VIP *** بیوگرافی نویسندگان انجمن نگاه دانلود ***

Mina S

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/07/13
ارسالی ها
245
امتیاز واکنش
1,724
امتیاز
336
محل سکونت
یه جااایی...
سلام مینا هستم 15 سالمه متولد خرداد 1380 از خوزستان
اوایل فقط رمان میخوندم و معرف رمانای خوب به بقیه بودم..شاید باور نکنید ولی یه مدت یه سری داستانا و موضوع هارو خواب میدیدم و وقتی به دوستام گفتم اونا هم تشویقم کردن که یه بار بنویسشون...منم بالاخره نوشتمشون که تقریبا صد و خورده ای صفحه شد!یکی از دوستام که بیشتر از همه حمایتم میکنه وقتی خوندش خیلی خوشش اومد و گفت استعداد نویسندگی رو داری...منم که از دو سال قبلش با سایت نگاه دانلود آشنایی داشتم تصمیم گرفتم با شما به اشتراکش بزارم هرچند که اسم خودمو نویسنده نمیزارم و خیلی اوقات خواستم ولش کنم ولی با تشویق و انگیزه دادن دوست خوبم میترا هم چنان ادامه میدم...سعی میکنم در آینده قلمم رو پخته کنم چون اولین تجربمه...
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • زهرا علیزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/09
    ارسالی ها
    88
    امتیاز واکنش
    1,173
    امتیاز
    316
    سلام دوستان
    زهرا علیزاده هستم متولد هفتاد و چهار، از بچگی علاقه خاصی به شعر و نوشتن داشتم از ده سالگی نوشتم برای دل خودم، اولین رمانی که نوشتم تا یک قدمی چاپ رفت و هنوز هم داستان دست ناشر مونده، سومین رمانم که توی شونزده سالگی نوشتم سال نود و دو چاپ شد و درواقع نویسندگی رو با کار چاپی شناختم، رمانی نیمه تمام در نودهشتیا موند و به تازگی با نگاه دانلود عزیز آشنا شدم و سراب رو می نویسم..
    کارشناسی روانشناسی بالینی هستم.
     

    pari sima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/20
    ارسالی ها
    247
    امتیاز واکنش
    1,383
    امتیاز
    0
    سلام دوستان پریسیما هستم
    بیست ساله از تهران از 17سالگی که مینویسم و رمان میخونم
     

    ƒ.z.ℜ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/21
    ارسالی ها
    273
    امتیاز واکنش
    4,644
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    .ESF.
    سلام، فاطمه زهرا ربیعی هستم 15 ساله از اصفهان .. علاقه ی شدیدی به شعر و رمان دارم، از 10 سالگی خوندن کتاب های شاعران و نویسندگان بزرگ از جمله "سهراب سپهری، پروین اعتصامی، احمد شاملو" رو شروع کردم .. و از 13 سالگی مشغول نوشتن شدم، ولی نه به صورت جدی و الان حدود 6 ماه هست که نوشتن رو به طور جدی شروع کردم...!
    و در آخر ممنونم از الکاجون که منو به این تایپیک دعوت کرد.
     

    مریم صناعی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/14
    ارسالی ها
    71
    امتیاز واکنش
    2,395
    امتیاز
    246
    سن
    40
    محل سکونت
    تهران
    مریم صناعی - متولد اول مهر هزار و سیصد و شصت و دو از تهران
    رمان نویسی رو از ده سال پیش شروع کردم، دو تا اثر نوشتم ولی به دلیل اینکه هزینه ش زیاد میشد، امتیازشو به انتشارات فروختم - یه وقفه ی نه ساله بین نوشتنم افتاد تا از طریق تلگرام و کانال رمانکده با این انجمن آشنا شدم و دوباره هـ*ـوس نوشتن به سرم زد و بعد از نه سال اولین نوشته مو به اسم خودم از اواخر اردیبهشت ماه شروع کردم
    مشوق اولم معلم ادبیاتم تو دوره دبیرستان بود و مشوق دوم و اصلی همسرم، که منو به سمت نویسندگی سوق دادند، امیدوارم بتونم خواسته های مخاطبین رو تو نوشته هام برآورده کنم
     

