جادهی ابریشم نامی امروزین است که بر جادهی سراسری اوراسیا در عصر باستان اطلاق می شده است. این شاهراه تجاری، مشرق زمین را به غرب دنیای متمدن پیوند می داد. در سایهی این مظهر تجارت بینالملل، سه تمدن چین، ایران و روم به یکدیگر پیوند یافتند و منافع کلان خویش را به یکدیگر به اشتراک گذاردند. این شاهراه عظیم که از چانگان -پایتخت چین- تا سرزمینهای غربی امپراتوری روم ادامه می یافت، شهرها و بلاد متعددی را به رونق و شکوه افسانهای رساند؛ چانگان، تورفان، کاشغر، خجند، سمرقند، ری، تیسفون،دمشق، اسکندریه، قسطنطنیه، رم و…
اقوام بسیاری نیز در مسیر این جاده، از سود سرشار اقتصادی بهرهور گشتند همچون چینیها، ایرانیها، ارمنیها، هندیها، یونانیها، سریانیها، رومیها و سومالیاییها. این شاهراه ارزشمند در ژوئن ۲۰۱۴ توسط یونسکو در فهرست آثار میراث بشری ثبت گردید.
******************
در آغاز قرن ششم پیش از میلاد، جادهی مزبور از شهر بابل در بینالنهرین آغاز می شد و با گذر از تیسفون (نزدیک بغداد کنونی) و اکباتان (همدان) به شهر ساوه می رسید. سپس از ساوه به سوی ری و به داخل خراسان پیش می رفت. در شهر توس، این جاده به دو بخش تقسیم می شد؛ جادهی نخست به سوی هرات، قندهار و کابل پیش می رفت و در پایان به پنجاب و رود سند می رسید.
جادهی دوم (شاخه شمالی) به سوی بیابان قراقروم (در ترکمنستان امروزی) ادامه می یافت و از شهرهای مرو و سمرقند می گذشت و سپس با عبور از مناطقی که تحت سلطهی قوم سکاها قرار داشت، در طول رود آمودریا ادامه می یافت. یکی از مناطق مهمی که جادهی ابریشم از آن میگذشت، ناحیهی زرافشان بود. این سرزمین دارای معادن غنی قلع و سرشار از رونق و شکوه اقتصادی بود و نیز محل تلاقی بازرگانان ایرانی و چینی به حساب می آمد.
نمایی از منطقه زرافشان (امروزه در ازبکستان واقع است).
بازرگانان چینی در ابتدا به مناطق آباد ترکستان و جلگهی آمودریا سفر می کردند. آنها که از سود سرشار این تجارت بسیار منتفع شده بودند، در بازگشت به سوی کشورشان، از بیابان تکلهماکان عبور می کردند. سپس با گذر از ختن، به شهر یومن می رسیدند. یومن، غربیترین نقطهی دیوار چین محسوب می شد. مقصد بعدی این تجار، شهر لانژو بود و سپس بعد از پیمودن مسیر طولانی، به چانگان – شهر پررونق در شرق چین- می رسیدند که آخرین ایستگاه جادهی ابریشم محسوب می شد. این رفت و آمدها به ترسیم این شاهراه عظیم تجاری منجر شد که یکی از عجایب عصر باستان محسوب می شود.
شهر چانگان با ظهور امپراتوری هان (۲۰۶ قبل از میلاد-۲۲۰ میلادی) به پایتخت چین تبدیل شد. تحت فرمانروایی امپراتور وو دی (۱۴۱-۸۷ قبل از میلاد) جادهی ابریشم به معنای واقعی، افتتاح و مورد بهرهبرداری واقع شد. امپراتور که در جنگ با قبایل هیونگ نو در شمال قلمرو کشورش بود، ژنرال زانگ چیان را برای وصول به دو هدف مهم، به مناطق غربی امپراتوری فرستاد: نخست آنکه متحدانی در منطقه بیابد و دوم آنکه اسبهای جنگی ایرانی را از آن مناطق خریداری کند. (قبایل هیونگنو به باور پژوهشگران، اجداد هونها بوده اند). اگرچه زانگ چیان در رسیدن به این اهداف ناموفق بود اما در جریان سفر خود، از بلخ بازدید کرد و بدین سان، راه دسترسی به سرزمینهای خاور نزدیک را یافت.
