بیوگرافی ورزشکاران احسان روزبهانی "قهرمان بوکس ایران" از زندگی شخصی و دوران کودکی اش می گوید !

  • شروع کننده موضوع CAPRICORN
  • بازدیدها 358
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

CAPRICORN

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/11/24
ارسالی ها
12,639
امتیاز واکنش
28,246
امتیاز
1,051
محل سکونت
بندر انزلی
احسان روزبهانی "قهرمان بوکس ایران" از زندگی شخصی و دوران کودکی اش می گوید ! / همه عزا ميگرفتند وقتي مهماني ميرفتيم!

قهرمان بوکس ایران می گوید تفکرش در مسابقات این است:«یا می برم،یا می برم!»

6586787698790879789.jpg

یکی چپ، یکی راست و یکی... احسان روزبهانی؛ با صورتی زخمی و بینی شکسته در خبرورزشی. به خاطر قولی که داده بود آمد. اگر نه آنقدر خسته بود که به قول خودش: «کوفتهام، کوفتة کوفته.» او با سهمیه المپیک آمده بود. سهمیهای که هزار و یک امید پشت آن خوابیده است. بوکس از آن دسته ورزشهایی است که در ایران توجه چندانی به آن نمیشود. به همین دلیل هم هست که ورزشکاران این رشته درآمد خوبی ندارند و بعضی از آنها مثل احسان مجبورند در خارج از ایران مشت بزنند و در کشورهای همسایه وارد رینگ شوند. با این حال وقتی پای ایران و افتخارآفرینی برای ایران به میان میآید، روزبهانی مثل خیلی از ورزشکاران دیگر بیخیال پول کشورهای دیگر میشود و فقط برای کشورش مشت میزند.
نمونهاش همين مسابقات كسب سهميه المپيك در ليگ ستارگان جهان. «قيد پول قزاقستانيها را زدم، آنهم فقط به اين دليل كه ميخواستم ايران نمايندهاي در ليگ ستارگان داشته باشد و سهميه المپيك را كسب كند.»
روزبهاني در اين گفتوگو از همه چيز و همه كس حرف زد. از نامهربانيهايي كه با او شده تا وعدههاي واهي كه خيلي از مسئولان در طول اين سالها دادهاند. با اين حال روزبهاني يك هدف بزرگ دارد؛ اينكه در رينگ المپيك بجنگد و براي ايران حتي اگر شده يك مدال برنز بگيرد.

lxel39rxhkq7apvkmfp.jpg


اصلاً چطور شد كه احسان روزبهاني بوكسور شد؟ اين همه رشته ورزشي و...

من بچه شيطاني بودم. خيلي زياد. همه عزا ميگرفتند وقتي مهماني ميرفتيم. برادر من بوكسور بود و دو دوره طلاي كشوري دارد. او به باشگاه ميرفت و من هم همراهش ميرفتم. وقتي برمیگشتم خانه، خيلي زود خوابم ميبرد. به همين دليل همه خوشحال بودند از اينكه من خوابيدهام. خانواده، برادرم را تشويق ميكردند كه احسان را همراه خودت به باشگاه ببر! ميخواستند از دست من راحت شوند. گذشت و گذشت تا اينكه سال 83 من در نخستين مسابقه جوانان تهران شركت كردم. البته آن زمان سن من كافي نبود ولي پارتيبازي كردم و در مسابقات شركت كردم. آن زمان سه نفر را زدم و به اردو دعوت شدم. اوايل خيال ميكردم همه چيز الكي است. از سال 84 يواش يواش وارد مسابقات باشگاهي، تهران، قهرماني كشور، مدال طلا، دعوت به اردوي جوانان، انتخابي و فيكس شدن در تيمملي شدم. مسابقات هندوستان سال 2011 نخستين تجربه خارجي من بود. اولين سفرم بود. اولين كسي هم بودم كه تنها به سفر رفتم. آن زمان ويزاي من نيامده بود و بچهها همه رفتند و من كارم شده بود گريه كردن. خيلي تلاش كردم. به خاطر اينكه وزنم را نگه دارم در خانه طناب ميزدم اما همزمان گريه هم ميكردم. تا صبح شد و براي من هم بليت گرفتند. رفتم و اولين بازيام با كاپيتان هندوستان بود. به خاطر اتفاقاتي كه افتاده بود عقدهاي شده بودم. آن مسابقه را 42 بر 20 بردم و شدم پرامتيازترين بازيكن مسابقات اما بازي فينال را به قزاق باختم، چون تجربه نداشتم.
راهكار بهتري براي مهار تو در خانه نبود؟ كتك زدن و...
اصلاً، هر جا ميرفتم ميگفتند احسان آمد. حتماً يك اتفاقي ميافتاد. يا خودم آسيب ميديدم يا ديگران.
در مدرسه چطور؟
هر روز دعوا بود.
پس حسابي دعوايي بودي كه بوكسور شدي؟
آن موقع كه عشق فقط دعوا بود. البته آن زمان كه بوكس بازي نميكردم اما دعوا هميشه بود.
و حتماً نمره انضباطت صفر؟
نه بابا. با همه ناظمها رفيق بودم و هميشه 19 يا بيست ميگرفتم!
دَرسَت چطور بود؟
كلاً در درس و مدرسه ضعيف بودم اما الان در مقطع كارداني، معماري ميخوانم.
چرا معماري؟
چون همه ورزشكاران رفتند سمت تربيت بدني. حالا دور از شوخي، معماري رشته دوران دبيرستانم بود.
ew3l3et4reqlie9o2jvq.jpg

