ارتباط دو مغز یا پیوند دو دل
مثل بدرفتاری و خشونت و ترک انفاق و غیره و در دسته دوم عللی ذکر میشود که علاوه بر اینکه حایز جنبه شخصی است از نظر نظم عمومی ومنافع اجتماعی واجد اهمیت باشد...
ارتباط دو مغز یا پیوند دو دل
مثل ارتکاب جرم زنـ*ـا از طرف زن یا بطورکلی اعمال منافی عفت به وسیله شوهر (تجـ*ـاوز به عفت)، اینک جای آن دارد تا با بررسی عوامل فردی، اجتماعی و قانونی، درباره یکایک اهم علل طلاق توضیحاتی ارایه شود.
اعتیاد
به گفته کارشناسان قضایی، اعتیاد مهمترین دلیل در خواست طلاق از سوی زنانی است که به دادگاه مراجعه میکنند. این آسیب موجب نقصان توانایی مالی خانواده شده و لطمه سنگینی به وضع معیشت خانواده وارد می آورد. بطورکلی هرگونه علت مضر اعم از شبزندهداری، قمار، مـسـ*ـتی مداوم، استعمال مواد مخـ ـدر، مصاحبت و معاشرت با افراد ناپاک در رشد آمار طلاق موؤر است.
سن زیاد
یکی دیگر از اموری که قبل از ازدواج مورد دقت نبوده و به عواقب آن توجه نمیشود اختلاف فاحش سنی زن و شوهر است. چه آنکه وقتی میان زن ومرد تفاوت سنی زیاد باشد، چون هرکدام به اقتضای سن وسال خود دارای سلیقه و عقیده خاص زمان خود هستند، در نتیجه نظریات و افکار آنها با هم توافق و تطبیقی نخواهد داشت.
بیفرزندی
مهمترین موضوعی که می تواند آزادی زوجین را در جدایی از یکدیگر مواجه با مانع و بنیان خانوادهها را مستحکمتر کند، وجود فرزند است ولی در دنیای کنونی زوجین یا از پیدایش کودک جلوگیری میکنند یا کوشش دارند تعداد آنها را محدود سازند.
ازدواجهای تحمیلی و نامتناسب
هر کسی سعی میکند همسری که از جهات اخلاقی و خانوادگی با او تناسب دارد اختیار کند. ولی امروزه زن و شوهرها معمولا به قیافه، قد و قامت یا موارد غیر مهم یکدیگر اهمیت می دهند. بدین جهت پس از اندکمدتی این رشته گسیخته میشود. ازدواج باید ارتباط دو مغز باشد نه پیوند دودل، ولی با کمال تاسف به تقلید از برخی جوامع، برخی ازدواجهای کنونی بیشتر از روی هوا و هـ*ـوس و توجه به زیبایی ظاهری ، صورت میگیرد.
اشتغال خارج از حد زنان به کارهای اجتماعی
امروزه به واسطه اشتغال زنان به کارهای پرفعالیت اجتماعی از قبیل کار در ادارات، منشیگری و امثال آن، آنها از وظایف اصلی و خطیر خود که شامل تنظیم امور خانه، سرپرستی و تربیت اطفال و ...است، غافل ماندهاند. این امر به گسیختن رشته زندگی خانوادگی کمک میکند.
کمسوادی یا بیسوادی زوجین
آمار نشان میدهد که طلاق در بین طبقات بیسواد جامعه به مراتب بیشتر است و دلیل آن هم کاملا روشن است. زیرا دانش به مرد یا زن دید وسیع اجتماعی میدهد.
دخالت دیگران در زندگی زناشویی
گاه اتفاق میافتد که زن و شوهری در کمال آسایش و تجانس اخلاقی با هم زندگی میکنند ولی به واسطه مداخلات بیجا و بیمورد بستگان یا دوستان در زندگیشاناختلاف و ناسازگاریهایی بین زوجین بهوجود می آید و همین اختلافات موجب جدایی آنها میشود. در این موارد زن و مرد باید متین و استوار همه آنها را محترمانه بشنوند ولی نگذارند و اجازه ندهند که موجبات نگرانی و پریشانی خاطرشان را فراهم کند.
