MASUME_Z
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
ازدواج عاشقانه این دختر و پسر خبرساز شد
عشق آن است که در هر شرایطی و در هر سختی طرف را قبول کنی و به سمتش بروی و دوستش داشته باشی مانند دختر و پسر قصه ما. پسر جوانی که از بیماری دختر مورد علاقه اش با خبر بود در اقدامی زیبا و جالب برای براورده کردن ارزوی دختر مورد علاقه خود مقدمات عروسی خود در بیمارستان را اماده کرد.
شهر هونان چین شاهد اتفاقی تاثر برانگیز بود. مرد جوان دریافت نامزدش به زودی خواهد مرد. به همین دلیل او مقدماتی فراهم کرد تا نامزدش لباس عروسی که همیشه دوست داشت بر تن کند را پوشیده حداقل برای یک روز شاد باشد…
لیو و تانگ هر دو بیست پنج ساله و اهل شهر هونان چین هستند. آنها در دبیرستان با هم آشنا شده و از آن روز به بعد هیچگاه یکدیگر را رها نکردند. بعد از نامزدی قرار بر این بود در چند سال آینده ازدواج کنند. اما دختر جوان سال قبل به نامزدش اطلاع داد به سرطان خون مبتلا شده است.
لیو در این رابـ ـطه گفت: یکروز تانگ با من تماس گرفت و گفت سرطان خون دارد و به زودی خواهد مرد. در آن لحظه تمام زندگیم زیر و رو شد.مرد جوان برای آنکه به نامزدش کمک کند از شغلش استعفا داد. آموزش ماساژ درمانی دید تا از درد بدنی تانگ بکاهد. او به صورت مداوم به تانگ یادآوری میکرد حتما سلامتیش را بدست می آورد.
ولی دکترهای معالج تانگ به لیو اطلاع دادند نامزدش در طول دو هفته آینده هر لحظه امکان دارد بمیرد.
لیو در صفحه اجتماعی اش در این رابـ ـطه عصیان کرد: این بی عدالتی است. هیچکس حقش نیست وقتی تازه ۲۵ ساله شده بمیرد…مرد جوان به سرعت مقدمات عروسی اورژانسی شان را فراهم کرد. آنها برای یکروز از بیمارستان اجازه مرخصی گرفتند. در میان چشمان گریان خانواده ها به عقد یکدیگر در آمدند.
منبع: پارس ناز
عشق آن است که در هر شرایطی و در هر سختی طرف را قبول کنی و به سمتش بروی و دوستش داشته باشی مانند دختر و پسر قصه ما. پسر جوانی که از بیماری دختر مورد علاقه اش با خبر بود در اقدامی زیبا و جالب برای براورده کردن ارزوی دختر مورد علاقه خود مقدمات عروسی خود در بیمارستان را اماده کرد.
شهر هونان چین شاهد اتفاقی تاثر برانگیز بود. مرد جوان دریافت نامزدش به زودی خواهد مرد. به همین دلیل او مقدماتی فراهم کرد تا نامزدش لباس عروسی که همیشه دوست داشت بر تن کند را پوشیده حداقل برای یک روز شاد باشد…
لیو و تانگ هر دو بیست پنج ساله و اهل شهر هونان چین هستند. آنها در دبیرستان با هم آشنا شده و از آن روز به بعد هیچگاه یکدیگر را رها نکردند. بعد از نامزدی قرار بر این بود در چند سال آینده ازدواج کنند. اما دختر جوان سال قبل به نامزدش اطلاع داد به سرطان خون مبتلا شده است.
لیو در این رابـ ـطه گفت: یکروز تانگ با من تماس گرفت و گفت سرطان خون دارد و به زودی خواهد مرد. در آن لحظه تمام زندگیم زیر و رو شد.مرد جوان برای آنکه به نامزدش کمک کند از شغلش استعفا داد. آموزش ماساژ درمانی دید تا از درد بدنی تانگ بکاهد. او به صورت مداوم به تانگ یادآوری میکرد حتما سلامتیش را بدست می آورد.
ولی دکترهای معالج تانگ به لیو اطلاع دادند نامزدش در طول دو هفته آینده هر لحظه امکان دارد بمیرد.
منبع: پارس ناز
آخرین ویرایش:
