود را از پله‌های خانه به پایین می‌رساند مادر آن قدر او را کتک می‌زند که از شانه‌اش خون می‌آید: «هیچی نیستی! فقط مایه خجالتی. هیولایی با اون پات. فکر کردی خوشم میاد عالم و آدم تو را ببینن»

    دنیای آدا به خانه کوچک‌شان و فضایی که می‌تواند از پنجره‌ی اتاقش ببیند محدود است و از بسیاری چیزها مانند درخت یا چمن هیچ تصور و شناختی ندارد. تنها دلخوشی او برادر کوچکش است اما وقتی برادرش آن قدر بزرگ می‌شود که به مدرسه برود آدا می‌فهمد که باید کاری برای خودش بکند و پنهان از چشم مادر یاد می‌گیرد که چگونه راه برود. جنگ جهانی دوم شروع می‌شود و کودکان به مناطق روستایی فرستاده می‌شوند تا از بمباران در امان باشند. آدا امیدوار است که مادر او را همراه برادرش جیمی به منطقه‌ی امن بفرستد. اما مادر با بی‌رحمی می‌گوید که هیچ خانواده «درست و حسابی» او را نخواهد پذیرفت. اما آدا نمی‌خواهد این فرصت ویژه را برای خلاص شدن از دست مادر نامهربانش از دست بدهد.

    او با برادرش فرار می‌کند و به همراه کودکان دیگر سوار قطار می‌شود. در روستا خوشبختانه هیچ خانواده‌ای آن دو را به خاطر ظاهر کثیف و نحیف‌شان نمی‌پذیرند و مامور دولت ناچار آن‌ها را به خانم اسمیت می‌سپارد.

    خانم اسمیت که خود نیز به سبب افکار متفاوتش با پدرش مشکل دارد، به آدا فرصت می‌دهد که توانایی‌هایش را بشناسد و اعتماد به نفسش را به دست می‌آورد و خود را دوست بدارد.

    این کتاب در فهرست ۲۰۱۷ کتاب‌های برگزیده برای کودکان با نیازهای ویژه دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان معرفی شده است.
    9781925355642.jpg
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    70136_54794_normal.jpg

    کتاب لبخند بی لهجه، اثری پرفروش نوشته ی فیروزه جزایری دوما است که برای نخستین بار در سال 2008 چاپ شد. فیروزه جزایری دوما در کتاب عطر سنبل عطر کاج به داستان بزرگ شدن خود به عنوان یک ایرانی/آمریکایی در کالیفرنیای جنوبی پرداخت. حالا او در کتاب لبخند بی لهجه، دوباره به سراغ میراث ایرانی غنی خود رفته و داستان هایی تأثیرگذار و خنده دار را در مورد شهروند جهان بودن، خانواده ی خوش قلب خود و مسائل فرهنگی جذاب و سرگرم کننده به مخاطبین خود هدیه کرده است. دوما در این کتاب با هوشی سرشار و روحیه ای شجاعانه، تفاسیر منحصر به فرد خود را از موضوعات مربوط به خانواده، اجتماع و سنت ها ارائه می کند. فیروزه جزایری دوما در این مسیر تلاش می کند تا آداب و رسوم ایرانی، که بسیار هم به آن ها علاقه دارد، را با ارزش ها و آرمان های غربی خود همسو سازد.

    قسمت هایی از کتاب:
    شش ساله که بودم پدرم برای یک سال به تهران منتقل شد. روزی که خانه مان را ترک کردم، بدترین روز زندگی ام در آن شش سال به شمار می آمد. من خانه مان را دوست نداشتم؛ بلکه عاشق آن بودم. تا جایی که یادم می آید، هر روزم را در آن باغ شروع می کردم. با اینکه هیچ کس با من راجع به جن های کوتوله و پریان باغ حرفی نزده بود، اما شاهد جادویی بودم که هر شب موقع خواب اتفاق می افتاد...