زودباوری و تعصب
دومین عامل مهم پس از اعتیاد، زود باوری و تعصب مرد است که باعث جدایی میشودأ ؤمره کوتهفکری و عدم توانایی در درک روابط علت و معلولی و عدم آشنایی با محیط اجتماعی و تشخیا ندادن دوست از دشمن و راست از دروغ و صحیح از غلط است. زودباوری حالتی است از خامی و ناپختگی که انسان مبتلا به آن را در معرض فریب و اغوا قرار میدهد. هستند کسانی که از تفرقه انداختن بین زن و شوهر لـ*ـذت میبرند یا آنکه از آن برای مقاصدی خاص سودجویی میکنند و برای رسیدن به هدفهای پلید خود به دروغ و تهمت متوسل میشوند. از یکی نزد آن دیگری بدگویی میکنند و موجب مناقشه و جدال و متارکه و طلاق میشوند. اما اگر زن و شوهر بهره عقلی داشته باشند و از قضاوت سطحی، خود را برکنار دارند و اطرافیان خود را در لباسی که هستند با محک تجربه شناخته باشند و در دام فریب اشخاص مغرض گرفتار نشوند والا آدمهای دهنبین و زودباور ممکن است گفتارغرضآلود را باور کرده و بی جهت دست به جنایتآلوده کنند و ناخواسته انحلال کانون خانوادگی را فراهم سازند. تعصب وبدبینی مردم هم نوعی بیماری محسوب میشود. مرد بدبین درواقع به قدمهای خودش مشکوک است و سایههایی به نام شک هر لحظه وی را تعقیب
میکند. این شکاکبودن به همسرش نیز نفوذ میکند در نهایت زندگی را برخود و فرزندانش تلخ میکند که در پایان بیشتر این نوع زندگیها به طلاق ختم میشود.
کمسن وسالی زوجین
محققان با انجام یک سلسله آموزشهای دقیق ازدواج به این نتیجه رسیدند که طلاق در سنین پایینتر،به مراتب زیادتر از زمانی است که زن و مرد با عقل سلیم و بینش و بصیرت اقدام به ازدواج میکنند. درواقع دخترانی که در سنین پایینتر اقدام به ازدواج میکنند مدتی پس از ازدواج دچار بیماری یاس و افسردگی میشوند. درواقع چون پیش از ازدواج، عواطف و احساساتشان ارضـ*ـا نشده است در زندگی دچار مشکل میشوند. آنان معمولا کمتجربهاند و در برابر مشکلات زندگی قدرت مبارزه ندارند.
جنسیت فرزندان
متاسفانه از دیگر عوامل طلاقق نوع جنیست فرزندان است که با گذشت زمان و بالارفتن سطح فرهنگ و ... هنوز برخی از خانوادهها با این مساله که نمیتوان آن را دلیل قانعکننده برای جدایی ذکر کرد، دست به گریبانند.امید است زمانی فرارسد که خانوادهها به ارزش یکسان دختر و پسر پیبـرده و فرقی بین آنها قایل نشوند.
ایمان
مهمترین اصل زندگی راحت ایمان به خدا است. زیرا آن کس که ایمان ندارد نمیتواند عهد میثاق مقدس زناشویی را محترم شمارد، زیرا درنظر او هیچچیز مقدس نیست. بیایمانی علت العلل تمام بزهکاریها، شقاوتها، شرارتها، عصیانها، بدبختی ها، سیهروزیها ، نابسامانیها ، سقوط و انحطاطها است. فرد بیایمان به هیچ اصلوقیدی پایبند نیست، به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی وقعی نمینهد و فقط به ارضـ*ـا و تسکین شهوات پست و نابهنجار خود میاندیشد.
