دلنوشته کاربران ایــــن منِ تَنهــــا | نیاز پاشائی کاربر انجمن نگاه دانلود

[فاطمه پاشائی]

[HIDE-THANKS]
بسم تعالی
دلنوشته های نیاز پاشائی
*****

چند وقت پیش دلنوشته های یکی از دوستامو تو انجمن خوندم و واقعا برام جالب بودن ،اونجا بود که تصمیم گرفتم دلنوشته هامو تو یه تاپیکی ارسال کنم.
ایــــن من تنهـــا مختص دلنوشته های خودمه و همه ی نوشته های متعلق به منه .
خوشحال میشم پستی ارسال نکنید!
اگه حرفی یا جمله ای در دلنوشته ها بود که به قشری بر خورد ،من قصد توهین به هیچ قشری از جامعه رو ندارم و صرفا برگرفته از عقایدمه ،همین(!)
نیاز پاشائی
[/HIDE-THANKS]

 

[فاطمه پاشائی]

[HIDE-THANKS]
خوشبختی!



آسمان دلم ابریست،
هوای قلب بی قرارم بارانیست،
اما شفق گرم چشمانم مثل همیشه،همه را به اشتباه وا می دارد.
اینجا زندانیست از جنس آزادی
و زجری از جنس مهربانی!
من در همین آزادی زندانیم و در همین مهربانی زجر می کشم!
تکه های قلبم روی زمین یخ زده ی زندگی، پخش است اما آفتاب داغ ،تحقیرانه بر زندگی بهم ریخته ام می تابد....
آهای!
زندگی!
در حال تاختنی؟ به یاد تاخته های من؟
در حال آتش زدنی؟ به یاد سوزانده های من؟
بتاز!
بسوزان!
که من نیز تاخته ام، سوخته ام، ساخته ام!
من نیز در تو سرنوشتی خواهم ساخت برای خودم از جنس خوشبختی!
نیاز پاشائی
[/HIDE-THANKS]

 

[فاطمه پاشائی]

[HIDE-THANKS]
بــــــی تــــو*_*


از وقتی رفته ای همه چیز بهتر شده!
دیگر دلم سر گریه های کسی نمی گیرد!
دیگر نگران کسی نیستم
اینجا مرا رها کرده ای در میان ادم هایی که همه خیلی مهربانتر از تو با من رفتار میکنند
مدتی پیش کسی امد
شبیه تو نیست!
نه مثل تو رفتار میکند!
نه مثل تو میخندد!
نه مثل تو با من حرف میزند!
و
نه مثل تو عشق می ورزد!
راستش را بخواهی
علاقه اش
عشقش
حرف هایش
و دل تنگی هایش بوی کذب نمیدهد
او امده که بماند با من
و در قلب من
شاید وقتی حرفای عاشقانه میزند ته دلم خالی نمی شود برایش
اما (!)
او بهترین کسی است که من میتوانم در کنارش نفسی تازه کنم
بودنت با کسی مدت هاست ازارم نمیدهد
اگر کمی قبل تر بود مطمئنا شب و روز از کف میدادم و همه را به اشک سپری میکردم
اما حال
اوضاع کمی متفاوت تر است
نمیخواهم سرخی چشمانم بیاذارد او را
نمیخوام صدای گرفته ام موقع حرف زدن نگرانش کند
دوست ندارم با نگرانی جویای حالم شود
خوش ندارم فکر کند که او کاری کرده که حال من ازرده خاطرم
نه!
نمیخواهم
حاضر نیستم به یاد تو باشم به قیمت ناراحت بودن او
تو
تنها یک حس اشتباه بودی در انبوهی از مهربانی ها
و حال
من سعی دارم این حس عشق را نصار ادم درست تری کنم
سپاسگزارم از تو
از تویی که امدی و اموختی به من که دل نبندم به کسی که دل نبسته به من
نمیدانم
شاید کارت همین است
درس دادن به ادم ها
شاید هم دست خودت نبوده نتوانسته ای دل ببندی به من
و من حال
دل بسته ام به کسی که تا پای جان پای من خواهد ایستاد
دل بسته ام به کسی که دیوانه وار دیوانگی میکند
نه تویی که حرفایت همیشه بوی عاقل بودن میداد
کمی دیوانگی لازم است شاید
تنها یک چیز!
معلم کسی نباش زین پس، همه من نیستند
شاید همه نتوانند تو را تنها یک معلم در این هستی ببینند
شاید همه نتوانند......
نیاز پاشائی
[/HIDE-THANKS]

 

[فاطمه پاشائی]

[HIDE-THANKS]
فاز جدید*__*


دیدیی گاهی حالت خیلی بده؟
حوصله هیچ کسو نداری؟
حالت از همه بهم میخوره؟
دلت گرفته؟
حوصله خودتم نداری؟
دقیقا همون روزی که بریدی از همه کس و همه چی
یهو
یه اتفاق
یه چراغ
یه ادم
یه راه
یه صدا
یه چهره
همه چی رو بهم میریزه
بیدارت میکنه
لبخند یهو میشینه رو لبات
نگاش که میکنی نگات برق میگیره
صداشو که میشنوی انگار بهترین اهنگ دنیاست واست
اونجا
اون لحظه
اون حال
اون تجربه
تو
حالت بهتر از همه است
بهتر از کل دنیا
میخندی
شادی
مهربونی
قلبت براش میزنه
و
من (!)
به این حال دچارم امروز.....
[/HIDE-THANKS]

 

[فاطمه پاشائی]

[HIDE-THANKS]
به خاطر تو^___^


بهترین ادم زندگیمم که باشی
گاهی کارایی میکنی که با خودم میگم تو همون ادمی؟
مشت میکوبم به دیواربه خاطر تو
میکوبم
میکوبم
میکوبم
میکوبم
تا جایی که دیگه جون نداره دستام
خون مرده شده
تکون که میدم درد تو تمام بدنم می پیچه
تو همون ادمی
همون مهربون با محبت
همون عشق بی پایان
تو همون ادمی
همونی که گفتی تا اخر عمر کنارم میمونه
**
داد میزنم به خاطر تو
داد میزنم
داد میزنم
داد میزنم
داد میزنم
تا جایی که خون گلوم دیگه مجال نمیده
همیشه و همه جا یه چیزی مانع از خالی شدنت هست
**
اشک می ریزم به خاطر تو
اشک می ریزم
اشک می ریزم
اشک می ریزم
اشک می ریزم
تا جایی که دیگه حال ندارم حتی چشمامو وا کنم
با این حال
من با بودن تو شادم
مهم نیس مشت می کوبم به دیوار
مهم نیس داد میزنم
مهم نیست گریه میکنم
من تا اخر عمر پات می ایستم (!)
[/HIDE-THANKS]