اوج تجارت در جاده ابریشم
شاهراه تجاری از سال ۱۰۲ قبل از میلاد به بعد، رونق بیشتری به خود دید؛ در این سال، شهر شینجیانگ (در ترکستان) به تصرف ارتش چین درآمد. چینیها از این پایگاه مهم، برای حمایت از بازرگانان و ارسال سفیران بهره گرفتند. با این حال، مهمترین معضلی که در آن دوران تجارت در جادهی ابریشم را با مشکل مواجه ساخته بود، درگیری مداوم میان نیروهای ایرانی (پارتها) و سلوکیان بود که عمدتاً در منطقهی پامیر رخ می داد. پامیر ناحیهی کوهستانی صعبالعبوری بود که برای تمامی کاروانهای بازرگانی، راه میانبر به حساب می آمد. با این وجود، به تدریج این موانع برطرف شد و خصوصاً در سالهای نخست میلادی، با برقراری صلح و امنیت در فلات ایران، تجارت بیش از پیش بهبود یافت. چینیها اجناسی از قبیل شیشه، خز، الماس، عود و همچنین اسب از خاور نزدیک وارد می کردند و در مقابل نیز کالاهایی چون سرامیک و ابریشم به ایرانیها، یونانیها و رومیها میفروختند.
منطقه کوهستانی پامیر
در امپراتوری روم، ابریشم کالای بسیار ارزشمندی محسوب می شد و حتی نسبت به طلا نیز با قیمت بالاتری معامله می شد؛ به نحوی که امپراتور رومی هلیوگابالوس (۲۱۸-۲۲۲ میلادی) تنها فردی در کل امپراتوری بود که لباس ابریشمی بر تن داشت. غربیها ، چینیها را مردم ابریشمی و چانگان را شهر ابریشم می نامیدند.
**************************
هنگامی که امپراتوری هان در قرن سوم میلادی فروپاشید، حجم تجارت در جادهی ابریشم به نحو محسوسی تنزل یافت. مطابق نوشتههای مورخ بیزانسی، پروکوپیوس، راز پرورش کرم ابریشم و تولید البسه ابریشمی، در قرن ششم میلادی به دست امپراتور یوستی نیانوس (۵۲۷-۵۶۵ میلادی) افتاد و از این زمان به بعد، ابریشم در اروپا نیز تولید شد.
در قرن هفتم میلادی، با سقوط امپراتوری ایران، جادهی ابریشم به تجارت غیرمستقیم میان چین و امپراتوری بیزانس محدود گردید. با تاسیس امپراتوری تانگ (۶۱۸-۹۰۷ میلادی) بار دیگر بر رونق تجارت در شاهراه ابریشم افزوده گردید. علاوه بر کارکرد تجاری، تبلیغات مذهبی نیز جلوهی دیگری به جادهی ابریشم بخشید. تعدادی از مبلغان مذهبی مسیحی در سال ۶۳۵ به چین سفر کردند.
دستاوردهای جادهی ابریشم
جادهی ابریشم در طول تاریخ، جولانگاه تجارت بین الملل بوده است. این شاهراه عظیم تجاری، در عصری که روابط بینالمللی معنایی نداشت، به ارتباط بازرگانی و فرهنگی میان ملل متمدن سرعت بخشید. در پناه بستری که جادهی ابریشم برای اقوام مختلف بشری ایجاد کرد، تفکرات و نوآوریها به جریان داد و ستد وارد شد. در اواخر قرون وسطی که اروپا به تدریج در حال خروج از بنبست و فترت فرهنگی و اجتماعی بود، مارکو پولو از طریق جادهی ابریشم، خود را به چین رساند و پس از آشنایی با دستاوردهای علمی و فرهنگی مشرق زمین، آموزههایش را با مردمان مغرب زمین به اشتراک گذارد تا اروپا از خواب دیرینهی خویش برخیزد. به هر طریق، نقش جادهی ابریشم در تحول و تکامل تمدن انسانی غیرقابل انکار بوده و خواهد بود.
