ویژگی های سرشتی بر فرآیند اجتماعی شدن کودک و سیر آن در بزرگ سالی مؤثر است، به عنوان مثال افرادی که در دوره ی کودکی ویژگی های مهارشدگی دارند، در آینده به افراد منزوی و گوشه گیر تبدیل می شوند، در حالی که کودکانی که به همه ی محرک ها پاسخ شدید می دهند ممکن است در آینده به کودکانی تبدیل شوند که در هنگام بروز ناکامی ها پرخاشگری کنند.
ویژگی های سرشتی بر فرآیند اجتماعی شدن کودک و سیر آن در بزرگ سالی مؤثر است، به عنوان مثال افرادی که در دوره ی کودکی ویژگی های مهارشدگی دارند، در آینده به افراد منزوی و گوشه گیر تبدیل می شوند، در حالی که کودکانی که به همه ی محرک ها پاسخ شدید می دهند ممکن است در آینده به کودکانی تبدیل شوند که در هنگام بروز ناکامی ها پرخاشگری کنند.
کودکان با ویژگی های سرشتی متفاوت هنگام تعاملات اجتماعی پاسخ و بازخوردهای متفاوتی را از محیط دریافت می کنند، مثلاً کودک گرم و معاشرتی از دیگران بازخوردهای مثبت و مبتنی بر پذیرش دریافت می کند، در حالی که ممکن است والدین برای کنترل کودکی که به همه ی محرک ها عکس العمل شدید نشان می دهد و بد خلق و بی قرار است از روش های تربیتی سخت و تنبیهی استفاده کنند که استفاده از این روش ها خود منجر به بروز پرخاشگری در کودک می شود.
وضعیت سلامتی، توانایی های شناختی، ویژگی های سرشتی کودک همراه با محیط خانواده و زمینه های فرهنگی- اجتماعی، فرآیند رشد و تکامل و تعاملات اجتماعی آینده ی کودک را ترسیم می کند. بنابراین ویژگی های سرشتی می تواند به عنوان عامل خطرساز یا عامل حمایت کننده عمل کند.
از طرف دیگر ارتباط با هم سالان نیز تحت تأثیر ویژگی های سرشتی قرار می گیرد، مثلاً شاید کودکی با ویژگی های سرشتی دشوار به دلیل تعاملات نامناسب با مادر و گرفتن بازخوردهای منفی از او دلبستگی نا ایمن داشته باشد و این دلبستگی در آینده منجر به کناره گیری کودک از تعاملات اجتماعی با هم سالان شود، یعنی به نوعی ویژگی های سرشتی کودک دشوار به عنوان عامل خطرساز در طرد اجتماعی کودک عمل می کند.
چه رابـ ـطه ای بین ویژگی های سرشتی و عوامل محیطی وجود دارد؟
مطالعات نشان می دهد معمولاً ویژگی های سرشتی با عوامل محیطی هماهنگ است؛ یعنی در صورتی که ویژگی های شخصیتی، توانایی ها و انگیزه های فردی با توقعات و انتظارات محیط زندگی کودک هماهنگ باشد، مفهوم هماهنگی مناسب ( Goodness of Fit) شکل می گیرد و در صورتی که این هماهنگی وجود نداشته باشد ( poorness of Fit) عدم سازگاری با محیط شکل می گیرد و بر رشد روان شناختی کودک نیز تأثیر می گذارد.
مطالعات طولی که حدود 30 سال طول کشیده است نشان داده که ویژگی های سرشتی در اغلب افراد تا نوجوانی و بزرگ سالی ادامه پیدا کرده است شاید در برخی از افراد ویژگی ها تغییر کرده است. ولی اغلب پژوهشگران در گزارشات خود بر این نکته تأکید داشته اند که اغلب کودکان دشوار در ابتدا و میانه ی کودکی دچار اختلالات رفتاری بوده اند، اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که ممکن است اختلالات رفتاری در کودکان راحت نیز دیده شود؛ بنابراین علاوه بر ویژگی های سرشتی، عدم هماهنگی با محیط ( انتظارات محیطی) نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
سرشت کودک چه تأثیری بر واکنش او نسبت به اختلافات زناشویی والدینش دارد؟
استرس های ناشی از اختلافات زناشویی و نیز طلاق به کودکان دشوار فشار روان شناختی بیش تری وارد می کند و انطباق و سازگاری آن ها با مشکلات ارتباطی والدین در مقایسه با کودکان راحت، مشکل تر است، به عبارتی آن ها با این مسائل سخت تر کنار می آیند. در خانواده هایی که در آن اختلافات زناشویی وجود دارد، حضور کودکی دشوار و مشکلاتی که والدین برای مهار رفتار او دارند، به مسائل خانواده دامن می زند و سیستم خانواده را به کلی درگیر می کند.
بدیهی است در چنین محیطی والدین به شدت تحت فشارهای روانی قرار می گیرند و بازخورد آن ها نسبت به رفتارهای این گونه فرزندان منفی است و احتمال انواع بدرفتاری نیز بیش تر می شود. مطالعات طولی نشان می دهد تأثیر مشکلات و اختلافات زناشویی و طلاق بر پسران بیش تر از دختران است. در این مطالعات مشخص شده است که دو سال پس از طلاق والدین مشکلات عاطفی- اجتماعی دختران تقریباً کامل بر طرف شده، در حالی که در اکثر موارد پسران دچار مشکلات ارتباطی با والدین، خواهران و برادران، معلمین و هم سالان بوده اند. استرس های ناشی از اختلافات و طلاق مسلماً در پسران دشوار بیش تر است. آن ها با وضعیت پس از طلاق سخت تر کنار می آیند و رفتارهای همراه با لج بازی، پرخاشگری و سرکشی در آن ها بیش تر می شود.
