تعریف کـتابخانه.....

تنهای تنها

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/02/08
ارسالی ها
5,564
امتیاز واکنش
7,530
امتیاز
681
محل سکونت
خطه خورشید
images


واژه كتابخانه تركيبي اضافي است از دو كلمة عربي و فارسي كتاب + خانه؛ كتاب واژه اي عربي است به معناي نوشته يا چيزي مكتوب و خانه از ريشة پهلوي ((خان)) به معناي فضا‘ مكان و اتاق است. يونانيها به آن Bibliotheca و روميها Libri مي گفتند كه از واژه Liber به معناي كتاب مشتق شده بود. در انگليسي قرون وسطي به آن Librarie و در فرانسة قديم به آن Librairie مي گفتند. اين واژه با تغييراتي كه كرد در انگليسي به Library تبديل شد و در بيشتر زبانهاي لاتيني و اروپايي از واژه هايي مثل bibliotheque,bibliothek و biblioteca براي آن استفاده مي شود. در ايران باستان از اصطلاح ((دژنبشت)) يا قلعة كتابها براي رساندن مفهوم كتابخانه استفاده مي شد. در حوزة فرهنگ اسلامي و عربي از واژه هايي مثل بيت الحكمه‘ دارالحكمه‘ دارالعلم‘ خزانه الحكم‘ مخزن الكتب‘ دارالكتب و مكتبه استفاده مي شود كه دو واژة مكتبه و دارالكتب در حال حاضر مصطلح است. براي ارائه تعريفي از كتابخانه بايد آن را از نظر فيزيكي و كاركردي مدنظر قرار داد. از نظر فيزيكي مي توان تعاريف زير را براي كتابخانه در نظر گرفت:
- كتابخانه مكاني است براي حفظ و نگهداري آثار مكتوب و غير مكتوب كه طي تاريخ تمدن بشر به وجود آمده است.- كتابخانه مخزني است براي حفظ مواد و منابع هنري‘ علمي‘ ادبي‘ اجتماعي و غيره كه بر روي رسانه هاي مختلف ثبت و ضبط شده اند.- كتابخانه مكاني است كه انواع منابع و مواد در آن به صورت سازماندهي شده حفظ و نگهداري مي شود.- كتابخانه مكان فيزيكي است كه انواع رسانه هاي مكتوب‘ ديداري و شنيداري و الكترونيكي در آن نگهداري مي شود.اما از نظر كاركردي و اجتماعي تعاريف زير را مي توان ارائه كرد:- كتابخانه نهادي است اجتماعي كه سازوكار اصلي ذخيره سازي‘ حفاظت و اشاعه دانش و اطلاعات را فراهم مي سازد.- كتابخانه نهادي است زادة جامعه كه در طول تاريخ تمدن در خدمت حفظ و نشر دانش بوده است.- كتابخانه نهادي اجتماعي است كه روح تمدن بشري را حفظ و نگهداري كرده است.- كتابخانه نهادي است كه كاركردهاي اصلي حرفة كتابداري يعني جمع آوري‘ سازماندهي‘ اشاعه و مديريت منابع اطلاعاتي در آن انجام مي شود.- كتابخانه پلي است ميان دانش مضبوط بشري بين نسلهاي گذشته‘ حال و آينده.با تلفيق اين تعاريف مي توان كتابخانه را اينگونه تعريف كرد: كتابخانه نهادي اجتماعي است كه با ذخيره سازي‘ حفاظت و اشاعةپيشينه هاي مكتوب‘ ديداري و شنيداري و الكترونيكي با استفاده از خدمات كاركنان آموزش ديده در خدمت تعليم و تربيت و توسعهسياسي‘ اقتصادي‘ اجتماعي‘ علمي و فرهنگي است تعريف كتابدارياز ابتداي شكل گيري كتابخانه ها‘ اعم از كتابخانه هاي الواح گلي و طومارهاي پاپيروسي و كتابهاي پوستي و سپس كتابخانه هايمجموعه هاي نسخ خطي و چاپي و تا اواخر قرن نوزدهم‘ كتابدار حافظ و نگاهبان كتابها محسوب مي شد. هر چند از ابتدا اغلبافراد با نفوذ و صاحب منصب در اين كتابخانه ها