اقوام بسیاری نیز در مسیر این جاده، از سود سرشار اقتصادی بهرهور گشتند همچون چینیها، ایرانیها، ارمنیها، هندیها، یونانیها، سریانیها، رومیها و سومالیاییها. این شاهراه ارزشمند در ژوئن ۲۰۱۴ توسط یونسکو در فهرست آثار میراث بشری ثبت گردید.
******************
در آغاز قرن ششم پیش از میلاد، جادهی مزبور از شهر بابل در بینالنهرین آغاز می شد و با گذر از تیسفون (نزدیک بغداد کنونی) و اکباتان (همدان) به شهر ساوه می رسید. سپس از ساوه به سوی ری و به داخل خراسان پیش می رفت. در شهر توس، این جاده به دو بخش تقسیم می شد؛ جادهی نخست به سوی هرات، قندهار و کابل پیش می رفت و در پایان به پنجاب و رود سند می رسید.
جادهی دوم (شاخه شمالی) به سوی بیابان قراقروم (در ترکمنستان امروزی) ادامه می یافت و از شهرهای مرو و سمرقند می گذشت و سپس با عبور از مناطقی که تحت سلطهی قوم سکاها قرار داشت، در طول رود آمودریا ادامه می یافت. یکی از مناطق مهمی که جادهی ابریشم از آن میگذشت، ناحیهی زرافشان بود. این سرزمین دارای معادن غنی قلع و سرشار از رونق و شکوه اقتصادی بود و نیز محل تلاقی بازرگانان ایرانی و چینی به حساب می آمد.
نمایی از منطقه زرافشان (امروزه در ازبکستان واقع است).
بازرگانان چینی در ابتدا به مناطق آباد ترکستان و جلگهی آمودریا سفر می کردند. آنها که از سود سرشار این تجارت بسیار منتفع شده بودند، در بازگشت به سوی کشورشان، از بیابان تکلهماکان عبور می کردند. سپس با گذر از ختن، به شهر یومن می رسیدند. یومن، غربیترین نقطهی دیوار چین محسوب می شد. مقصد بعدی این تجار، شهر لانژو بود و سپس بعد از پیمودن مسیر طولانی، به چانگان – شهر پررونق در شرق چین- می رسیدند که آخرین ایستگاه جادهی ابریشم محسوب می شد. این رفت و آمدها به ترسیم این شاهراه عظیم تجاری منجر شد که یکی از عجایب عصر باستان محسوب می شود.
شهر چانگان با ظهور امپراتوری هان (۲۰۶ قبل از میلاد-۲۲۰ میلادی) به پایتخت چین تبدیل شد. تحت فرمانروایی امپراتور وو دی (۱۴۱-۸۷ قبل از میلاد) جادهی ابریشم به معنای واقعی، افتتاح و مورد بهرهبرداری واقع شد. امپراتور که در جنگ با قبایل هیونگ نو در شمال قلمرو کشورش بود، ژنرال زانگ چیان را برای وصول به دو هدف مهم، به مناطق غربی امپراتوری فرستاد: نخست آنکه متحدانی در منطقه بیابد و دوم آنکه اسبهای جنگی ایرانی را از آن مناطق خریداری کند. (قبایل هیونگنو به باور پژوهشگران، اجداد هونها بوده اند). اگرچه زانگ چیان در رسیدن به این اهداف ناموفق بود اما در جریان سفر خود، از بلخ بازدید کرد و بدین سان، راه دسترسی به سرزمینهای خاور نزدیک را یافت.
