الهه ی آناهیتا

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 227
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
الهه ی آناهیتا


نام های فرعی :/ ناهید /زهره

آناهیتا نزد ایرانیان كهن الهه اب و پاكی و باروری و شفا است و گاها اشاراتی هم به جنگاوری دارد این باور وجود داشت كه اگر اگر لشگریان آناهیتا را تقدیس كنند او آنها را در جنگ هایشان یاری خواهد كرد

معنای نام آنا هیتا : مركب است از دو كلمه آنا كه معنی نفی و نا دارد و آهیتا به معنای آلودگی برگرفته از اهو به معنی پلیدی است است كه در كل نام آناهیتا را می توان به معنای دور از ناپاكی و آلودگی است

از طرفی آناهیتا نزدیكی زیادی با ایشتار الهه آشوریان دارد و به نظر می رسد منشا هر دو یكی بوده است

چرا كه نزد بابلیان و اقوام سامی نیز می توان ردپای این الهه را به نام با همان نام زهره پیدا كرد لذا قدمت این الهه بسیار قبل تر از هخامنشیان بوده است

قبل از ظهور زرتشت میترا الهه دیگری بود كه قدرت و نفوذ بسیاری در ایران كهن داشت اما در همین زمان همزمان با كم شدن محبوبیت میتر /الهه آناهیتا منزلت بسیار زیادی در پیشگاه ایرانیان یافت كه نمونه اش معابد و پرستشگاه های مجللی است كه ایرانیان در جای جای ایران برای آناهیتا ساختند ازجمله در كرمانشاه و همدان.......

(( فراموش نكنیم ایرانیان یكتا پرست بودند و این الهه ها همگی ایزد بانوهای فرعی بوده اند))

ضمنا داستانهای جالبی نیز در مورد آناهیتا وجود دارد كه اساس این داستان ها حتی به غرب هم رسیده است بدین صورت كه كه آناهیتا به هیئت انسانی از منزلت آسمانی خود به زمین آمد تا نگاهی از نزدیك به احوال مردمان بپردازذ اما جوانی كه گویا جزو لشگریان هم بوده را دیده و این دو به دل می بندند اما به تفاوت ماهیتشان یكی ایزد بانو و دیگری آدمی مدام از این عشق می گریختند تا اینكه آناهیتا برای فرا موشی این عشق باز به آسمان باز می گردد اما بعد از مدتی تاب نیاورده دوباره به جستجوی عشقش باز می گردد كه با جسد خون آناود معشوق كه گویا توسط حیوانی درنده كشته شده بوده روبرو می شود به همین دلیل آناهیتا دست در خون معشوق بـرده و روی خود را با خون قرمز وی نشان می گذارد و از آن پس است كه مردمان قرمز را رنگ عشق می پندارند.

شیر و خورشید

خورشیدی برآمده از پشت یک شیر، همواره نمادی از قدرت و فرمانروایی بوده است. در ایران باستان مردم دلبستگی و احترام شایسته ای برای الهه خورشید که آن را «میترا» می نامیدند، قایل بودند و از این رو این نماد در زمره مهمترین نمادهای باستانی ایران و همواره تا دوران آخرین سلسله پادشاهی (پهلوی) منقوش بر پرچم ایرانیان بوده است. «شیر» مظهری از قدرت خاکی و زمینی و «خورشید» جلوه ای از قدرت آسمانی و سنتز این دو تجلّی قدرتی تفویض شده از آسمان به مردم است که در وجود شاه یا سلطان تبلور می یابد )مقاله شمای استبداد جاودان در ایران را نیز ببینید.(

این نماد را به گونه های دیگر ولی با همین کارکرد و طرز تلقی در نزد سایر اقوام و ملل نیز می توان یافت. فراموش نکنیم که خورشید در ذهنیت اسطوره ای بسیاری از تمدنها نشان دهنده قدرت آسمانی بوده است ولی اقوام و حکومتهای مختلف نمادهای قدرت خود را در موجودات متفاوتی ترسیم می کردند: پرندگانی چون عقاب یا جانورانی چون شیر. از این رو ترکیب نمادین شیر و خورشید را علاوه بر ایران در نماد حکومتی مغول بزرگ (تصویر رو به رو)، چنگیزخان نیز می توان دید یا ترکیبی از خورشید و عقاب که نماد سزار رومی و ناپلئون بناپارت بود. عقاب در اینجا استعاره ای از یک باور اخترشناسی، مربوط به دورانی است که در اصطلاح نجومی بدان ژئوسنتریک (geocentric) یا زمین-مرکزی می گویند. در این دوران افلاک نه گانه ای که می پنداشتند به دور زمین، ناف گیتی و مرکز جهان سفلی، می چرخد هر کدام جایگاه ارواحی است که پس از مرگ در مسیر صعود به جهان بالاتر به فراخور شایستگی و فضایلی که در زندگیزمینی کسب کرده اند، در آنها سکنی می گزینند. به گمان اسطوره ای فلک هفتم یا فلک مشتری یا برجیس یا ژوپیتر جایگاه ارواح پادشاهانی دادگر و عادل بوده است که در آنجا روح این شاهان به صورت عقاب در می آید و همین باور نمادین باعث به کار گرفتن نشان عقاب در حکومتهای مختلف چون فرانسه زمان ناپلئون یا آلمان پس از روی کار آمدن هیتلر در دوره نازیسم شد که در ارتشهای امروزی نیز شاهد آن هستیم. در ایرن باستان نماد عقاب کارکردی فراختر می یابد و به عنوان جزئی از نماد اهورا مزدا و آناهیتا در می آید.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا