به دخترم! | اختصاصی نویسندگان دختر انجمن نگاه دانلود

🍫 Dark chocolate

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/09/06
ارسالی ها
2,828
امتیاز واکنش
38,895
امتیاز
1,056
سن
23
محل سکونت
°•تگرگ نشین•°
به نام رب نون و آفریننده ی قلم

به دخترم؛ نویسنده‌ی ماندگار

چیزهایی هست که دلم می‌خواهد به تو بگویم. مگر فقط قرار است همه چیز مرد و مردانه باشد؟

من باشم و تو و قلمی که می‌خواهد جان بگیرد.

شاید روزی دنیایمان زیباتر شد، دنیایی فراتر از توصیفات زیبای کلمات و داستان ها

به دختر عزیزم، نویسنده‌ی ماندگار...

IMG_20201025_130810_136.jpg
( ساخت عکس از خودم :aiwan_light_laugh2: )

ژیلا‌ح


 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • 🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم قبل از هر چیزی یادت نرود که دستی قدرتمند تر از تمام جهان، ورق به ورق هر ثانیه و هر دم زندگی را می‌نویسد. پس فراموش نکن که اول با نام او شروع کنی. خالقی که حتی نامش هم قوت می‌بخشد و هم خودش با شنیدن صدایت که نامش را بر زبان می‌رانی، سر و سامان دادن کارهایت را به عهده می‌گیرد.
    دخترم،
    قلم تو طفل تازه متولد شده ایست که نیاز به مراقبت دارد. نیاز به تغذیه ی درست و نیاز به مراقبت صحیح. نکند با افکار منفی و نادرست آن را پیش ببری. یادت باشد که تو مسئول هر کلمه‌ای هستی که می‌نویسی.
    این را بدان
    دخترم که کلمات می‌توانند سخت تر از سلاح های سرد باشند. می‌توانند جان بستانند یا جان هدیه کنند. نکند فقط غم بزنی بر سطح تکیده‌ی کاغذ بی‌نوا.
    زیاد سخت نگیر، ذهنت را باز کن، قلبت را هم رها کن. بگذار عقل و دل و روحت آزاد باشند و بروند تا فراسوی تمام سرزمین‌های خیال.

    دخترم،
    محدود کردن خوب است؛ اما بدان بی گدار به آب زدن و محدودیت فراوان در نوشتن روح را سخت و نوشته را بی ‌جان می‌کند.
    نکند به بازار کلمات بروی، درشت ترین و قلمبه سلمبه ترین ها را در سبد ذهنت بریزی و بعد هم سوار بر فرغونی زنگ زده تمام آن ‌ها را روی هم تلنبار کنی.
    قلم تو دوست توست. کمی با او گپ بزن. به شانه اش بزن، در آغوشش بگیر.
    نوازشش کن!
    فقط نباید که او را به جنگ با واژه‌ها و تقدیری که سرنوشت رقم زده بفرستی! گاهی هم باید با او صمیمی شوی. درد و غمش را بستانی، خستگیش را بگیری و با هم به تماشای جهان بایستید.

    دختر عزیزم، می‌دانم که به دنیایی زیبا می‌اندیشی، پوسته‌ای دیگر از جهان که ورای این کره‌ی خاکی پنهان شده و ذهن تو را مدام به آن ‌سو می‌خواند. پرواز خوب است؛ اما گاهی برای نوشتن روی زمین بیا.
    به بازار برو، به محله های پایین شهر. به کوچه‌های تنگ و باریک. مردم را نگاه کن. بین آن‌ها بچرخ و از آن‌ها بنویس...

    یکشنبه ۴/آبان
    اولین نوشته
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم؛
    قلمت مثل آب می‌ماند،
    زلال، شفاف و جاری. تا وقتی به سمت مرداب و گل ها کشیده نشود، پاک می‌ماند. شفاف و زیبا و درخشنده راهش را ادامه می‌دهد؛ اما ممکن است گاهی گل آلود شود. اشکالی ندارد. آب جاری باز هم می‌تواند زلال باشد! اگر خودت بخواهی!