مشغول به كار بودند‘ هيچ گاه به آن به عنوان يك حرفه يا علم مثل حرفه و علمطبابت و كيمياگري توجه نمي شد. اما از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم با توجه به گسترش آموزش و حركتهاي اجتماعي درزمينه هاي مختلف‘ كتابخانه و كتابداري نيز دچار تحول گشت و بتدريج راه خود را به منزلة يك علم هموار كرد. در اين تغيير و تحول باايجاد آموزشهاي رسمي در مدارس عالي و دانشگاهها و شكل گيري انجمنهاي علمي و حرفه اي بتدريج جايگاه واقعي اين رشتهشكل گرفت. به هر حال با اغماض از بحثها و جدلهايي كه بر سر علم يا فن و هنر بودن اين رشته وجود دارد و با توجه به اين واقعيتكه رشتة كتابداري يكي از رشته هاي علوم اجتماعي است كه در دانشگاهها‘ دانشكده ها و مدارس عالي معتبر در سطح جهانتدريس مي شود مي توان اين تعريف را ارائه كرد: كتابداري دانشي است كه كاركردهاي ويژه گردآوري‘ سازماندهي و اشاعة دانشرا با اعمال روشهاي مديريت بر عهده دارد.اما اين حوزه از علوم اجتماعي تاكنون با چندين عنوان معرفي شده است (Shapiro,1995,pp.384-385): كتابشناسي‘ كتابداري‘ علم كتابداري‘
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
(دبيزش)‘ بازيابي اطلاعات و بالاخره علم اطلاع رساني. اصطلاح كتابشناسي در سال 1802‘ كتابداري در سال 1818 و علم كتابداري در سال 1851 براي اولين بار به كار رفتند. اصطلاحات بعدي در اوايل قرن بيستم ظاهر شدند. در سال 1903 ((پل اتات)) بنيانگذار بلژيكي انستيتوي بين المللي كتابشناسي‘ اصطلاح
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
را مطرح و آن را چنين تعريف كرد: فرايند تهيه و عرضة مدارك براي جستجوكنندگان اطلاعات.
اصطلاحي كه وي ابداع كرد در دو مقالة انگليسي زبان در سال 1908 ترجمه شد و پس از آن رايجترين اصطلاحي بود كه براي كارهاي كتابداري به كار مي رفت. اصطلاحات ديگري نيز وجود داشتند كه بر واژه هاي ((اطلاعات)) يا ((اطلاع رساني)) متكي بودند. در سال 1891 اصطلاح ((ميز اطلاع رساني)) جايگين ((ميز مرجع)) گرديد و اصطلاح ((دفتر اطلاع رساني)) تا سال 1909 به دفتري اطلاق مي شد كه در آنجا خدمات مرجع ارائه مي گرديد. در خلاصة مذاكرات
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
در سال 1932 اصطلاح ((كارهاي اطلاع رساني ))براي توصيف مساعدتهايي كه در بخش مرجع ارائه مي شد به كار رفت. در سال 1950 ((كالوين موئرز)) اصطلاح ((بازيابي اطلاعات)) را ارائه كرد. اين اصطلاح در دهه هاي 50 و 60 ميلادي كاملاً رايج بود.
اصطلاح ((علم اطلاع رساني)) را اولين بار پروفسور ((ساول گورن)) در سال 1960 به كار برد. وي در آن زمان رئيس بخش برنامه هاي آموزشي علوم رايانه و اطلاع رساني دانشگاه پنسيلوانيا بود. به هر حال علم كتابداري يا اطلاع رساني طي تحول و تكوين خود شاهد تغيير عناوين متعددي بوده است كه هنوز هم ادامه دارد. بدين معنا كه با استفاده از آخرين فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطات و علوم رايانه اي باز هم شاهد عناوين جديدي براي آن خواهيم بود‘ مثل ناوبري دانش‘ مهندسي دانش‘ مديريت دانش و سازماندهي دانش.

