کسی که تجربهٔ کار کردن با افراد دیگری را داشته است، به طور حتم تجربهٔ لحظاتی را هم که به شدت از چیزی آزرده شده است را دارا است؛ اگر شما یک برنامهنویس هستید، به احتمال قریب به یقین این موضوع بیش از یک بار برایتان پیش آمده است! از آنجایی که برنامهنویسان عاشق کارشان هستند، تحمل شنیدن بعضی از حرفها را به خصوص از کسانی که برنامهنویس نیستند ندارند. بعضی از آدمها چیزهایی به آنها میگویند یا انتظاراتی دارند که کاملا بیجا هستند و صبرشان را لبریز میکند و این همان چیزی است که در این مقاله قصد داریم مورد بررسی قرار دهیم.
سوال در مورد بازی کامپیوتری مورد علاقه
یک باور نادرست این است که برنامهنویسان علاقهٔ خاصی به بازیهای کامپیوتری دارند و خیلی از آدمهای عادی تنها موضوعی که در زمان ملاقات با یک برنامهنویس به ذهنشان میرسد، این است که نظر ایشان را درمورد بهترین و بدترین بازیهای کامپیوتری دنیا جویا شوند. این باور ممکن است گاهی درست به نظر برسد اما حقیقت این است که اکثر اوقات اینگونه نیست. از آنجایی که برنامهنویسان نیز مانند سایر آدمها، انسان هستند، گاهی انجام یک بازی کامپیوتری را راه خوبی برای اوقات فراغت خود در نظر میگیرند اما این بدان معنا نیست که آنها به معنای واقعی کلمه «گیمر» هستند. برخی از برنامهنویسان علاقهای به انجام بازیهای کامپپوتری ندارند و عدهای دیگر ممکن است وقت کافی برای بازی پیدا نکنند بنابراین پرس و جو کردن در مورد بازی مورد علاقه، به هبچ وجه برای ایشان خوشایند نیست.
نوشتن کتابچهٔ راهنما
تقریبا همهٔ آدمها هنگام استفاده از یک محصول جدید، علاقهٔ خاصی به خواندن کتابچههای راهنمای آن دارند و برنامههای کامپیوتری نیز از این محصولات مستثنی نیستند. اما برای یک برنامهنویس تهیهٔ چنین چیزی شبیه به یککابوس است چرا که آنها میبایست هنگام عرضهٔ یک برنامهٔ کامپیوتری جدید به بازار، دفترچهٔ راهنمایی که شامل توضیحات کامل در مورد چگونگی کارکرد برنامه است کنار آن قرار دهند که نویسندهٔ آن کسی جز خودشان نیست. آنها حاضرند صبح تا شب کد بزنند اما حتی یک خط از یک کتابچه راهنما را ننویسند.
ری استارت کردن
بسیاری از مردم به ویژه آنهایی که دانش کامپیوتری چندانی ندارند گمان میکنند که ری استارت کردن بهترین راه حل مشکلات کامپیوتری است -به خصوص در سیستم عامل ویندوز- به همین علت ایشان بدون توجه به شغل کسی که مخاطباشان است این روش را به یک برنامهنویس نیز پیشنهاد میدهند تا مشکل به وجود آمده را برطرف کند و اینجا است که برنامهنویس از کوره در میرود. در این حالت بهتر است به جای دادن پیشنهادات عجیب و غریب، برنامهنویس را به حال خود بگذارید تا با توجه به دانش بالایی که در این زمینه دارد بتواند بهترین راهحل را برای مرتفع کردن مشکلش پیدا کند.
تکرار کردن
تکرار کردن نه تنها برای برنامهنویسان بلکه برای هر کسی خسته کننده است؛ این کار مستلزم این است که یک چیز مشخص را بارها و بارها بنویسند که این جزء لاینفک کار برنامهنویسی است اما برنامهنویسان عموما از شنیدن چنین چیزی نفرت دارند. به طور مثال، اگر سیستمعامل وی فرمت و دوباره نصب شود تا به آنچه دلخواه آنها است تبدیل شود، نیاز به نصب مجدد IDE، کامپایلر و ... دارد که چنین چیزی اصلا برای یک برنامهنویس خوشایند نیست.