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    سلام و ممنون که دعوت کردین
    اسمم نفسه و۱۷ سالمه و تهران به دنیا اومدمو زندگی میکنم.
    از اونجایی که پدرم ناشره، از بچگی عاشق کتاب بودم و از سن کم میخوندم.
    ولی شروع کارم از ۱۰ سالگی بود و توی این دو سال اخیر کارمو به صورت حرفه ای شروع کردم.
    موضوعات رمانمم بیشتر از زندگی خودمو اطرافیانمه که توشون پند و تجربه ی بالا داشت.
    برای مثال توی محکومم به اعدام، شخصیت آبیش ، شخصیت واقعی و درونی من بود و در رمان پسرک، شخصیت قوی و پسرونم.
    توی ده ممنوعه شخصیت تیکه پرونم و در رمان جدیدم؛ بی نفس، شخصیت قانع و شیطونم که در مقابل کسایی که دوسشون داره، آروم و ساکته !
    در مورد معشـ*ـوقه هم...
    خب به دلایلی که توی گذشتم بوده، سعی میکنم دیگه به کسی نزدیک نشم ... حالا چه دخترش چه پسرش!
    کلا خودمو از بقیه بی نیاز کردم!
    و امیدوارم همین جوری بمونه.
    ^_^
     

    Fatemeh.~. asadi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    3,931
    امتیاز واکنش
    8,047
    امتیاز
    689
    محل سکونت
    اردبیل
    من هم فاطمه اسدی از اردبیل هستم 14 سالمه و از 12 سالگی مینوشتم تا اینکه به پیشنهاد دوستان وارد سایت نگاه دانلود شدم و نوشتم خودم عاشث رمانهای طنز و کل کل و عاشقانه هستم الانم یه رمان تایپ میکنم به اسم آوای زندگی من مشوق هم ندارم خودمم علاقه دارم ومینویسم امیدوارم رمانم براتون جالب باشه و ازتون خیلی ممنونم
     

    Star2002

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/13
    ارسالی ها
    495
    امتیاز واکنش
    7,832
    امتیاز
    541
    محل سکونت
    اهواز خوزستان
    خوب خوب خوب
    من ستاره ریخته گر هستم 15 سالمه از اهواز هستم :)
    خیلی از رمان خوندن لـ*ـذت میبرم دو سالی میشه که 5 تا رمان نوشتم اما فقط در حد اینکه دوستانم بخونن تا اینکه زد به سرم بیام خودم هم نویسنده بشم :):campe545457on2:
    بعد هم دنبال یه سایت معتبر گشتم تا رسیدم به نگاه آباد خودمون :campe45on2:
    والا جز دوستانم کسی تشویقم نمیکنی متاسفانه تازه خانواده هم ناراحتن:aiwan_light_cray2:
    در آخر من چند روزی میشه که وارد این سایت شدم و صمیمیت افراد سایت رو داخل این چند روز ستودنی میدونم آگه اونا نبودن شاید به رمان نوشتم ادامه ن میدادم همین که میبینم افرادی مشتاق خوندن رمانم هستن خودش برام خیلی عالیه
    ممنونم از همه شما:aiwan_light_blush:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اینم رمانم خوش حال میشم شما ها هم سر بزنید .
     

