تداعی معانی یا تصورات
دیوید هیوم پس از آن که ادراکات را به تاثرات و تصورات تقسیم کرد ، به دنبال این پرسش بود که چگونه این تصورات ، به هم پیوستگی پیدا کرده و تداعی می گردند . هیوم معتقد است که تداعی یا پیوستگی تصورات ما ، بر سه کیفیت تصورات ما استوار است ؛ که میل به هدایت ذهن از تصوری به تصور دیگر ، پیوند دادن تصوری با تصور دیگر دارند . این سه کیفیت مبنای(( سه قانون تداعی معانی )) می باشند .
● قانون نخست این است که تصورات به واسطه ((شباهت )) میان شان پیوسته یا مرتبط اند . به طور مثال تصویری از آبراهام لینکن افکار ما را به تصورات ما از او می کشاند .
● قانون دوم که به واسطه آن ما تصوری را با تصور دیگر پیوند می دهیم ، ((مجاورت )) است . تصوری به تصوری دیگر در زمان یا مکان نزدیک یا در مجاورت آن است . اشاره به یک آپارتمان در ساختمانی ، به طور طبیعی اندیشه ما را به سوی دیگران که در آنجا هستند می کشاند .
● قانون سوم تداعی معانی یا پیوستگی تصورات ، به واسطه ((علت و معلول)) است . اذهان ما ناگزیر می نماید که علتی را با معلولی که فراهم می آورد ، پیوند زند.
هیوم علت و معلول را نیرومندترین انگیزه برای ارتباط تصوری به تصور دیگر می داند . او تا آنجا به پیش می رود که تمام تعقل ما درباره امور واقع و علمی را تعقل بر پایه علیت می داند و در نهایت آن را برگفته از احساسات و تصورات بشری در نظر می گیرد .
دیوید هیوم پس از آن که ادراکات را به تاثرات و تصورات تقسیم کرد ، به دنبال این پرسش بود که چگونه این تصورات ، به هم پیوستگی پیدا کرده و تداعی می گردند . هیوم معتقد است که تداعی یا پیوستگی تصورات ما ، بر سه کیفیت تصورات ما استوار است ؛ که میل به هدایت ذهن از تصوری به تصور دیگر ، پیوند دادن تصوری با تصور دیگر دارند . این سه کیفیت مبنای(( سه قانون تداعی معانی )) می باشند .
● قانون نخست این است که تصورات به واسطه ((شباهت )) میان شان پیوسته یا مرتبط اند . به طور مثال تصویری از آبراهام لینکن افکار ما را به تصورات ما از او می کشاند .
● قانون دوم که به واسطه آن ما تصوری را با تصور دیگر پیوند می دهیم ، ((مجاورت )) است . تصوری به تصوری دیگر در زمان یا مکان نزدیک یا در مجاورت آن است . اشاره به یک آپارتمان در ساختمانی ، به طور طبیعی اندیشه ما را به سوی دیگران که در آنجا هستند می کشاند .
● قانون سوم تداعی معانی یا پیوستگی تصورات ، به واسطه ((علت و معلول)) است . اذهان ما ناگزیر می نماید که علتی را با معلولی که فراهم می آورد ، پیوند زند.
هیوم علت و معلول را نیرومندترین انگیزه برای ارتباط تصوری به تصور دیگر می داند . او تا آنجا به پیش می رود که تمام تعقل ما درباره امور واقع و علمی را تعقل بر پایه علیت می داند و در نهایت آن را برگفته از احساسات و تصورات بشری در نظر می گیرد .