شبیه کردن چیزها به یکدیگر
شما از یک برنامهنویس میخواهید چیزی شبیه به آنچه که قبلا دیدهاید برایتان خلق کند، اما چیزی که او میشنود این است که به جای تولید یک اثر جدید و منحصر به فرد، از روی کار یک شخص دیگر برایم کپی کن! برنامهنویسان از شنیدن چنین جملهای بیزارند و دلیل موجهی هم دارند: «آنها به دنبال شانسی برای نشان دادن تواناییهای خود هستند» بیشتر ایشان میتوانند کاری بهتر از آنچه از نظر شما خارقالعاده میآید برایتان انجام دهند تنها به شرط آن که زمان کافی برای نشان دادن استعداد خود داشته باشند.
تعیین ضرب العجل
برنامهنویسان از این که برایشان ضربالعجل یا Deadline تعیین شود متنفرند و حتی دوست ندارند در ابتدای پروژه در این مورد صحبت کنند. مسایل زیادی وجود دارد که موجب میشود یک برنامهنویس نتواند زمان مشخصی برای اتمام پروژه اعلام کند. آنها ترجیح میدهند به جای تعیین ضربالعجل، درمورد کیفیت انجام کار یا چگونگی انجام آن نظر بدهند. به آنها زمان کافی بدهید و سپس بنشینید و از آنچه که برایتان خلق میکنند لـ*ـذت ببرید.
مرور کردن کد نوشته شده
هر کدی نیاز به بازنگری دارد و این همان چیزی است که اکثر برنامهنویسان ازش متنفرند! برنامهنویسان ممکن است در آیندهای نه چندان دور نیاز به بازگشت به کدهای خود داشته باشند بنابراین مرور آنچه نوشتهاند خالی از لطف نیست. استفاده از اسامی مناسب و گویا برای فانکشنها و متغیرها میتواند کار را راحتتر کند اما حتی اگر سورس کد به خوبی کامنت گذاری شده باشد، نامهای مناسبی برای کلاسها، متدها و ... در نظر گرفته شده باشد، باز هم مرور سورس کدهای از پیش نوشته شده مورد علاقهٔ خیلی از برنامهنویسان نیست به خصوص زمانی که این کد را فرد دیگری هم نوشته باشد.
برنامهنویسی برخلاف تصور بسیاری از آدمها، کار بسیار مشکلی است و آنچه که از یک برنامهنویس انتظار میرود، از خلق پروژهای بیعیب و نقص تا تحویل دادن به موقع آن، توقع کمی نیست. بنابراین نباید با مجبور کردن برنامهنویسان به کارهایی که دلخواهشان نیست، شرایط را برایشان سختتر کرد. مطالبی که دراین مقاله خواندید بخش کوچکی از هزاران کاری است که با اعصاب برنامهنویسان بازی میکند پس اگر از این به بعد سر و کارتان به ایشان افتاد، بهتر است نکات بالا را مد نظر داشته باشید.
سوال در مورد بازی کامپیوتری مورد علاقه
یک باور نادرست این است که برنامهنویسان علاقهٔ خاصی به بازیهای کامپیوتری دارند و خیلی از آدمهای عادی تنها موضوعی که در زمان ملاقات با یک برنامهنویس به ذهنشان میرسد، این است که نظر ایشان را درمورد بهترین و بدترین بازیهای کامپیوتری دنیا جویا شوند. این باور ممکن است گاهی درست به نظر برسد اما حقیقت این است که اکثر اوقات اینگونه نیست. از آنجایی که برنامهنویسان نیز مانند سایر آدمها، انسان هستند، گاهی انجام یک بازی کامپیوتری را راه خوبی برای اوقات فراغت خود در نظر میگیرند اما این بدان معنا نیست که آنها به معنای واقعی کلمه «گیمر» هستند. برخی از برنامهنویسان علاقهای به انجام بازیهای کامپپوتری ندارند و عدهای دیگر ممکن است وقت کافی برای بازی پیدا نکنند بنابراین پرس و جو کردن در مورد بازی مورد علاقه، به هبچ وجه برای ایشان خوشایند نیست.
نوشتن کتابچهٔ راهنما
تقریبا همهٔ آدمها هنگام استفاده از یک محصول جدید، علاقهٔ خاصی به خواندن کتابچههای راهنمای آن دارند و برنامههای کامپیوتری نیز از این محصولات مستثنی نیستند. اما برای یک برنامهنویس تهیهٔ چنین چیزی شبیه به یککابوس است چرا که آنها میبایست هنگام عرضهٔ یک برنامهٔ کامپیوتری جدید به بازار، دفترچهٔ راهنمایی که شامل توضیحات کامل در مورد چگونگی کارکرد برنامه است کنار آن قرار دهند که نویسندهٔ آن کسی جز خودشان نیست. آنها حاضرند صبح تا شب کد بزنند اما حتی یک خط از یک کتابچه راهنما را ننویسند.
ری استارت کردن
بسیاری از مردم به ویژه آنهایی که دانش کامپیوتری چندانی ندارند گمان میکنند که ری استارت کردن بهترین راه حل مشکلات کامپیوتری است -به خصوص در سیستم عامل ویندوز- به همین علت ایشان بدون توجه به شغل کسی که مخاطباشان است این روش را به یک برنامهنویس نیز پیشنهاد میدهند تا مشکل به وجود آمده را برطرف کند و اینجا است که برنامهنویس از کوره در میرود. در این حالت بهتر است به جای دادن پیشنهادات عجیب و غریب، برنامهنویس را به حال خود بگذارید تا با توجه به دانش بالایی که در این زمینه دارد بتواند بهترین راهحل را برای مرتفع کردن مشکلش پیدا کند.
تکرار کردن
تکرار کردن نه تنها برای برنامهنویسان بلکه برای هر کسی خسته کننده است؛ این کار مستلزم این است که یک چیز مشخص را بارها و بارها بنویسند که این جزء لاینفک کار برنامهنویسی است اما برنامهنویسان عموما از شنیدن چنین چیزی نفرت دارند. به طور مثال، اگر سیستمعامل وی فرمت و دوباره نصب شود تا به آنچه دلخواه آنها است تبدیل شود، نیاز به نصب مجدد IDE، کامپایلر و ... دارد که چنین چیزی اصلا برای یک برنامهنویس خوشایند نیست.
شبیه کردن چیزها به یکدیگر
شما از یک برنامهنویس میخواهید چیزی شبیه به آنچه که قبلا دیدهاید برایتان خلق کند، اما چیزی که او میشنود این است که به جای تولید یک اثر جدید و منحصر به فرد، از روی کار یک شخص دیگر برایم کپی کن! برنامهنویسان از شنیدن چنین جملهای بیزارند و دلیل موجهی هم دارند: «آنها به دنبال شانسی برای نشان دادن تواناییهای خود هستند» بیشتر ایشان میتوانند کاری بهتر از آنچه از نظر شما خارقالعاده میآید برایتان انجام دهند تنها به شرط آن که زمان کافی برای نشان دادن استعداد خود داشته باشند.
تعیین ضرب العجل
برنامهنویسان از این که برایشان ضربالعجل یا Deadline تعیین شود متنفرند و حتی دوست ندارند در ابتدای پروژه در این مورد صحبت کنند. مسایل زیادی وجود دارد که موجب میشود یک برنامهنویس نتواند زمان مشخصی برای اتمام پروژه اعلام کند. آنها ترجیح میدهند به جای تعیین ضربالعجل، درمورد کیفیت انجام کار یا چگونگی انجام آن نظر بدهند. به آنها زمان کافی بدهید و سپس بنشینید و از آنچه که برایتان خلق میکنند لـ*ـذت ببرید.
مرور کردن کد نوشته شده
هر کدی نیاز به بازنگری دارد و این همان چیزی است که اکثر برنامهنویسان ازش متنفرند! برنامهنویسان ممکن است در آیندهای نه چندان دور نیاز به بازگشت به کدهای خود داشته باشند بنابراین مرور آنچه نوشتهاند خالی از لطف نیست. استفاده از اسامی مناسب و گویا برای فانکشنها و متغیرها میتواند کار را راحتتر کند اما حتی اگر سورس کد به خوبی کامنت گذاری شده باشد، نامهای مناسبی برای کلاسها، متدها و ... در نظر گرفته شده باشد، باز هم مرور سورس کدهای از پیش نوشته شده مورد علاقهٔ خیلی از برنامهنویسان نیست به خصوص زمانی که این کد را فرد دیگری هم نوشته باشد.
برنامهنویسی برخلاف تصور بسیاری از آدمها، کار بسیار مشکلی است و آنچه که از یک برنامهنویس انتظار میرود، از خلق پروژهای بیعیب و نقص تا تحویل دادن به موقع آن، توقع کمی نیست. بنابراین نباید با مجبور کردن برنامهنویسان به کارهایی که دلخواهشان نیست، شرایط را برایشان سختتر کرد. مطالبی که دراین مقاله خواندید بخش کوچکی از هزاران کاری است که با اعصاب برنامهنویسان بازی میکند پس اگر از این به بعد سر و کارتان به ایشان افتاد، بهتر است نکات بالا را مد نظر داشته باشید.