    _._

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/16
    ارسالی ها
    223
    امتیاز واکنش
    5,393
    امتیاز
    506
    مرسی از دعوت:aiwan_light_bdslum:
    مهرآنا هستم
    در شرف ۱۶ سالگیHanghead و تهران زندگی میکنم:wave1:
    اواخر سال ۹۳ شروع به نویسندگی کردم....حتی فکرشم نمیکردم که نویسنده میشم:aiwan_light_shok:
    وقتی وارد راهنمایی شده بودم با گروهی اشنا شدم که رمان میخوندن ،مینوشتن ،تو مسابقات شرکت می کردن!تشویق شدم....حدود ۳۰۰ تا رمان خوندم !علاقه ام بیشتر شد.
    مشوقم sheida و maloosak(سمانه) و خانواده ام بودن .ازشون ممنونم:aiwan_light_blush:
    یکی از دوستام(saha_m) رمان می نوشت ازم خواست که براش ویرایش کنم!کل رمانو حذف کردم خودم از اول شروع به نوشتنش کردم با رضایت خودش که خیلیم خوب شد!از اون به بعد ذهنم باز تر شده بود و این که تموم شد رفتم سراغ بعدی و بعدی و بعدی .....تا الان 7 تا رمان نوشتم که اولیش الان در انجمن در حال تایپه (زندگی نامعلوم من):campe45on2:
    با انجمن که اشنا شدم و اومدم جمع عالی و دوست داشتنی باعث موندگاریم شد :)
    و خیلی خوشحالم که اینجا هستم:aiwan_light_cray:
    ان شاالله کارم رو حرفه ای ادامه میدم.
     
    آخرین ویرایش:

    Meli00

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/27
    ارسالی ها
    308
    امتیاز واکنش
    3,153
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    سرزمین عجایب
    مرسی از دعوت
    خب..ملیکا هستم..در شرف ۱۷ سالگی..از بچگی توی نوشتن استعداد داشتم ولی به طور جدی دنبال نکردم..تا اینکه توی راهنمایی بحث انشا نوشتن جدی شد..چون یه دبیر خیلی سخت گیر و دقیق داشتیم..خدا رو شکر که من هیچوقت برای نوشتن به خودم فشار نیاوردم و همیشه جزو بهترینای کلاس تو زنگ انشا بودم..
    دو سال پیش رمان نویسی رو شروع کردم..قبلش هم علاقه داشتم ولی وقتی فکر میکردم که چقدر ممکنه بهم سخت بگذره و به ذهنم فشار بیاد،منصرف میشدم :|
    خستم بود..خسته ها درک میکنن!
    دوتا برادر دارم..هر دو از من بزرگترن..برادر دوم من نویسندس و مترجم..یه وبلاگ داره و اشعار شاعرای بزرگو ترجمه میکنه..۸ تا رمان هم نوشته..اما چاپ نکرده..سانسور لازم داشت ولی قبول نکرد که بعضی قسمتاشو حذف کنه..واسه همین بیخیال شد.
    کلا از بچگی توی خانواده ای بزرگ شدم که به هنر هر فرد و علایقش احترام میذارن و اگر یکی از ما سه تا تصمیم بگیره که یه هنریو دنبال کنه،تا جایی که امکان داشته باشه بهمون روحیه میدن و پشتمونن!
    یجورایی هنر دوستن!
    تمام خانواده و اکثر اعضای فامیل میدونن که من مینویسم و همه هم خوششون میاد.
    با انجمن هم..چند ماه پیش بود،فک کنم تو زمستون میخواستم یه رمان دانلود کنم از سایت نگاه بعد یه چیزی توجهمو جلب کرد..اینکه نویسنده ها که رمانشونو کامل کنن بعد میتونن ایمیل کنن و تو سایت قرار بگیره واسه دانلود..بعد از امتحانا عضو شدم و گفتم چه کاریه خب همینجا تایپ میکنم دیگه!
    بیشترین مزیتی که این سایت داره،اینه که فضای دوستانه و صمیمی ای داره..کلی دوست خوب پیدا کردم اینجا!
    امیدوارم همشون موفق و خوشحال باشن تو زندگیشون..همینطور بقیه ی اعضای انجمن که من نمیشناسمشون!
     
    آخرین ویرایش:
    بالا