    هر نسلی لباس خاص خودشان را دارند؛ مثلا، یک نسل شلوارهای بلند و پاچه گشاد می پوشند. نسل بعد ترجیح می دهند شلوارهای پاچه تنگ و باریک تا قوزک بپوشند. یک سال پاچه های شلوار را با دقت تو می گذراند و سال بعد آن را ریش ریش می کنند. لباس عزا هم مانند شلوار از مد پیروی می کند. من، البته، از فعل مرگ حرف نمی زنم، چون فقط خداست که درباره مرگ صاحب اختیار است. آنچه از نسلی به نسل بعد تغییر می کند این است، عکس العمل ما نسبت به مرگ چگونه است؟ ما این واقعیت را چگونه برای فرزندانمان توضیح می دهیم؟

    همیشه آدم بزرگ ها تصور می کردند که چون بچه ام به چیزی گوش نمی کنم و حتی اگر هم گوش می کنم، قطعا بعدها چیزی را به خاطر نمی آورم. اما آدم بزرگ ها اغلب اشتباه می کنند.

    کتابش خیلی قشنگه. این کتاب و کتاب دوم خانم جزایری دوما(عطر سنبل عطر کاج) بسیار توصیه میشه

    منبع: ایران کتاب
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    5ab42295c64bb-1284358.jpg
    نام : مجموعه فانتزی دشت پارسوا
    نویسنده : مریم عزیزی
    ناشر: نشر افق
    ژانر:وحشت،فانتزی،علمی تخیلی
    مریم عزیزی بهار سال شصت و دو در مشهد به دنیا آمد.مریم سال هشتادوپنج لیسانس شیمی محضش را گرفت و از زمستان هشتادوهشت تا دو سال بعد از آن را هم زبان انگلیسی یاد گرفت. مریم سال هشتادوشش نوشتن در ژانر فانتزی را شروع کرد. مریم مجموعه رمانی شش جلدی به اسم دشت پارسوا برای نوجوانها و جوانها نوشته و اکنون هم تمام جلد های ان چاپ شده اند.
    او در اولین مجموعه شش جلدی اش (دشت پارسوا) می کوشد علاوه بر عناصر فانتزی از ویژگی های ادبیات وحشت بهره برد و با خلق فضایی سحر آمیز و شخصیت هایی به یاد ماندنی، نگاه علاقمندان جهان فانتزی را به سوی سرزمینش ایران بکشاند.
    من خودم این مجموعه رو کامل خوندم. داستان جذابی داره. داستانی مخلوط به معما ها،جادو ، و عشق. اگه از طرفداران فانتزی نیستید پیشنهاد می کنم که این کتاب رو باز هم بخونید. طریقه نوشتن، توصیفات و لحن بیان به شما در رشد قلمان کمک می کند.
    داستان: دربارذه دختری ادمیزاد به نام ماندانا است که تا پای مرگ رفته ولی به زندگی بازمی گردد و وقتی چشم باز می کند خود را در جهانی ناشناخته می یابد.
    باید بگم که جلد اول این کتاب (حومه سکوت) ، از طرف کتابخانه‌ی بین‌المللی جوانان مونیخ به عنوان یکی از دویست کتاب برتر سال 2016 میلادی انتخاب و در فهرست کلاغ سفید 2017 این کتابخانه ثبت شد.

    لینک خبر

    آن سال اولین سالی بود که نگـاه دانلـود بلند از ایران به این فهرست راه پیدا کرد.

    برچسب کلاغ سفید به کتاب‌هایی تعلق می‌گیرد که به خاطر درونمایه‌های جهانی و / یا سبک ادبی و هنری و طراحی نوآورانه و استثناییشان از سوی کارشناسان زبان کتابخانه‌ی بین‌المللی جوانان مونیخ شایسته‌ی توجه جهانی شناخته شده‌اند.
    white_raven.png
    که این خودش عالیه!
    مجموعه‌ی دشت پارسوا سال‌های هشتاد و پنج و هشتاد و شش در وقت‌های آزاد و از سال هشتاد و شش تا پاییز نود و یک به صورت مستمر نوشته شد.
    پایان کتاب‌ اول و دوم: 88/1/17

    پایان کتاب سوم : 89/4/6

    پایان کتاب چهارم : 89/9/17

    پایان کتاب پنجم : 90/8/07

    پایان کتاب ششم : 91/8/12
    من هر کدوم از جلد ها رو دونه دونه در پست های جدا گونه معرفی می کنم به همراه لینک خرید وقیمت که البته حضوری هم می تونید از کتاب فروشی ها تهیه کنید.
    لینک وبلاگ نویسنده:شش‌گانه‌ی دشت پارسوا | مجموعه‌رمان ـ برگزیده‌ی فهرست کلاغ سفید کتابخانه‌ی مونیخ ـ 2017
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    بالا