درباره ليگ ستارگان حرف بزن. جايي كه نخستين سهميه المپيك را براي ايران گرفتي. تو 4 تا بازي كردي. فكر ميكني كدام يك از بازيها سختتر بود؟

من تلاش زيادي كردم اما همه بازيها سخت بود. 8 راند بوكس بود و نميشود گفت كدام سخت بود. حريفان همه خوب بودند و جزو 8 نفر ستارگان جهان. بهتر است بگويم كه بازي آساني نداشتم. در اين مسابقات فقط بايد آماده باشي. يك ذره پايت بلغزد ناكاوت ميشوي.
قرعهكشي مسابقات...
اصلاً خودم هم نميدانم. فقط اين را درك كردم كه بازي اول و بازي سوم خيلي مهم است. اگر بازي اول را ميباختم معلوم نبود چه بلايي سرم ميآمد. من فقط رفتم و مبارزه كردم. حتي كادرفني هم از سيستم اين بازيها سر درنياوردند. نميدانم چرا اين قدر پيچيده بود.
اين روزها چه اتفاقهايي دارد در بوكس ميافتد؟آن از داوريهايش و اين هم از قرعهكشي مسابقات اما در كل براي تو خوب بود.
من فقط يك باخت در اين مسابقات داشتم. آن هم مقابل حريف روس كه من را بازاندند. اين بوكسور روس در دو بازي آخر خودش ناكاوت شد. آن هم مقابل حريفاني كه من آنها را بـرده بودم. در بوكس مافيا وجود دارد و شرطبندي زياد ميشود.
حتي در بوكس آماتور؟
بوكس آماتور كه دست قزاقهاست. آنها نفوذ زيادي دارند. آنقدر كه در بازي علي مظاهري، او را برنده كردند! چون اگر حريف اردني ميآمد بالا براي قزاقها بد ميشد.
خود علي هم اين را ميداند؟
روشن است. حتي مادربزرگ من هم فهميد اين موضوع را. او ميگفت چطور اين اتفاق افتاد. مادربزرگم ميگفت از اين ورزش بيا بيرون كه فايدهاي ندارد.
پول و درآمد چطور؟
من هرچه تا امروز درآوردهام از حضورم در مسابقات قزاقستان است. در ايران چيزي درنياوردم. قبل از اينچئون شش ماه حقوق يك ميليوني دادند كه...

2yhaich50gpznfcc3kay.jpg


بعيد است كه اين رقم حتي براي تغذيه شما هم كافي باشد.

