نقاشی تأثیر سنتها بر نقاشی قهوهخانهای

تنهای تنها

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/02/08
ارسالی ها
5,564
امتیاز واکنش
7,530
امتیاز
681
محل سکونت
خطه خورشید
نگارگری ایرانی، یکی از عمدهترین و باشکوهترین عرصههای ظهور اعتقادات دینی بوده است.

وجه مردمی این نوع نقاشیهای مذهبی از زمان صفویه و با ترسیم پردههای مصیبت کربلا آغاز شد و غالباً توسط هنرمندان غیرحرفهای انجام گرفت؛ تا آنجا که بعدها در دوره قاجار به «خیالی سازی» موسوم شد و قواعد مخصوص به خودش را هم پیدا کرد تا اینکه در دوره معاصر با عنوان «نقاشی قهوهخانهای» شهرت یافت.





3705823_270.jpg


نقاشی قهوهخانهای و تأثیر سنتهای تاریخی و هنری بر پیدایش آن در ایران


با تعلیم دیدن بعضی نقاشان ایرانی در اروپا، نقاشی ایرانی که قدمتی طولانی و درخشان در ایران داشت، هر چه بیشتر و شدیدتر تحت تاثیر فنون و سبکهای اروپایی قرار گرفت و سبک ملّی تمامی آن تمایزات نقاشی ایالتی را که تا پیش از این تاریخ وجود داشت (مانند سبک هرات، تبریز یا اصفهان) از بین برد (فلور و دیگران،1381: 16).


این روند از اواخر دوره صفوی آغاز میشود و با فراز و نشیبهایی در دوران زند و قاجار امتداد مییابد؛ به گونهای که در اواسط قرن 14 هـ.ق. با آثار کمالالملک طبیعتنگاری به اوج میرسد، چندگانگی، چه در انتخاب موضوعات آثار و چه در شیوه ترسیم آنها به شدّت به چشم میخورد، که این خود از ویژگیهای شیوه التقاطی و گذر از مرحله نگارگری سنّتی است (آغداشلو، 1371: 78).


هر چند در نقاشی دوره قاجار، مکاتب هنری ایالتی وجود ندارد؛ ولی در بین نقاشان این دوره نوعی طبقهبندی اجتماعی- اقتصادی موجود است که فراتر از مرزهای محلّی است. اوّلین طبقه از آن، نقاشان وابسته به دربار و سیاسیون بودند، که نقاشی رنگ روغن، دیوارنگاری، نقاشی لاکی، کتابآرایی و نسخهپردازی و تصویرپردازی برای مطبوعات و نشریات و سفرنامههای شاه انجام میدادند.


3705824_291.jpg


طبقه دوّم، نقاشانی بودند که آثار خود را برای فروش در بازار تدارک میدیدند و همچنین آثاری را برای لیتوگرافی به تصویر میکشیدند. طبقه سوّم به عنوان پیشهوران صنعتی عمل میکردند و طرحهایی را برای منسوجات یا صنعت کاشیپزی و نیز معماران تهیه میکردند. این همان دستهای است که نقاشان پردههای نقّالان و قهوهخانهها عموماً زیرشاخه آن محسوب میشدند (فلور و دیگران ،1381: 16-17).


پردههای رنگ روغن مذهبی که اغلب در اندازههای بزرگ و برای تماشای گروهی ترسیم شدهاند، عموماً با نامهای «نقاشی قهوهخانهای»، «خیالیسازی»، «پردهخوانی»، «پردههای درویشی»، «نقّالی» و یا گاهی «پردهداری» و «شمایلخوانی»شناخته شده و اسمگذاری شدهاند (حسینی،1384: 255).


3705826_687.png


در اوایل دوره قاجار و به اقتضای شرایط و ساختار فئودالی جامعه، مشتریان کالاهای هنری و حامیان هنرمندان به طور عمده از بالاترین اقشار جامعه بودند و هنرمندان به طور محسوسی حیات هنری خود را وابسته به آنان میدیدند. از این رو بیشتر آثار در قالب هنر رسمی تولید میشد.


امّا با تحوّلات اقتصادی و ظهور اندیشه اصلاحطلبی، به تدریج از اواخر دوره دوم نقاشی قاجار، بخش عمدهای از مشتریان که پیش از این صددرصد وابسته به حکومت بودند، نقش مستقلتری یافتند. اگرچه قدرتیابی قشر تجار خرده پا به صورت یک طبقه اجتماعی، نتوانست خلأ ناشی از اضمحلال حمایتهای درباری و کارگاههای سلطنتی را پر کند؛ امّا سفارشات محدودتر و ارزانتری را با مضامین مردمی برای هنرمندان به ارمغان آورد و به حضور این نوع از هنر در جامعه صورتی مشخصتر بخشید و نقاشی عامیانه با مضامین حماسی- مذهبی در میان مردم رواجی چشمگیر یافت (شایستهفر،1386: 7).