    دخترم؛
    قلم تو مثل آب، نمایانگر خود واقعی و درونی توست. مثل آینه! مثل وقتی که باران می‌بارد و چاله‌های پر از آب تصویرت را به زیبایی نشان می‌دهد. خودت را پشت نقاب کلاس و ژست‌های امروزه پنهان مکن!
    خودت را کم ندان. تو برای خودت و تمام زندگیت کافی هستی! حتی می‌توانی خیالت را بفرستی به آن دور ها و جهان هایی را خلق کنی که شاید هیچ کس دیگری نتواند آن را بسازد!
    دوست داری تصویرت در آینه مرتب و منظم وزیبا باشد یا تنها دختری اشفته با لب هایی کج و معوج و ناراحت؟
    امروزت را سفت بچسب، گذشته ات را سوار بر بادبادکی کن و بفرست هوا و فردایت را کنار گذر ثانیه ها و دقیقه ها تماشا کن.
    اما نکند گیر کنی. گذشته مثل طعمه‌ای آب و لعاب دار می‌ماند که هر چقدر به سمتش بروی بیشتر وسوسه می‌شوی تا ادامه بدهی. از گذشته، فقط درس بگیر و بقیه‌اش را ول کن و بینداز در چاه تا گم شود.
    نکند امروز را ول کنی و بچسبی به آینده!

    دخترم،
    برای نوشتن باید سه تن شوی،
    خواننده باش و خودت سیر نوشته هایت را ببین.
    قاضی باش و در مورد سطر به سطر واژه ‌هایت قضاوت کن.
    نویسنده باش و با چشم و دل باز به نوشته هایت نگاه کن.
    امروز، روزی خوب است
    اگر آن را خوب بنویسی...




    نامه ی دوم
    چهارده و نه دقیقه ی چهار آبان
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم،
    برای اینکه قفسه‌ی واژگان ذهنت را مرتب کنی، نبازی نیست هر روز یک دستمال و جارو بدست بگیری و به جان کتاب ها و نوشته های ردیف شده بیوفتی.
    گاهی هم سراغ کتاب های جدید برو. کتاب هایی که می‌دانی نثر آن ‌ها شگفت زده ات می‌کنند.
    گاهی هم گوش کن‌. صدای کتاب ها را. آن‌ها هم حرف می‌زنند. راهنماهای جهانگرد خوبی هستند. می‌توانی با آن‌ها دور دنیا را در کمترین زمانی که در جهان ثبت شده، بچرخی و همه ‌چیز را لمس کنی، حس کنی و ببینی!





    پنجم آبان ماه
    دوازده و پنجاه و سه دقیقه
    نامه‌ی سوم به دختران نویسنده ی ماندگار...
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم
    می ‌دانم که نام های خاص و دهان پر کن، بیشتر از نام های دیگر در ذهن ادم می‌مانند.
    اما این را بدان که نام های ساده و رایج، احساس صمیمیت بیشتری به آدم می‌دهند. آنقدر صمیمی که گویی بنشینی و با شخصیت رمان یک فنجان چای بنوشی و او تمام داستانش را برایت تعریف کند!
    می‌دانی،
    نام های بزرگ و عجیب و غریب و دهان پر کن، درست مثل اسمشان هستند. افاده ای و پر از ژست های کلاس بالا که به هر کسی اجازه ی نزدیک شدن را نمی‌دهند!
    پس مراقب اسم هایی که به شخصیت هایت می‌دهی باش!
    دخترم،
    شنیده ای که می‌گویند هر انسانی، شهصیتی متناسب با نامش دارد؟
    پس وقتی می‌خواهی سبد کوچکی در دست بگیری و به بازار نام ها بروی تا چند تایشان را گل چین کنی، حتما به این توجه کن که اسمی که می‌خواهی، به رنگ و لعاب شخصیتی که دوست داری می‌خورد یا نه!
    دخترم، نویسنده ی ماندگار،
    دلی نوشتن خوب است،
    تخیلی نویسی خوب است،
    اینکه هر چه در ذهن داری را سخاوتمندانه روی برگه بیاوری هم خیلی خوب است.
    اما این را بدان که نباید بی گدار هم به آب زد!
    گاهی باید برای نوشتن بعضی چیز ها تحقیق کرد! بیشتر دانست و همه چیز را به اگاهی های شخصی موکول نکرد.
    دخترم،
    کارهای آسان و سوژه هایی که بتوانی از پسش بربیایی، فقط تا مدتی خوب هستند. بعد از یک مدت باید دل به دریا بزنی و سختی ها را به جان بخری. تا به دل مشکلات و سختی ها نزنی، هیچ گاه طعم بزرگ شدن را نمی‌فهمی! تا به دل آتش نزنی، هیچ گاه پخته نمی‌شوی!
    خودت را دست کم نگیر!
    گاهی حتی خودت هم نمی‌دانی که چه استعداد هایی در تو نهفته است.
    دخترم،
    نویسنده ‌ی ماندگار،
    بدان خالقی که تو را افریده، از تمام افکار تو هم آگاه است.
    مراقب شهر ها و سرزمین هایی که می‌سازی باش. نکند خالقت از تو آزرده شود؟
    مراقب هستی دیگر؟