هزينه ورزش حرفهاي زياد است. اين يك ميليوني كه ميدادند هيچ چيز نيست. ورزشكار قزاق ماهي 7 هزار دلار ميگيرد. خانه و ماشين هم دارد. در همين مسابقات ستارگان جهان، من ماهي 10 هزار دلار قزاقستان را ول كردم تا در اين مسابقات شركت كنم. آنهم به اين دليل كه يك نماينده از ايران باشد. هيچ حقوقي ندارد. حتي فدراسيون ما نميدانست من در چه مقطعي هستم. آنها به من ميگفتند چرا نميروي قزاقستان؟! آقايان بهرامينژاد و احدي در اين مدت خيلي به من كمك كردند. دكتر بهرامينژاد كه مثل برادرم است. احدي هم هميشه براي من وقت گذاشته. در بازي اول كه كسي نيامد وقتي حريفم را بردم تازه فهميدند كه نه بابا مسابقات سطحش بالاتر از اين حرفهاست. من ازبكستاني را بردم كه سوم جهان بود. من فرانسه را بردم كه همه را ميكشد و...
تو در ليگ قزاقستان بازي نكردي. بوكسور قزاق هم در اين مسابقات شركت نكرد و خودش را به ليگ ستارگان رساند. پس اهميت اين مسابقات آنقدر بالا بوده كه همه بيخيال پول و اين چيزها شوند.
خيلي بالا. در اين مسابقات فقط رنكهاي يك تا 8 دنيا را دعوت ميكنند.
رنكينگ تو زماني كه به اين مسابقات دعوت شدي چند بود؟
من رنك 5 بودم اما حالا در رتبه اول قرار دارم.
تو در اين دو، سه سال اخير رشد فوقالعادهاي كردي اما همچنان يك مدال معتبر در كارنامهات كم است. مدالي كه ميتواند ورزش بوكس ما را كاملاً متحول كند.
من اين مدال را ندارم اما انشاءا... در المپيك اين كار را ميكنم اما قبول كنيد كه حتي اگر من اين مدال را بگيرم در بوكس هيچ اتفاقي نميافتد. من براي دل خودم و به خاطر مردم اين كار را انجام ميدهم. من در مسابقات جهاني قزاقستان مدال را در گردن خودم ميديدم اما كتفم شكست و نتوانستم در اين مسابقات شركت كنم.
اين روحيهات خيلي خوب است كه هميشه خودت را برنده ميداني.
در المپيك لندن تنها كسي كه قول مدال داد من بودم اما همه ديدند كه حقم را چطور خوردند.
فكر نميكني با اين شرايط بهتر است اينطور فكر كني كه وقتي وارد رينگ ميشوي بازي براي تو از امتياز 5 شروع شود؟ ممكن است روزي به اين قدرت برسي؟
من نميگويم ميرسم اما هميشه در مسابقات فقط براي پيروزي بازي كردهام.
اما اگر در مسابقه با قزاقها فرق بين پيروزي و شكست فقط دو مشت باشد، اين دو مشت يا دو امتياز را ممكن است به تو ندهند.
من روز دوشنبه افتخار اين را داشتم كه پذيراي محمد بنا، حميد سوريان و خيلي از بزرگان باشم. آقاي بنا از من پرسيد بازي آخرت چه شد؟ به ايشان گفتم بازي آخر اينقدر استرس داشتم كه نميتوانستم نفس بكشم. دكتر بهرامينژاد ترسيده بود. براي اينكه خودم را آرام كنم نيم ساعت رفتم داخل سالن و با هدفون داخل گوش، تماشاگران و رينگ را تماشا كردم. بعد از نيم ساعت گفتم آماده ميشوم و ميروم داخل رينگ. با خودم گفتم يا ميبرم يا ميبرم! من رفتم و شش بر دو بازي را بردم. 8 راند بوكس برايم سخت بود. تا به حال 8 راند بوكس نكرده بودم. بعد از راند 5 فقط تابلو را نگاه ميكردم و خدا را شكر كه بردم.
اما در المپيك سه راند است. خيلي دوست داريم كه اگر به حريف قزاق برخورد كردي طوري شود كه بگوييم به داوري باخت.
ديگر نميگذارم داور حقم را بخورد. سه هفته پس از المپيك من رفتم قزاقستان. خود قزاقها به من ميگفتند تو نباختي. خودم هم ميگويم نباختم. وقتي چيزي كه روشن است ديگر چه دليلي است آن را مطرح كنم. داوري است ديگر. اين بار قرار شده وقتي با او بازي ميكنم ديگر دستكش نپوشم و بروم دستش را بگيرم بالا تا برنده اعلام شود.
موهايت هميشه كوتاه است. اين به خاطر ترساندن حريفان است يا...
من مدل موهايم همين است. كچلي به من ميآيد. خودم هم دوست دارم.
نسبت به تحريك حريف تأثيري ندارد؟
نه اما من هجومي بوكس ميكنم كه همه حريفانم ميترسند.
