اهلیت

  • شروع کننده موضوع Miss.aysoo
  • بازدیدها 127
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
مقدمه
در دفتر حاضر سعی داریم در نگاه توصیفی به بررسی اهلیت به عنوان یکی از مهمترین مباحث در عالم مفاهیم حقوقی بپردازیم از آنجا که در مقاله حاضر سعی نگارندگان فقط بیان مفهوم مذکور در چارچوب اصول و قواعد حقوقی موجود است تا در ادامه سعی بر بیان نواقص و مسائل این هست‌ها بپردازیم اما از آنجا که نیل به این خواسته در یک دفتر خاص امکان پذیر نمی‌باشد لذا این امر را در دو مبحث بیان و تحلیل خواهیم کرد.

مبحث اول
اهلیت و اقسام آن:
اهلیت واژه‌ای است ترکیبی از زبان عربی که متشکل شده است از اهل + یت که بنا بر تعریف لغوی عبارت است از:
((اهلیت‌ به‌ معنای‌ سزاوار بودن‌، شایستگی‌، صلاحیت‌، استحقاق‌ و قابلیت‌ می‌باشد.))

اهلیت در لسان حقوقی عبارت است از:
در قانون‌ مدنی‌ ایران‌ از اهلیت‌ و حجر تعریفی‌ به‌ عمل‌ نیامده‌ است‌ و لذا قانون‌ در این‌ باره‌ ساکت‌ و ناقص‌ است‌ ولی‌ با توجه‌ و دقت‌ در سایر منابع‌ به خصوص نظر مشهور دکترین می‌توان‌ اهلیت‌ را این‌ طور تعریف‌ نمود که‌ اهلیت‌ عبارت است‌ از دارا بودن‌ ویژگی‌ها و شرایط‌ لازم‌ قانونی‌ برای‌ دارا شدن‌ و اعمال‌ و اجرای‌ حقوق‌ و آزادی‌های‌ فردی‌ و تصرف‌ در اموال‌ و حقوق‌ مالی.
از دیدگاه دیگر حقوقدانان مسلمان نیز اهلیت عبارت است از صلاحیت انسان برای دارا شدن حقوق قانونی (مشروع) برای خود یا بر خود. پس اهلیت، صلاحیت و شایستگی شخص است در به دست آوردن حقوق و بر عهده گرفتن نظامات و انجام و اجرای کار حقوقی برخواسته از آن.

تعریف دکتر جعفر لنگرودی از اهلیت نیز عبارت است از:
اهلیت به طور مطلق عبارت است از توانایی قانونی شخص برای دارا شدن یا اجرای حق، توانایی قانونی برای دارا شدن حق، اهلیت تمتع و توانایی قانونی برای اجرای حق اهلیت استیفاء نامیده می‌شود.

از مفاهیم فوق‌الذکر می‌توان استنباط کرد که اهلیت بر دو قسم است:
1- اهلیت تمتع (اهلیت دارا شدن /capacity to aequire rights)
اهلیت به معنای عام عبارت است از اهلیت شخص برای دارا شدن مد نظر است به مانند مواد 190 و 210 تا 212قانون مدنی.
2- اهلیت استیفا (اهلیت اعمال و اجرای حق/ capacity to exercise rights)
اهلیت به معنای خاص عبارت است از اهلیت در اعمال و اجرای حق است.

در اهلیت عام، هدف حمایت از حقوق محجورین است و در اهلیت خاص، قانون‌گذار برای حفظ نظم عمومی و غبطه شخص، تحت شرایطی شخص را از دخالت در برخی از امور مادی ممنوع و محدود کرده است.

گفتار اول:
اهلیت تمتع (اهلیت تملک) / capacity to aequire rights

الف: معنای لغوی
تمتع اسم مصدر است و در لغت به معنی برخورداری گرفتن و در زبان عربی از این نوع اهلیت تحت عنوان اهلیت‌الوجوب یاد می‌گردد . همچنین دکتر محمد جعفر لنگرودی در کتاب مسبوط در ترمینولوژی حقوق با استناد به آیه 196 سوره آل عمران آورده چون زائر کعبه در ماه حج پس از فراغ از آداب عمره از حال احرام بیرون شده و ترک حرام بر او حلال می‌شود از آنها بهروری می‌گردد . دکتر ناصر کاتوزیان هم بنا بر ذات اهلیت تمتع پیشنهاد بر استفاده از اهلیت تملک به جای اهلیت تمتع را کرده‌اند که در ادامه همین مبحث به بررسی استدلال مطروحه در این باب خواهیم پرداخت گرچه از این نوع اهلیت تحت عنوان اهلیت استیفا نیز یاد می‌شود.