ویژگی های سرشتی بر فرآیند اجتماعی شدن کودک و سیر آن در بزرگ سالی مؤثر است، به عنوان مثال افرادی که در دوره ی کودکی ویژگی های مهارشدگی دارند، در آینده به افراد منزوی و گوشه گیر تبدیل می شوند، در حالی که کودکانی که به همه ی محرک ها پاسخ شدید می دهند ممکن است در آینده به کودکانی تبدیل شوند که در هنگام بروز ناکامی ها پرخاشگری کنند.
کودکان با ویژگی های سرشتی متفاوت هنگام تعاملات اجتماعی پاسخ و بازخوردهای متفاوتی را از محیط دریافت می کنند، مثلاً کودک گرم و معاشرتی از دیگران بازخوردهای مثبت و مبتنی بر پذیرش دریافت می کند، در حالی که ممکن است والدین برای کنترل کودکی که به همه ی محرک ها عکس العمل شدید نشان می دهد و بد خلق و بی قرار است از روش های تربیتی سخت و تنبیهی استفاده کنند که استفاده از این روش ها خود منجر به بروز پرخاشگری در کودک می شود.
وضعیت سلامتی، توانایی های شناختی، ویژگی های سرشتی کودک همراه با محیط خانواده و زمینه های فرهنگی- اجتماعی، فرآیند رشد و تکامل و تعاملات اجتماعی آینده ی کودک را ترسیم می کند. بنابراین ویژگی های سرشتی می تواند به عنوان عامل خطرساز یا عامل حمایت کننده عمل کند.
از طرف دیگر ارتباط با هم سالان نیز تحت تأثیر ویژگی های سرشتی قرار می گیرد، مثلاً شاید کودکی با ویژگی های سرشتی دشوار به دلیل تعاملات نامناسب با مادر و گرفتن بازخوردهای منفی از او دلبستگی نا ایمن داشته باشد و این دلبستگی در آینده منجر به کناره گیری کودک از تعاملات اجتماعی با هم سالان شود، یعنی به نوعی ویژگی های سرشتی کودک دشوار به عنوان عامل خطرساز در طرد اجتماعی کودک عمل می کند.
چه رابـ ـطه ای بین ویژگی های سرشتی و عوامل محیطی وجود دارد؟
مطالعات نشان می دهد معمولاً ویژگی های سرشتی با عوامل محیطی هماهنگ است؛ یعنی در صورتی که ویژگی های شخصیتی، توانایی ها و انگیزه های فردی با توقعات و انتظارات محیط زندگی کودک هماهنگ باشد، مفهوم هماهنگی مناسب ( Goodness of Fit) شکل می گیرد و در صورتی که این هماهنگی وجود نداشته باشد ( poorness of Fit) عدم سازگاری با محیط شکل می گیرد و بر رشد روان شناختی کودک نیز تأثیر می گذارد.
مطالعات طولی که حدود 30 سال طول کشیده است نشان داده که ویژگی های سرشتی در اغلب افراد تا نوجوانی و بزرگ سالی ادامه پیدا کرده است شاید در برخی از افراد ویژگی ها تغییر کرده است. ولی اغلب پژوهشگران در گزارشات خود بر این نکته تأکید داشته اند که اغلب کودکان دشوار در ابتدا و میانه ی کودکی دچار اختلالات رفتاری بوده اند، اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که ممکن است اختلالات رفتاری در کودکان راحت نیز دیده شود؛ بنابراین علاوه بر ویژگی های سرشتی، عدم هماهنگی با محیط ( انتظارات محیطی) نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
سرشت کودک چه تأثیری بر واکنش او نسبت به اختلافات زناشویی والدینش دارد؟
استرس های ناشی از اختلافات زناشویی و نیز طلاق به کودکان دشوار فشار روان شناختی بیش تری وارد می کند و انطباق و سازگاری آن ها با مشکلات ارتباطی والدین در مقایسه با کودکان راحت، مشکل تر است، به عبارتی آن ها با این مسائل سخت تر کنار می آیند. در خانواده هایی که در آن اختلافات زناشویی وجود دارد، حضور کودکی دشوار و مشکلاتی که والدین برای مهار رفتار او دارند، به مسائل خانواده دامن می زند و سیستم خانواده را به کلی درگیر می کند.
بدیهی است در چنین محیطی والدین به شدت تحت فشارهای روانی قرار می گیرند و بازخورد آن ها نسبت به رفتارهای این گونه فرزندان منفی است و احتمال انواع بدرفتاری نیز بیش تر می شود. مطالعات طولی نشان می دهد تأثیر مشکلات و اختلافات زناشویی و طلاق بر پسران بیش تر از دختران است. در این مطالعات مشخص شده است که دو سال پس از طلاق والدین مشکلات عاطفی- اجتماعی دختران تقریباً کامل بر طرف شده، در حالی که در اکثر موارد پسران دچار مشکلات ارتباطی با والدین، خواهران و برادران، معلمین و هم سالان بوده اند. استرس های ناشی از اختلافات و طلاق مسلماً در پسران دشوار بیش تر است. آن ها با وضعیت پس از طلاق سخت تر کنار می آیند و رفتارهای همراه با لج بازی، پرخاشگری و سرکشی در آن ها بیش تر می شود.