در بچگي بوكس هم تماشا ميكردي؟
من همين الان هم بوكس نميبينم. حتي بوكس حريفانم را. دوست ندارم.
چرا؟
دوست ندارم. من يك بار ديدم و پس از آناليز كردن گفتم حريف قزاق را ميبرم. رفتم در رينگ و همه آناليزهايي كه كرده بوديم برعكس شد. حريف من اصلاً آن طوري بوكس نكرد. در تمرين سرمربي ميگفت اين كار را بكن و آن كار را نكن.
پس اين نشان ميدهد كه آنها هم از اين آناليزها استفاده ميكنند.
خود قزاقها با زور هم كه شده در سالن كنفرانس فيلم ميگذارند و بازيها را آناليز ميكنند اما من خوشم نميآيد و مدام در اينترنت بودم. من زندگينامه محمد علي كلي و تايسون را خواندهام. آنهم فقط در حدي كه كمي در موردشان بدانم.
احسان روزبهاني تا چه زماني به بوكس ادامه ميدهد؟
فعلاً كه ميخواهم بروم بوكس حرفهاي و پول دربياورم. پول در بوكس حرفهاي است.
روزبهاني وارد عرصه سياست ميشود؟
نه، ولي دوست دارم وارد سينما شوم.
پيشنهادي براي بازيگري شده؟
نه، اما پيشنهاد ميشود. دوست صميميام محمدرضا فروتن است. با حميد آقاگليان هم دوست هستم.
به نظر فروتن خودش هم بوكسور است؟
بله، خوب هم كار ميكند. فروتن خيلي مرد است. حامد بهداد هم بوكس كار ميكند. گلزار هم دوست دارد بوكس كار كند. الناز شاكردوست هم همينطور.
حامد بهداد خوب است؟
بله؛ استعداد دارد.
پس قرار است مثل سيلوستر استالونه در نقش «راكي» بازي كني؟
نه، اگر روزي فيلمي هم درست شود، دوست ندارم رزمي باشد. عاشقانه و اجتماعي باشد بهتر است.
زمان زيادي تا المپيك باقي نمانده است. اين بار هم روزبهاني قول مدال ميدهد؟
اين بار ديگر اين كار را نميكنم. يك بار قول مدال دادم و ديديد كه چه شرايطي پيش آمد. من تا امروز با همه حريفهاي خوبم بازي كردهام و آنها را بردهام. البته شرايط بوكس آماتور با حرفهاي فرق ميكند. در سه راند بايد زود امتياز بگيري. تا بدنتان گرم ميشود بازي تمام ميشود. درست است كه بوكس حرفهاي سختياش دوچندان است اما در اين بوكس ميتوانيد راحت فكر كنيد. زمان زياد است و ميتوانيد به موقع امتياز بگيريد. انشاءا... همه چيز عوض ميشود و من هم روزهاي خوبي در المپيك خواهم داشت.
مشكل حريف تمرينيات حل شد؟
بله. خدا را شكر يك سري از بچهها مثل آقايان سجاد محرابي، سينا قلندري و علي دهقان زحمات زيادي براي من كشيدند كه از همه آنها تشكر ميكنم. آنها خيلي به من كمك كردند.
براي المپيك چطور؟ مشكلي كه وجود ندارد؟
فعلاً كه فدراسيون هيچ كاري براي من نكرده است اما از الان به بعد قولهايي دادهاند كه قرار است انجام بدهند. بايد ببينم مربيان چه تصميمي ميگيرند. احدي و بهرامينژاد به من ميگويند كه در چه اردوهايي بايد شركت كنم. البته شايد تا المپيك بروم ليگ قزاقستان بازي كنم. اين هم بستگي به شرايط دارد. بايد ببينم آيا فدراسيون حقوق خوبي به من ميدهد يا نه. الان شما احسان حدادي را ببينيد. فدراسيون دووميداني براي اين ورزشكار همه كار ميكند.
اما آنها فقط همين احسان حدادي را دارند. او مدال نقره المپيك را دارد. شايد تو هم اگر مدال داشتي شرايطت مثل حدادي بود.
مدال و مدال و مدال.
به نظرت پس از برداشتن كلاه، مسابقات بوكس جذابتر نشد؟
عالي. من كه خيلي با اين اتفاق حال كردم.
احسان روزبهاني دوست دارد روزي مثل كدام بوكسور جهان شود؟
نه محمد علي و نه تايسون. دوست دارم فقط خودم باشم و قهرمان جهان شوم.
احسان! فوتبال را هم دنبال ميكني؟
نه، مگر آنها مبارزات من را ميبينند كه من هم فوتبال تماشا كنم؟ اما چند تا دوست و رفيق دارم. مثل آندو، كريم انصاريفرد و...

خبر آنلاین
پرشین وی
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
281
پاسخ ها
1
بازدیدها
123
پاسخ ها
0
بازدیدها
81
پاسخ ها
0
بازدیدها
267
پاسخ ها
0
بازدیدها
167
پاسخ ها
0
بازدیدها
206
بالا