    نامه ی چهارم
    جمعه شانزدهم ابان ماه نود و نه.

    ژیلا‌ح
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم،
    همیشه سعی کن سه اسب برای نوشتن داشته باشی.
    یکی از اسب ها را رها کن و بگذار تا دور دست ها برود، بتازد، جهان را ببیند و برگردد. آن اسب، خیالات و افکار توست.
    روی اسب دوم کمی تسلط بیشتری داشته باش. برای این اسب یک زین خوب کافی است. به طوری که هرگاه نیاز داشتی بتوانی آن را کنترل کنی‌.
    این اسب، نوشته های توست که برای اولین بار روی کاغذ نقش می‌بندد.
    روی اسب سوم باید تسلط زیادی داشته باشی! افسارش را سفت و سخت در دست بگیری چرا که این اسب بسیار سرکش است. و این اسب، همان قلم توست، وقتی که برای بار دوم، سوم یا چهارم آن را می خوانی و می‌خواهی ایراد هایت را اصلاح کنی.
    اگر افسار اسب سوم را محکم تر نگیری و خوب و دقیق متنی که نوشتی را نگاه نکنی، ایراد هایت مثل اسبی سرکش از دست تو فرار خواهند کرد و از نگاهت پنهان خواهند ماند.
    پس برای هر نوشتن،
    نهایت احتیاط را بکن.
    ذهنت را ازاد کن و بگذار تا دور ترین جایی که می‌شود برود و بعد تصمیم بگیر.
    با حوصله بنویس، کلمات را دانه دانه کنار هم بچین. فکر کن که قرار است میوه ها را برای میهمانی، به طور زیبایی درون ظرف میوه بچینی.
    البته که ظرف میوه هم مهم است!
    ظرف میوه همان چارچوب نوشته های توست که با ایده ی تو شکل می‌گیرد و به خمیر بی خالت ذهنت، شکل و شمایل می بخشد.
    دخترم،
    مراقب آنچه می‌نویسی باش!
    دوستت دارم.