ب: معنای اصطلاحی
اصولا هر شخصی حقیقی دارای اهلیت تمتع است و می‌تواند صاحب حق باشد حتی صغار و مجانین می‌توانند طرف حق واقع گردند مثلا صغیر یا مجنون می‌تواند مالک یا طلبکار باشد.
چنانکه قانون‌گذار در ماده‌ی 956 قانون مدنی می‌گوید اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می‌شود از طرفی ماده 958 قانون مدنی نیز اضافه می‌نماید ((هر انسان متمتع از حقوق مدنی خواهد بود ….))
بنابراین مبنای حقوقی اهلیت تمتع، انسان بوده است همین که انسان پا به عرصه زندگی گذاشت توانایی دارا شدن حقوق را کسب می‌کند به همین خاطر است که اهلیت تمتع یا برخورداری از حقوق و آزادی‌های مدنی با تولد انسان شروع و با مرگ او خاتمه پیدا می‌کند حتی حمل نیز از حقوق مدنی برخوردار می‌گردد به شرط اینکه زنده متولد شود.
چنانچه قانون‌گذار در ماده 957 قانون مدنی می‌گوید حمل از حقوق مدنی متمتع می‌گردد مشروط به اینکه زنده متولد شود.

گفتار دوم:
استدلال در باب عنوان اهلیت تمتع یا اهلیت تملک
آقای دکتر کاتوزیان اصطلاح اهلیت تملک را در برابر اهلیت تمتع پیشنهاد می‌نماید و در استدلالی که به کار بـرده مطرح می‌فرمایند که:
درست است که در قانون مدنی اصطلاح تمتع از حق به طور معمول با بکار گرفتن و اجرای آن همراه است این کلمه صلاحیت اعمال حق را نیز در بر می‌گیرد و با معنی مورد نظر تناسب ندارد به همین جهت اهلیت تملک که در عرف قانونی معنی روشن‌تری دارد پیشنهاد شده است وانگهی این نکته را بایستی یادآور شد که اهلیت تنها برای دارا شدن حق بکار می‌رود ، صلاحیت داشتن تکلیف و توانایی ((متعهد شدن)) نیز در آن مطرح است و کلمه تمتع با تعهد و التزام به کلی بیگانه است در حالی که تملک اگر به معنی دارا شدن بکار رود می‌تواند درباره تعهد و تکلیف نیز مورد استفاده قرار گیرد.
اما در مقابل، آقای عبداله پرستش مطرح می‌فرماید که : واژه‌ی اهلیت تملک بجای اهلیت تمتع هیچ گونه تناسبی ندارد چرا که تملک با اراده حاصل می‌شود اما اهلیت تمتع یا دارا شدن حق بطور غیر ارادی و قهری یعنی با تولد برای انسان حاصل می‌شود و اراده انسان نقشی در حصول آن ندارد.
با بررسی دو استدلال فوق به نظر می‌رسد دکتر کاتوزیان اهلیت تمتع را به معنای اهلیت به تملک آوردن در نظر دارند که این عبارت با معنای لغوی و اصطلاحی همخوانی دارد (حق و توانایی به تملک درآوردن نه استفاده از این حق) این در حالی است که آقای پرستش تملک را پس از ابراز اراده در نظر گرفته‌اند یعنی یک گام بعد در حالی که نظر دکتر کاتوزیان با توجه به مطالب مطروحه از ظن نگارنده حق به تملک درآوردن است.

گفتار سوم:
اهلیت استیفاء / capacity to exercise rights
اهلیت استیفاء در ادامه اهلیت تملک قرار دارد .

الف: تعریف لغوی استیفاء
استیفاء در لغت عبارت است از تمام باز ستدن، تمام چیزی را خواستن ، استیفاء استفاده کردن از کار یا مال دیگری با رضای او می‌باشد که در قانون مدنی بعنوان یکی از اسباب ضمان قهری آمده است . پس به عبارتی ساده‌تر استیفا در لغت عبارت است توانی اعمال ابراز حق و گامی پسین بعد از حق تمتع است.

ب: تعریف اصطلاحی
اهلیت استیفاء یا اهلیت بهره‌وری از حق در برابر اهلیت تمتع یا اهلیت دارا شدن حق آمده و به معنای اعمال حقوقی است که یک شخص دارا است. بدین ترتیب گسترده و دامنه اهلیت بهره‌وری در چهارچوب اعمال حقوقی قرار دارد و نه وقایع حقوقی به عبارتی دیگر اهلیت استیفا قابلیتی است که قانون‌گذار به شخص می‌دهد تا بتواند حق خود را استیفاء نماید، چنانکه بتواند در اموال و حقوق خود تصرف نماید و یکی از معاملات و عقود را منعقد سازد.
برای آنکه انسان بتواند حق خود را استیفاء نماید داشتن حق تمتع کافی نمی‌باشد این است که قانون مدنی در قسمت اخیر ماده 958 می‌گوید «…….هیچ کس نمی‌تواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد.»
 
بالا