مثل بدرفتاری و خشونت و ترک انفاق و غیره و در دسته دوم عللی ذکر میشود که علاوه بر اینکه حایز جنبه شخصی است از نظر نظم عمومی ومنافع اجتماعی واجد اهمیت باشد...
ارتباط دو مغز یا پیوند دو دل
مثل ارتکاب جرم زنـ*ـا از طرف زن یا بطورکلی اعمال منافی عفت به وسیله شوهر (تجـ*ـاوز به عفت)، اینک جای آن دارد تا با بررسی عوامل فردی، اجتماعی و قانونی، درباره یکایک اهم علل طلاق توضیحاتی ارایه شود.
اعتیاد
به گفته کارشناسان قضایی، اعتیاد مهمترین دلیل در خواست طلاق از سوی زنانی است که به دادگاه مراجعه میکنند. این آسیب موجب نقصان توانایی مالی خانواده شده و لطمه سنگینی به وضع معیشت خانواده وارد می آورد. بطورکلی هرگونه علت مضر اعم از شبزندهداری، قمار، مـسـ*ـتی مداوم، استعمال مواد مخـ ـدر، مصاحبت و معاشرت با افراد ناپاک در رشد آمار طلاق موؤر است.
سن زیاد
یکی دیگر از اموری که قبل از ازدواج مورد دقت نبوده و به عواقب آن توجه نمیشود اختلاف فاحش سنی زن و شوهر است. چه آنکه وقتی میان زن ومرد تفاوت سنی زیاد باشد، چون هرکدام به اقتضای سن وسال خود دارای سلیقه و عقیده خاص زمان خود هستند، در نتیجه نظریات و افکار آنها با هم توافق و تطبیقی نخواهد داشت.
بیفرزندی
مهمترین موضوعی که می تواند آزادی زوجین را در جدایی از یکدیگر مواجه با مانع و بنیان خانوادهها را مستحکمتر کند، وجود فرزند است ولی در دنیای کنونی زوجین یا از پیدایش کودک جلوگیری میکنند یا کوشش دارند تعداد آنها را محدود سازند.
ازدواجهای تحمیلی و نامتناسب
هر کسی سعی میکند همسری که از جهات اخلاقی و خانوادگی با او تناسب دارد اختیار کند. ولی امروزه زن و شوهرها معمولا به قیافه، قد و قامت یا موارد غیر مهم یکدیگر اهمیت می دهند. بدین جهت پس از اندکمدتی این رشته گسیخته میشود. ازدواج باید ارتباط دو مغز باشد نه پیوند دودل، ولی با کمال تاسف به تقلید از برخی جوامع، برخی ازدواجهای کنونی بیشتر از روی هوا و هـ*ـوس و توجه به زیبایی ظاهری ، صورت میگیرد.
اشتغال خارج از حد زنان به کارهای اجتماعی
امروزه به واسطه اشتغال زنان به کارهای پرفعالیت اجتماعی از قبیل کار در ادارات، منشیگری و امثال آن، آنها از وظایف اصلی و خطیر خود که شامل تنظیم امور خانه، سرپرستی و تربیت اطفال و ...است، غافل ماندهاند. این امر به گسیختن رشته زندگی خانوادگی کمک میکند.
کمسوادی یا بیسوادی زوجین
آمار نشان میدهد که طلاق در بین طبقات بیسواد جامعه به مراتب بیشتر است و دلیل آن هم کاملا روشن است. زیرا دانش به مرد یا زن دید وسیع اجتماعی میدهد.
دخالت دیگران در زندگی زناشویی
گاه اتفاق میافتد که زن و شوهری در کمال آسایش و تجانس اخلاقی با هم زندگی میکنند ولی به واسطه مداخلات بیجا و بیمورد بستگان یا دوستان در زندگیشاناختلاف و ناسازگاریهایی بین زوجین بهوجود می آید و همین اختلافات موجب جدایی آنها میشود. در این موارد زن و مرد باید متین و استوار همه آنها را محترمانه بشنوند ولی نگذارند و اجازه ندهند که موجبات نگرانی و پریشانی خاطرشان را فراهم کند.