در حوزة كتابداري‘ عنوان آن هرچه باشد‘ يك فرض و اساس كلي مطرح است و آن اينكه كتابدار‘ اطلاع رسان‘ مهندس دانش و ناوبر دانش فردي است كه بايد تواناييها و مهارتهاي سازماندهي و اشاعة دانش را داشته باشد. كسب چنين مهارتها و تواناييهايي نيازمند آموزشهاي نظام مند و كسب تجارت عملي و نظري است. ذكر اين نكته ضروري است كه به دليل تغييرات اسامي در وظايف و عملكردها و حتي فلسفة كتابداري و كتابخانه ها‘ اين علم در حال حاضر ماهيتي چند رشته اي يا بهتر بگوييم ماهيتي ميان رشته اي پيدا كرده است. بدين معنا كه علم كتابداري يا اطلاع رساني براي اينكه بتواند به وظايف خود بخوبي عمل كند و بتواند دانش بشري را به صورتي مطلوب سازماندهي و اشاعه كند لازم است تا از علومي همچون رايانه‘ آمار و رياضيات‘ جامعه شناسي‘ روانشناسي و ارتباطات بهره گيرد. چنانچه گروههاي آموزشي كتابداري خود را با چنين علومي هماهنگ نسازند يعني در حوزه هاي موردنظر تواناييهاي لازم را كسب نكنند و يا نظريه ها و فلسفة جديدي براي اين حوزه تهيه نكنند ظرف دهه هاي آينده رشته كتابداري به عنوان گرايشي از رشته هاي علوم رايانه يا علوم ارتباطات و با عنواني غير از كتابداري ارائه خواهد شد.فلسفه كتابداريانسان براي شناخت پديده ها و دستيابي به حقايق نيازمند سازماندهي و برقراري ارتباط بين معلومات و اطلاعات خويش است. اين فرايند در دو قالب «علم» و «فلسفه» صورت مي گيرد. اولين قالب يعني علم‘ در صدد تحليل و خردسازي و نشان دهندة اجزاي يك دانش است‘ ولي فلسفه تفسير و تركيبي به دست مي دهد و كل پديده يا دانش را بررسي مي كند. بدين معنا كه علم كل پديده را به اجزاي آن تقسيم كرده و به جنبه ها و روابط فعلي آن مي پردازد؛ ولي فلسفه‘ كل وجود و هويت پديده را مورد نظر و پرسش و بررسي قرار مي دهد. به زباني ساده علم به چگونگيها مي پردازد و فلسفه به چراييها.علم و فلسفة هر رشته و دانشي در طول يكديگرند نه در عرض هم. بنابراين براي دستيابي به فلسفه اي براي كتابداري بايد به چراييهاي اين رشته پرداخت. پس در علم كتابداري واقعيتي به نام كتابداري بررسي و اجزاء و كاركردهاي آن مشخص مي شود. اما در فلسفة كتابداري خود كتابداري به عنوان يك واقعيت مورد قبول‘ مورد مطالعه و كاوش قرار مي گيرد.يعني نحوة تولد و رشد‘ ابزارها و روشهاي تحقيق‘ نظريه ها و اصول كتابداري بررسي مي شود. سؤالاتي كه در علم كتابداري مطرح مي شود از اين قبيل است: در علم كتابداري سازماندهي چه نقشي دارد؟ نتايج حاصل از انواع سازماندهيها در كتابخانه ها چيست؟ و سؤالاتي كه در فلسفه كتابداري مطرح مي شود: آيا كتابداري يك علم تجربي است يا نظري؟ قدرت پيش بيني اين علم در چه حدي است؟ آيا از روشهاي اصولي براي پژوهش در اين علم استفاده مي شود؟ مباني و اصول نظري كتابداري كدامند؟ با بررسي متون كتابداري و مراجعه به آراء و نظريات نظريه پردازان مشخص مي شود كه تاكنون فلسفه اي مدرن و جامع براي كتابداري تهيه نشده است و به همين دليل حتي در مقاطع بالا درسي به عنوان فلسفة كتابداري ارائه نمي شود. اما شايد بتوان بر اساس اهداف كلي كتابداري‘ فلسفه اي براي آ‹ در نظر گرفت. بدين معنا كه اعلام كرد مهمترين فلسفة كتابداري « خدمت به جامعه و انسانيت است» كه رانگاناتان از آن به عنوان اصلي ترين فلسفة كتابداري ياد مي كند. شايد بتوان با تعميم اين فلسفه در جوامع الهي و ديني‘ بويژه جوامع اسلامي‘ فلسفه اي جامعتر براي كتابداري در نظر گرفت. بدين معنا كه كتابداري با ارائه خدمات به جامعه و انسانها در واقع به نحوي در خدمت خلق است و براي رضاي خداوند خدمات خود را به بهترين نحو و با استفاده از اصول مدون انجام مي دهد. با اين ديدگاه مي توان فلسفه اي زلال و الهي براي كتابداري در نظر گرفت. ارائه و تدوين چنين فلسفه اي نيازمند ارائه اصول نظري و ايجاد مباني و شالوده فلسفي براي كتابداري است كه خود به همكاري خبرگاني از حوزة كتابداري و علوم اسلامي نياز دارد. در واقع در وراي تعهد و دين به جامعه و ارائه خدمات به مردم و كل جامعه‘ اين واقعيت وجود دارد كه فرد يا جامعه با مشكل و معضلي كه عمدتاً ماهيتي آموزشي و پژوهشي دارد رو به روست كه براي حل و فصل آن به اطلاعات نياز است و به همين دليل به نهادي به نام كتابخانه‘ كتابدار و در نتيجه حوزه كتابداري مراجعه خواهد شد. در اين مرحلة حساس كتابداري مي تواند با استفاده از سه جنبة فيزيكي‘ محتوايي و زمينة جامعه‘ خدمات اطلاعاتي مورد نظر را براي رفع آن معضل ارائه كند. از جنبة فيزيكي‘ كتابداري با استفاده از آخرين فناوريها و پيشرفته ترين رسانه هاي اطلاعاتي مي تواند با دقت و سرعت مطلوب اطلاعات مورد نظر را ارائه كند. از جنبة محتوايي‘ كتابداري با بررسي كل دانش و تقسيم بندي آن به حوزه هاي مختلف و در واقع رده بندي و سازماندهي محتوايي منابع‘ اطلاعات مورد نظر را دسترس پذيرتر مي نمايد. از نظر زمينة جامعه كتابداري مي تواند با بهره گيري از حوزه هايي مثل جامعه شناسي‘ روانشناسي اجتماعي‘ ارتباطات و ديگر حوزه هاي وابسته‘ نيازهاي جامعه مورد نظر را تعيين و بر اساس آنها خدمات مطلوب خود را ارائه كند
 
بالا