elidifooneh
کاربر نگاه دانلود
یه شب کل خونواده دور هم جمع شده بودیم، داشتیم تلویزیون میدیدیم که یه دفه تلویزیون یه بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود.
بابای بنده هم زد زیر خنده!!!
گفتیم چی شده؟!!
گفت یاد بچگی هات افتادم وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی!!!!
بابا نیست که چنگیزخان مغوله بی رحم.
یه روز یه نفر برای دوستش خاطره تعریف می کرده میگه :
یه بار تو جنگل گردش می کردم ، یهو یه شیره پرید جلوم .من شروع کردم به دویدن و شیره هم دنبالم لیز میخورد و می اومد.
در همین لحظه دوستش بهش گفت: بابا تو خیلی شجاعی.من اگه جا تو بودم شلوارم را جوری خراب می کردم که از پاچه های شلوارم بزنه بیرون.
دوستش میگه: پس فکر کردی برای چی شیره دنبالم لیز می خورد...
)
داداشم کلاس سوم دبستانه ساعت 7 صبح بیدارش کردم ، با جدیت تمام سر همه خونواده داد میزنه :
.
.
.
.
.
.
.
ای بابا ولم کنید ، 3 ساله درس میخونم به کجا رسیدم! :|
صف ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﺎﺭﻭ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ: خانوم ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺻﻔﻪ ؟
.
.
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻓﺎﻋﯽ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻃﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﺎﺷﺘﻪ ﺑﺰﻧﻪ !
دختره تو دانشگاه اومده میگه:
سلام شما برق میخونین ؟
.
.
.
.
.
.
.
گفتم : بله از کجا فهمیدی ؟
گفت : از مُدل موتــــ !
منم گفتم شما عمران میخونی ؟
گفت : اره از کجا فهمیدی ؟
گفتم : از اون مسکن مهری که رو ســَرت ساختی
صبﺤﯽ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ مرﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﻤﺶ پاﺭﻣﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻣﺪﺍﺣﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﺍﯼ ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ. ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ پارﻣﯿﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻮﺵ؟ ﺯﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺯﺟﻪ ﻣﯽ ﺯﺩﻥ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺯﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺪﺍﺕ ﺑﺸﻢ ﺁﺭﻣﯿﺘﺎﺍﺍ ﻣﺪﺍﺣﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﺭﻣﯿﺘﺎ ﻧﻪ پاﺭﻣﯿﺪﺍ..!!! :|
خدا بیامرزدش، تشییع جنازه شادی داشت، روحش شاد...
ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮎ ﻫﺴﺖ ﯾﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﺯﻥ ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺩﺍﺭﻩ …
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ :
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﺪﻭ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﮑﻦ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺷﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺰﻥ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻬﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠــــﯽ ….
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ :
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ پ****!
ﺩﻫﻦ ﻣﺎﺭﻭ سرویس کردی ! ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ **** حرومزاده
بابای بنده هم زد زیر خنده!!!
گفتیم چی شده؟!!
گفت یاد بچگی هات افتادم وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی!!!!
بابا نیست که چنگیزخان مغوله بی رحم.
یه روز یه نفر برای دوستش خاطره تعریف می کرده میگه :
یه بار تو جنگل گردش می کردم ، یهو یه شیره پرید جلوم .من شروع کردم به دویدن و شیره هم دنبالم لیز میخورد و می اومد.
در همین لحظه دوستش بهش گفت: بابا تو خیلی شجاعی.من اگه جا تو بودم شلوارم را جوری خراب می کردم که از پاچه های شلوارم بزنه بیرون.
دوستش میگه: پس فکر کردی برای چی شیره دنبالم لیز می خورد...
)داداشم کلاس سوم دبستانه ساعت 7 صبح بیدارش کردم ، با جدیت تمام سر همه خونواده داد میزنه :
.
.
.
.
.
.
.
ای بابا ولم کنید ، 3 ساله درس میخونم به کجا رسیدم! :|
صف ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﺎﺭﻭ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ: خانوم ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺻﻔﻪ ؟
.
.
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻓﺎﻋﯽ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻃﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﺎﺷﺘﻪ ﺑﺰﻧﻪ !
دختره تو دانشگاه اومده میگه:
سلام شما برق میخونین ؟
.
.
.
.
.
.
.
گفتم : بله از کجا فهمیدی ؟
گفت : از مُدل موتــــ !
منم گفتم شما عمران میخونی ؟
گفت : اره از کجا فهمیدی ؟
گفتم : از اون مسکن مهری که رو ســَرت ساختی
صبﺤﯽ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ مرﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﻤﺶ پاﺭﻣﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻣﺪﺍﺣﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﺍﯼ ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ. ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ پارﻣﯿﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻮﺵ؟ ﺯﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺯﺟﻪ ﻣﯽ ﺯﺩﻥ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺯﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺪﺍﺕ ﺑﺸﻢ ﺁﺭﻣﯿﺘﺎﺍﺍ ﻣﺪﺍﺣﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﺭﻣﯿﺘﺎ ﻧﻪ پاﺭﻣﯿﺪﺍ..!!! :|
خدا بیامرزدش، تشییع جنازه شادی داشت، روحش شاد...
ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮎ ﻫﺴﺖ ﯾﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﺯﻥ ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺩﺍﺭﻩ …
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ :
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﺪﻭ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﮑﻦ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺷﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺰﻥ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻬﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ …
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠــــﯽ ….
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ :
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ پ****!
ﺩﻫﻦ ﻣﺎﺭﻭ سرویس کردی ! ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ **** حرومزاده
