ترکیب آیه الکرسی به عربی

  • شروع کننده موضوع Mårzï¥ē
  • بازدیدها 417
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Mårzï¥ē

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/18
ارسالی ها
10,419
امتیاز واکنش
37,579
امتیاز
1,051
محل سکونت
TehRan
ترکیب آیة الکرسی
~~الله » لفظ جلاله مبتدا و مرفوع
« لا » لای نفی جنس
« إله » اسمِ لای نفی جنس ، مبنی بر فتح محلاً منصوب
خبر لای نفی جنس محذوف است و در تقدیر « موجودٌ » می باشد
« إلّا » ادات استثناء است
« هو » ضمیر است و مبنی بر فتح ، محلاً مرفوع ، سبب رفعش بدلیت است از ضمیر مستتر در خبر یا بدلیت از لا اسمش که در محل رفع است
« الحيّ » وجوه بسیاری دارد که بنا بر اختیار من نعت است برای هو و به تبعیت مرفوع است
« القيّوم » مانند الحيّ است
« لا » لای نافیه است
« تأخذ » فعل مضارع مرفوع
« ه » ضمیر منصوبی ، مفعول به و محلاً منصوب
« سنة » فاعل برای تأخذ و مرفوع
« و » واو عاطفه
« لا » زائده برای تاکید نفی است
« نوم » معطوف است بر سنة و مانند آن مرفوع است
« ل » حرف جر « ه » هاء ضمیر محلاً مجرور ، جار و مجرور متعلق به محذوف است و خبر مقدم می باشد
« ما » اسم موصول مبنی بر سکون ، محلاً مرفوع ، خبر مقدم
« في السماوات » جار و مجرور ، متعلق به محذوف ، صله ی ما
« و » واو عاطفه
« ما » مثل قبلی است و معطوف است بر آن
« في الأرض » مانند « في السماوات » است
« من » اسم استفهام ، مبنی بر سکون ، محلاً مرفوع و مبتدا است « ذا » اسم اشاره ، مبنی بر سکون ، محلاً مرفوع و خبر است برای « من » استفهامیه
« الذی » اسم موصول مبنی بر سکون ، محلاً مرفوع ، بدل است از اسم اشاره ( ذا ) یا نعت است برای آن
( در نظر اب حيّان جایز بلکه اولی این است که « منذا » یک کلمه باشد و محلاً مرفوع و مبتدا باشد و خبرش موصول یعنی « الذی » باشد زیرا معنا یا موصول کامل می شود )
« يشفع » فعل مضارع و مرفوع ، فاعلش ضمیر مستتر هو
« عند » ظرف مکان است و منصوب متعلق است به « یشفع » یا حال است برای ضمیر مستتر هو و منصوب است
« ه » ضمیر و مبنی ، مضافٌ الیه است و محلاً مجرور
« إلّا » أدات حصر
« بإذن » جار و مجرور متعلق به محذوف است و حال است ، یعنی « لا أحد يشفع إلّا مدفوعاً بإذنه »
« ه » هاء ضمیر مبنی ، مضاف الیه و محلاً مجرور
« یعلم » فعل مضارع مرفوع و فاعلش ضمیر مستتر هو است
« ما » اسم موصول مبنی بر سکون ، محلاً منصوب ، مفعولٌ به
« بین » ظرف مکان و منصوب ، متعلق به محذوف ، صله ی « ما »
« أيدي » مضافٌ الیه و تقدیراً مجرور به کسره
« هم » ضمیر و مبنی ، مضافٌ الیه و محلاً مجرور
« و » واو عاطفه
« ما » مانند قبلی ، معطوف و محلاً منصوب
« خلف » ظرف مکان و منصوب ، متعلق به محذوف ، صله ی « ما »
« هم » ضمیر مبنی بر سکون ، مضافٌ الیه و محلاً منصوب
« و » واو حالیه یا واو استینافیه است
« لا » نافیه
« یحیطون » فعل مضارع و مرفوع ، فاعلش واو است که مبنی بر سکون و محلاً مرفوع است
« بشيءٍ » جار و مجرور متعلق به « يحيطون »
« من علم » جار و مجرور متعلق به محذوف ، نعت است برای « بشيءٍ »
« ه » مضافٌ الیه و محلاً مجرور
« إلّا » أدات استثناء
« ب » حرف جرّ ، « ما » اسم موصول مبنی و محلاً مجرور تعلق دارد به آن چه « بشيءٍ » گذشته به آن تعلق داشت زیرا این بدل آن است ، یا متعلق است به مستثنای محذوف ( زیرا مستثنی باید اسم باشد ) به تقدیرِ : إلّا الإحاطة بما شاء من معلومه
« شاء » فعل ماضی و مبنی بر فتح ، فاعلش ضمیر مستتر هو ( مفعولش محذوف به قرینه « لا يحيطون » می شود « أن يحيطوا به » )
« وسع » فعل ماضی و مبنی بر فتح
« کرسي » فاعل و مرفوع
« ه » ضمیر و مبنی ، مضافٌ الیه و محلاً مجرور
« السماوات » مفعول به و منصوب ، علامت نصبش کسره است
« و » واو عاطفه
« الأرض » معطوف به سماوات ، مانند آن منصوب است اما علامت نصبش فتحه است
« و » واو عاطفه یا حالیه است
« لا » نافیه
« يؤود » فعل مضارع و مرفوع
« ه » ضمیر و مبنی ، مفعولٌ به و محلاً منصوب
« حفظ » فاعل و مرفوع
« هما » ضمیر متصل و مبنی بر سکون ، مضافٌ الیه و محلاً مجرور
« و » واو عاطفه
« هو » ضمیر منفصل و مبنی بر فتح ، مبتدا و محلاً مرفوع
« العليّ » خبر و مرفوع
« العظيم » خبر دوم و مرفوع
 
بالا