نقاشی قهوهخانه، با جنبش مشروطیت بر اساس سنتهای هنر مردمی و دینی با اثرپذیری از طبیعتنگاری مرسوم آن زمان، به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدید میآید و بارزترین جلوههایش را در عصر پهلوی مینمایاند. پژوهندگان، سابقه نقاشی عامیانه مذهبی در ایران را به عهد صفویان- زمانی که تشیع گسترش زیادی یافت- مربوط میدانند. به طور مثال، در دیوارنگارههای امام زاده زید (اصفهان)، صحنههایی از واقعه کربلا تصویر شده است (پاکباز،1383: 201).


عمدهترین ویژگی این آثار این است که بسیار دور از جو و فضای ذائقه درباری ترسیم شدهاند و فقط در سبک ترسیم و تصویر لباسها است که انعکاس کمرنگی از فضای دربارهای صفوی حس میشود (اسکارچیا،1376: 28).


3705827_967.png


مسلّم آن که، در خلال چند قرن گذشته انواع سبکهای نقاشی ملهم از فرهنگ روستایی- به موازات هنر رسمی و درباری- رشد میکردهاند؛ امّا نقاشی موسوم به قهوهخانه جریانی متفاوت و متأخّر است. این گونه از نقاشی آمال و علایق ملّی، اعتقادات مذهبی و روح فرهنگ خاص لایههای میانی جامعه شهری را باز میتابید، پدیدهای جدیدتر از سایر قالبهای نقاشی عامیانه چون پردهکشی، دیوارنگاری بقاع متبرّک، نقاشی پشت شیشه با مضمون مذهبی و جز اینها بود.


داستانهای شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی، وقایع کربلا، قصص قرآنی و حکایتهای عامیانه، موضوعات اصلی این نقاشیها را تشکیل میدهند. نقاش این موضوعها را مطابق با شرحی که از زبان نقّال، تعزیهخوان، مدّاح و روضهخوان میشنید و همان گونه که در ذهن مردم کوچه و بازار وجود میداشت، به تصویر میکشید (پاکباز،1380: 201).


3705828_618.png


از آن جا که این نوع نقاشی اغلب در قهوهخانه به نمایش در میآمد و همان جا هم سفارش داده شده و در عین حال همان جا هم تصویر میشد و قهوهخانه، محل رفت و آمد نقاشان و همکارانشان بود؛ این نام به این دسته از هنرمندان اطلاق شد (رجبی و چلیپا،1385: 9).


قهوهخانه، مرکز فعالیتهای اقتصادی طبقات محروم و محلّ رفع مسائل کار و کارگریشان محسوب میشد و به همه مردم کوچه و بازار تعلق داشته و اکثر مسائل جامعه در آن جا مطرح و حل و فصل میشد. محل نقّالی، مشاعره و سخنوری بود و همواره پاتوق و میعادگاه هزاران کارگر و کارفرما بود و روزانه صدها قرارداد کار بین کارگران و پیمانکاران آن جا منعقد میشد (همان: 10).


نقاشی قهوهخانه به طور عام، بازتاباننده علایق، آمال، اسطورهها و اعتقادات ملّی و مذهبی حاکم بر اقشار متوسّط و پایین جامعه شهری ایران است. موضوعات ترسیم شده نقاشی قهوهخانهای، به طور کلّی اغلب دارای منشأ دینی یا ادبی هستند.


در میان موضوعات دینی، عمدهترین موارد رایج بین نقاشان این سبک، شامل وقایع عاشورا، زندگی حضرت سیّدالشهدا(ع)، جنگ دو برادر با دشمنان (امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع))، آمدن شمر به نزد حضرت عبّاس(ع) در شب عاشورا، گودال قتلگاه، امام حسین(ع) بر سر پیکر بیجان حضرت عبّاس(ع)، امام حسین(ع) بر سر پیکر بیجان حضرت علی اکبر(ع)، فرستادن مسلم بن عقیل از سوی امام حسین(ع) به کوفه، مجلس یزید، خروج مختار یا انتقام مختار، صحنههایی از زندگی حضرت علی(ع)، صحنههایی از زندگی پیامبر اسلام(ص)، جنگهای حضرت رسول(ص) و حضرت علی(ع)، خرابه شام، زهر خوراندن مأمون به حضرت رضا(ع)، یا ضامن آهو، یوسف(ع) و حضرت یعقوب(ع)، بارگاهیوسف و زلیخا و حضرت یعقوب، در چاه انداختن حضرت یوسف(ع) توسّط برادران، مجلس یوسف و زلیخا، رستم در دربار حضرت سلیمان(ع)، حضرت عبّاس(ع) در کنار رود فرات(سقا)، ذبح حضرت اسماعیل، داستان جوانمرد قصاب و . . . میشود.


3705829_924.png

بنابراین میتوان گفت که موضوعات در نقاشی قهوهخانهای از دو منبع اصلی ملهم هستند:


1. ادبیات و به خصوص داستانهای حماسی و بزمی شاهنامه؛


2. داستانهای قرآن، وقایع تاریخ اسلام و روایات دینی مکتوب یا شفاهی مربوط به دین اسلام.


میتوان به طور قطع قالب نقاشی قهوه خانهای را مدیون عاشورا دانست، چون مایه اصلی این گونه نگارگری از داستان مصیبتی که بر سیدالشهدا گذشته تغذیه میکند.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا