اشعار اتل متل روبوسی

  • شروع کننده موضوع SAYEH79
  • بازدیدها 247
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

SAYEH79

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/28
ارسالی ها
1,791
امتیاز واکنش
5,125
امتیاز
596
محل سکونت
اهواز
اتل متل روبوسی


رفته بودم عروسی


عروسیه شلوغ بود


گرم و شلوغ پلوغ بود


تو آدما گم شدم


قاطی مردم شدم


هر جا سرک کشیدم


مامانم و ندیدم


گریه کنون دویدم


تا به عروس رسیدم


عروس خانم منو دید


با مهربونی پرسید:


دختر خوب و گریه ؟


بزن و بکوب و گریه؟


بیا بشین کنارم


مامانتم میارم


هر جا که اون بشینه


این بالا رو می بینه
دستشو داد به دستم


کنار او نشستم


مامان جونم منو دید


من و عروس رو بوسید
 

برخی موضوعات مشابه

تاپیک قبلی
بالا