اوج تجارت در جاده ابریشم
شاهراه تجاری از سال ۱۰۲ قبل از میلاد به بعد، رونق بیشتری به خود دید؛ در این سال، شهر شینجیانگ (در ترکستان) به تصرف ارتش چین درآمد. چینیها از این پایگاه مهم، برای حمایت از بازرگانان و ارسال سفیران بهره گرفتند. با این حال، مهمترین معضلی که در آن دوران تجارت در جادهی ابریشم را با مشکل مواجه ساخته بود، درگیری مداوم میان نیروهای ایرانی (پارتها) و سلوکیان بود که عمدتاً در منطقهی پامیر رخ می داد. پامیر ناحیهی کوهستانی صعبالعبوری بود که برای تمامی کاروانهای بازرگانی، راه میانبر به حساب می آمد. با این وجود، به تدریج این موانع برطرف شد و خصوصاً در سالهای نخست میلادی، با برقراری صلح و امنیت در فلات ایران، تجارت بیش از پیش بهبود یافت. چینیها اجناسی از قبیل شیشه، خز، الماس، عود و همچنین اسب از خاور نزدیک وارد می کردند و در مقابل نیز کالاهایی چون سرامیک و ابریشم به ایرانیها، یونانیها و رومیها میفروختند.
منطقه کوهستانی پامیر
در امپراتوری روم، ابریشم کالای بسیار ارزشمندی محسوب می شد و حتی نسبت به طلا نیز با قیمت بالاتری معامله می شد؛ به نحوی که امپراتور رومی هلیوگابالوس (۲۱۸-۲۲۲ میلادی) تنها فردی در کل امپراتوری بود که لباس ابریشمی بر تن داشت. غربیها ، چینیها را مردم ابریشمی و چانگان را شهر ابریشم می نامیدند.
**************************
هنگامی که امپراتوری هان در قرن سوم میلادی فروپاشید، حجم تجارت در جادهی ابریشم به نحو محسوسی تنزل یافت. مطابق نوشتههای مورخ بیزانسی، پروکوپیوس، راز پرورش کرم ابریشم و تولید البسه ابریشمی، در قرن ششم میلادی به دست امپراتور یوستی نیانوس (۵۲۷-۵۶۵ میلادی) افتاد و از این زمان به بعد، ابریشم در اروپا نیز تولید شد.
در قرن هفتم میلادی، با سقوط امپراتوری ایران، جادهی ابریشم به تجارت غیرمستقیم میان چین و امپراتوری بیزانس محدود گردید. با تاسیس امپراتوری تانگ (۶۱۸-۹۰۷ میلادی) بار دیگر بر رونق تجارت در شاهراه ابریشم افزوده گردید. علاوه بر کارکرد تجاری، تبلیغات مذهبی نیز جلوهی دیگری به جادهی ابریشم بخشید. تعدادی از مبلغان مذهبی مسیحی در سال ۶۳۵ به چین سفر کردند.
دستاوردهای جادهی ابریشم
جادهی ابریشم در طول تاریخ، جولانگاه تجارت بین الملل بوده است. این شاهراه عظیم تجاری، در عصری که روابط بینالمللی معنایی نداشت، به ارتباط بازرگانی و فرهنگی میان ملل متمدن سرعت بخشید. در پناه بستری که جادهی ابریشم برای اقوام مختلف بشری ایجاد کرد، تفکرات و نوآوریها به جریان داد و ستد وارد شد. در اواخر قرون وسطی که اروپا به تدریج در حال خروج از بنبست و فترت فرهنگی و اجتماعی بود، مارکو پولو از طریق جادهی ابریشم، خود را به چین رساند و پس از آشنایی با دستاوردهای علمی و فرهنگی مشرق زمین، آموزههایش را با مردمان مغرب زمین به اشتراک گذارد تا اروپا از خواب دیرینهی خویش برخیزد. به هر طریق، نقش جادهی ابریشم در تحول و تکامل تمدن انسانی غیرقابل انکار بوده و خواهد بود.