    نامه ی پنجم،
    یکشنبه هجدهم ابان نود و نه.
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم،
    حتما این ضرب المثل معروف را شنیده ای!
    «یک شبه راه صد ساله را رفتن! »
    البته که می‌شود! می‌شود با هزار راه مختلفو عجیب و غریب، یک شبه راه صد ساله را رفت؛ اما بگذار این را هم به تو بگویم،
    کسی که یک شبه ره صد ساله را می‌رود،
    یک شب دیگر هم از هزار پله، از عرش به فرش می.رسد و با سر زمین می‌خورد!
    از هزارتا پله بالا رفتن با آسانسور البته که راحت است!
    اما فکر قدم بعدی را کرده ای؟
    از این ارتفاع بلند چطور می‌توانی قدم بعدی را برداری بدون اینکه زمین بخوری!
    پس بیخیال این آسانسور و یک شب های چند صد ساله شو!
    اهسته و شمرده شمرده جلو برو. بگذار زیر پایت محکم باشد، قرص باشد، حتی اگر هم اشتباه رفتی، خسارت زیادی به تو وارد نشود!
    دخترم،
    می‌شود کلمات را هم خرید و فروش کرد. اما مراقب باش. آنها گران قیمت تر از طلا هستند و بعضی هاشان ارزان تر از یک تکه نان!
    وقتی گران قیمت می‌شوند که لبخند به لب بیاورند و وقتی ارزان و بی ارزش می‌شوند که دل بشکنند!
    مراقب باش،
    کلمات توپ فوتبال نیستند که ان‌ها را بی هوا شوت کنی و منتظر بمانی تا گل شود!
    ممکن است در این راه سر کسی را بشکنی! ممکن است کسی را زخمی کنی!
    ان‌ها را مثل گل رز در دستت بگیر. کلمات را میگویم. طوری که هم به خار آن، هم به گلبرگ های ظریفش حواست باشد!
    دخترم.
    مراقب خودت و کلماتت باش.

    جمعه
    بیست وسوم آبان
    نامه ی ششم.
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم،
    یک چیز را می‌خواهم مثل دخترم به تو بگویم،
    هر چه دیدم، لمس کردم، و چشیدم را به تو گفتم؛
    اما می‌دانم که تا لمس نکنی، نچشی و مثل بچه ای که تا دستش را به بخاری نزند باور نمی‌کند که جیز است، میخواهی تک به تک تجربه کنی و خودت بفهمی.
    یک چیز را می‌خواهم امروز بگویم که چکیده ی تمام جهان است،
    تمام ادیان جهان، ابرانی، زرتشت، مسیحی، مسلمان و ... آن را باور دارند.
    به آن اعتقاد دارند.
    حتی کسانی که دین ندارند.
    و آن رمز هستی و کلید جهان تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود. کلمه‌ای که هزاران حرف در دلش است و هیچ گاه نمی‌توانی حتی به یکی از حرف‌هایش واقف شوی.
    و آن کلمه این است:
    - الله!
    پولدار هم که باشی،
    میلیاردر هم که باشی،
    قاه ی قاف را فتح کنی،
    از هیمالیا بالا بروی،
    حتی اگر تمام ستارگان جهان را به نام خودت بزنی هم باز در آخر یک چیزی ازارت میدهد.
    یک چیزی جایش خالیست وقتی که از خدایت دور شده باشی.
    ان جای خالی هیچ گاه پر نخواهد شد.
    و یک چیز را بگویم از صمیم قلبم،
    تمام ثروت یا هرچه که جمع کرده ای، یک روز به تو خــ ـیانـت می‌کند. فرقی نمی‌کند حتی اگر دوستت باشد.
    اما فقط یک چیز برایت میماند.
    خدایت.
    او نجاتت می‌شود،
    او کلید در های بسته ات می‌شود،
    رفیقت می‌شود،
    در ناراحتی شادی ات می‌شود،
    و در غم تسکین دردت.
    او خدای توست که آخر از همه یادش افتادی.
    مهم نیست اگر نویسنده نشدی،
    مهم نیست اگر دکتر و مهندس و پولدار نشدی.
    اشکالی ندارد.
    فقط ان طور که می توانی خدایت را دریاب.
    نکند عاقبت بخاطر پول، دیگران و هرچیز دیگری خودت را بخراشی و کوچک کنی و در عاقبت چیزی از تو نماند به جز پشیمانی.
    حواست باشد،
    به قطب عالم هستی،
    به کسی که تو را آفریده،


    نمکدان نشکن. ..