زودباوری و تعصب
دومین عامل مهم پس از اعتیاد، زود باوری و تعصب مرد است که باعث جدایی میشودأ ؤمره کوتهفکری و عدم توانایی در درک روابط علت و معلولی و عدم آشنایی با محیط اجتماعی و تشخیا ندادن دوست از دشمن و راست از دروغ و صحیح از غلط است. زودباوری حالتی است از خامی و ناپختگی که انسان مبتلا به آن را در معرض فریب و اغوا قرار میدهد. هستند کسانی که از تفرقه انداختن بین زن و شوهر لـ*ـذت میبرند یا آنکه از آن برای مقاصدی خاص سودجویی میکنند و برای رسیدن به هدفهای پلید خود به دروغ و تهمت متوسل میشوند. از یکی نزد آن دیگری بدگویی میکنند و موجب مناقشه و جدال و متارکه و طلاق میشوند. اما اگر زن و شوهر بهره عقلی داشته باشند و از قضاوت سطحی، خود را برکنار دارند و اطرافیان خود را در لباسی که هستند با محک تجربه شناخته باشند و در دام فریب اشخاص مغرض گرفتار نشوند والا آدمهای دهنبین و زودباور ممکن است گفتارغرضآلود را باور کرده و بی جهت دست به جنایتآلوده کنند و ناخواسته انحلال کانون خانوادگی را فراهم سازند. تعصب وبدبینی مردم هم نوعی بیماری محسوب میشود. مرد بدبین درواقع به قدمهای خودش مشکوک است و سایههایی به نام شک هر لحظه وی را تعقیب
میکند. این شکاکبودن به همسرش نیز نفوذ میکند در نهایت زندگی را برخود و فرزندانش تلخ میکند که در پایان بیشتر این نوع زندگیها به طلاق ختم میشود.
کمسن وسالی زوجین
محققان با انجام یک سلسله آموزشهای دقیق ازدواج به این نتیجه رسیدند که طلاق در سنین پایینتر،به مراتب زیادتر از زمانی است که زن و مرد با عقل سلیم و بینش و بصیرت اقدام به ازدواج میکنند. درواقع دخترانی که در سنین پایینتر اقدام به ازدواج میکنند مدتی پس از ازدواج دچار بیماری یاس و افسردگی میشوند. درواقع چون پیش از ازدواج، عواطف و احساساتشان ارضـ*ـا نشده است در زندگی دچار مشکل میشوند. آنان معمولا کمتجربهاند و در برابر مشکلات زندگی قدرت مبارزه ندارند.
جنسیت فرزندان
متاسفانه از دیگر عوامل طلاقق نوع جنیست فرزندان است که با گذشت زمان و بالارفتن سطح فرهنگ و ... هنوز برخی از خانوادهها با این مساله که نمیتوان آن را دلیل قانعکننده برای جدایی ذکر کرد، دست به گریبانند.امید است زمانی فرارسد که خانوادهها به ارزش یکسان دختر و پسر پیبـرده و فرقی بین آنها قایل نشوند.
ایمان
مهمترین اصل زندگی راحت ایمان به خدا است. زیرا آن کس که ایمان ندارد نمیتواند عهد میثاق مقدس زناشویی را محترم شمارد، زیرا درنظر او هیچچیز مقدس نیست. بیایمانی علت العلل تمام بزهکاریها، شقاوتها، شرارتها، عصیانها، بدبختی ها، سیهروزیها ، نابسامانیها ، سقوط و انحطاطها است. فرد بیایمان به هیچ اصلوقیدی پایبند نیست، به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی وقعی نمینهد و فقط به ارضـ*ـا و تسکین شهوات پست و نابهنجار خود میاندیشد.