    نامه ی هفتم
    یازدهم آذر
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    دخترم، نویسنده ی ماندگار
    گاه ممکن است حرف کسی امیدوارت کند و گاه یک جمله ی کوتاه تو را با سر به زمین بکوبد. پس دل به حرف های دیگران نده. آن ها شاید یک روز امیدوارت کنند، یک روز هم تمام باورها و امیدت را از تو بگیرند.
    مثل برگ بی ثابتی که دل به نسیم سپرده و هر دم به سمتی می‌رود نباش. برگی که بدون درخت می‌خشکد، و برای بلند شدن باید مدت ها، روز ها هفته ها و حتی سال ها منتظر نسیم بنشیند تا به سراغش بیاید.
    دخترم،
    مقصدت را مشخص کن. بعد از آن مهم نیست مسیرت چگونه باشد. چه پر پیچ و خم، چه یک راست و مستقیم، چه پر از میان بر، چه سخت و طاقت فرسا... بالاخره می‌دانی که انتهای مسیرت به یک چیز می‌رسد. می‌دانی سخت یا آسان بالاخره به مقصدت خواهی رسید. حتی اگر مجبور باشی ساعت ها در ترافیک های کسل کننده منتظر بمانی.
    دخترم،
    نوشتن زیباست.
    اما قبل از نوشتن اندیشیدن زیبا تر است. اینکه گاهی به جای دیگران زندگی کنی. با چشم‌های خودت نه، با چشم های دیگری به جهان بنگری. آن وقت است که می‌توانی تمام اتفاقات را با گوشت و پوست و استخوانت لمس کنی، درک کنی و بعد با دست هایی پر شروع به نوشتن کنی. آن وقت است که می‌دانی به سفال دست نخورده‌ی کاغذت چگونه شکل دهی و چه کلماتی را کنار هم بچینی.
    دخترم،
    در نوشتن صبور باش.
    حتی برای نگارش انشای یک صفحه ای در زنگ امتحان باید یک ساعت و چهل و پنج دقیقه صبر کنی. پس چطور می‌خواهی که در عرض چند هفته کتابی قطور و پر محتوا را بنویسی؟ مهم نیست چقدر طول بکشد. مهم این است که چه می‌نویسی. گاهی کسی در تمام عمرش یک کتاب می‌نویسد و همین کتاب تا ابد جاودانه می‌ماند.
    گاهی هم کسی در طول عمرش ده ها، بیست ها، صد ها و هزار تا کتاب می‌نویسد که هیچ کدام نمی‌ماند و با رود گذرای سرنوشت از خاطر می‌روند.
    دخترم،
    صبور باش و گاه به دور دست نگاه کن. خودت را ببین. تو بالای قله ایستادی. فقط کمی برای رسیدن به قله، باید صبور باشی. صبور باشی و چشم از مقصودت برنداری. مطمئن باش بالاخره یک جا تمام تلاش هایت به ثمر می‌نشیند.
    آخ که چقدر لـ*ـذت بخش است، خوردن میوه از درختی که خودت آن را کاشته و تا لحظه‌ی آخر مراقبش بوده ای.


    بیست و هفتم دی ماه.
    نامه ی هشتم.

     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    حرف ها هم برای خودشان اسم و رسم دارند، شناسنامه دارند، حتی بعضی از حرف ها زیادی آدم حسابی هستند، با یک کلمه‌ی چهار حرفی می‌توان دعوای چند ساله را به اتمام رساند. با یک کلمه‌ی چهار حرفی می‌توان قلبی به وسعت دریا را در هم شکست. با یک کلمه‌ی چهار حرفی میتوان زندگی بخشید. قدرت بخشید
    وبا یک کلمه با همان تعداد حروف می‌شود قامتی را خم کرد.
    واج ها همگی بی‌ازارند و مظلوم. وقتی می‌خواهی آن ها را کنار هم بچینی مراقبشان باش. بعضی کلمات در عین توهین آمیز بودنشان حسابی شکننده هستند. بعضی کلمات هم نوازش می‌خواهند، مهر میخواهند.
    کلمات می‌فهمند. مراقبشان باش، وقتی می‌خواهی آن ها را کنار هم بچینی.

    نامه‌ی نهم.
    (متن مربوط به حدود دو سال پیش).
    امروز ۶/۱۱/۹۹
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا