جوزپه مازینی (۱۸۰۵-۱۸۷۲) -جمهوریخواه و وطنپرست ایتالیایی- که تمام عمر خویش را وقف تلاش و تکاپو برای وحدت و یکپارچگی ایتالیا کرد، قدرت نویسندگی و تبحر خود در سخنرانی را برای استقلال کشورش مصروف داشت. از او به عنوان یکی از مهمترین رهبران انقلابی تاریخ یاد می کنند که مصلحت عموم ملت را به منافع حزبی ترجیح داد.
********************************
جوزپه مازینی در ۲۲ ژوئن ۱۸۰۵ در شهر جنوا متولد شد. او غالباً دچار بیماری می شد اما در عین حال از هوشی سرشار برخوردار بود. او در ۲۱ سالگی از دانشکده حقوق جنوا فارغالتحصیل شد. او از همان ابتدا شروع به نوشتن مقالات مختلف نمود اما پس از عضویت در انجمنهای کاربوناری که به فعالیت انقلابی علیه اتریشیها می پرداختند، به نویسندگی در موضوعات سیـاس*ـی روز مشغول شد. پس از مدتی او را دستگیر و به مدت ۶ ماه در قلعهی ساوونا (Savona) محبوس ساختند. اندکی بعد مازینی به دلیل کمبود شواهد آزاد شد.
فعالیتهای انقلابی
مازینی پس از آزادی از زندان، طرحی را که سالها در ذهن داشت پیاده کرد:انجمن ایتالیای جوان. سازمان سیـاس*ـی متشکل از افراد انقلابی که در ابعاد فرهنگی و اجتماعی به پیشبرد اهداف انقلاب توجه داشتند. هنگام تاسیس این سازمان، مازینی در شهر مارسی فرانسه سکونت داشت (او را پس از آزادی از زندان، به فرانسه تبعید کردند). او در تابستان ۱۸۳۲ به دلیل فشار دولت فرانسه، به سوئیس عزیمت نمود. در ۱۸۳۳ مازینی -که همچنان در سوئیس به سر می برد- به همراه همدستانش کوشید تا در ارتش پادشاهی ساردنی شورشی به راه بیندازد. او را به حبس ابد محکوم کردند. مازینی -که همچنان در تبعید بود- روزنامهی جدیدی به نام “اروپای مرکزی” ایجاد کرد.
مازینی در ۱۸۳۴ سازمانهای انقلابی جدیدی به نام “اروپای جوان” و “سوئیس مدرن” تاسیس کرد. او این بار با دولت سوئیس اختلاف پیدا کرد؛لذا، به لندن تبعید شد. مازینی سالهای آینده را در انزوا گذراند.
جمهوری رم
مدتی بعد، دولت انگلستان به کارهای مازینی مشکوک شد. ارتباط او با انقلابیون ایتالیایی همچنان برقرار بود و همین مسئله باعث شد تا او را تحت نظر بگیرند. در ۱۸۴۸ شهرهای میلان و مسینا دستخوش تحرکات انقلابی شد. رهبران این قیام دوستان قدیمی مازینی بودند؛ لذا، او لندن را ترک کرد و به ایتالیا بازگشت.
درگیریهای خیابانی در میلان
انقلابیون در ۱۸۴۹ پاپ را از رم بیرون راندند. حکومت جمهوری در شهر برقرار شد و هیئتی سه نفره برای ادارهی جمهوری تعیین شد. مازینی عضو این گروه سه نفره بود. در ۳۰ ژوئن ضد انقلابیون کنترل شهر را بدست گرفته و مازینی را در خانه حبس کردند. سپس او را مدتی بعد به لندن تبعید نمودند. مازینی در سالهای بعد نیز با انتشار مقالات مختلف ، درصدد حمایت از اندیشههای انقلابی بود. او خشونت را به عنوان عاملی موثر برای پیشبرد وحدت ایتالیا توصیه می کرد.
**********************
مازینی که یک جمهوریخواه دو آتیشه بود ، در سال ۱۸۶۱ شاهد وحدت ایتالیا تحت رهبری پادشاه ساردنی بود. یکپارچگی ایتالیا با تلاشهای بی وقفهی نخست وزیر کاوور و جوزپه گاریبالدی بدست آمده بود. مازینی به هیچ وجه مایل نبود که حکومت جدید را به رسمیت بشناسد؛ از نظر او، تنها نظام جمهوری می توانست جوابگوی نیاز ملت ایتالیا باشد. در سال ۱۸۶۵ مردم شهر مسینا از مازینی درخواست کردند که نماینده آنها در پارلمان ملی ایتالیا باشد اما او اکیداً با این درخواست مخالفت کرد.
او سالهای آخر عمرش را به حمایت از طبقهی کارگر مصروف نمود. مازینی مدتی نیز با کارل مارکس و میخاییل باکونین همصحبت شد اما این ارتباط چندان به درازا نکشید. مازینی عاقبت در ۱۰ مارس ۱۸۷۲ در شهر پیزا درگذشت. به احترام او چند روز عزای عمومی اعلام شد. به راستی ایتالیاییها به جهت وحدت کشورشان همواره مدیون او خواهند بود.
********************************
جوزپه مازینی در ۲۲ ژوئن ۱۸۰۵ در شهر جنوا متولد شد. او غالباً دچار بیماری می شد اما در عین حال از هوشی سرشار برخوردار بود. او در ۲۱ سالگی از دانشکده حقوق جنوا فارغالتحصیل شد. او از همان ابتدا شروع به نوشتن مقالات مختلف نمود اما پس از عضویت در انجمنهای کاربوناری که به فعالیت انقلابی علیه اتریشیها می پرداختند، به نویسندگی در موضوعات سیـاس*ـی روز مشغول شد. پس از مدتی او را دستگیر و به مدت ۶ ماه در قلعهی ساوونا (Savona) محبوس ساختند. اندکی بعد مازینی به دلیل کمبود شواهد آزاد شد.
فعالیتهای انقلابی
مازینی پس از آزادی از زندان، طرحی را که سالها در ذهن داشت پیاده کرد:انجمن ایتالیای جوان. سازمان سیـاس*ـی متشکل از افراد انقلابی که در ابعاد فرهنگی و اجتماعی به پیشبرد اهداف انقلاب توجه داشتند. هنگام تاسیس این سازمان، مازینی در شهر مارسی فرانسه سکونت داشت (او را پس از آزادی از زندان، به فرانسه تبعید کردند). او در تابستان ۱۸۳۲ به دلیل فشار دولت فرانسه، به سوئیس عزیمت نمود. در ۱۸۳۳ مازینی -که همچنان در سوئیس به سر می برد- به همراه همدستانش کوشید تا در ارتش پادشاهی ساردنی شورشی به راه بیندازد. او را به حبس ابد محکوم کردند. مازینی -که همچنان در تبعید بود- روزنامهی جدیدی به نام “اروپای مرکزی” ایجاد کرد.
مازینی در ۱۸۳۴ سازمانهای انقلابی جدیدی به نام “اروپای جوان” و “سوئیس مدرن” تاسیس کرد. او این بار با دولت سوئیس اختلاف پیدا کرد؛لذا، به لندن تبعید شد. مازینی سالهای آینده را در انزوا گذراند.
جمهوری رم
مدتی بعد، دولت انگلستان به کارهای مازینی مشکوک شد. ارتباط او با انقلابیون ایتالیایی همچنان برقرار بود و همین مسئله باعث شد تا او را تحت نظر بگیرند. در ۱۸۴۸ شهرهای میلان و مسینا دستخوش تحرکات انقلابی شد. رهبران این قیام دوستان قدیمی مازینی بودند؛ لذا، او لندن را ترک کرد و به ایتالیا بازگشت.
درگیریهای خیابانی در میلان
انقلابیون در ۱۸۴۹ پاپ را از رم بیرون راندند. حکومت جمهوری در شهر برقرار شد و هیئتی سه نفره برای ادارهی جمهوری تعیین شد. مازینی عضو این گروه سه نفره بود. در ۳۰ ژوئن ضد انقلابیون کنترل شهر را بدست گرفته و مازینی را در خانه حبس کردند. سپس او را مدتی بعد به لندن تبعید نمودند. مازینی در سالهای بعد نیز با انتشار مقالات مختلف ، درصدد حمایت از اندیشههای انقلابی بود. او خشونت را به عنوان عاملی موثر برای پیشبرد وحدت ایتالیا توصیه می کرد.
**********************
مازینی که یک جمهوریخواه دو آتیشه بود ، در سال ۱۸۶۱ شاهد وحدت ایتالیا تحت رهبری پادشاه ساردنی بود. یکپارچگی ایتالیا با تلاشهای بی وقفهی نخست وزیر کاوور و جوزپه گاریبالدی بدست آمده بود. مازینی به هیچ وجه مایل نبود که حکومت جدید را به رسمیت بشناسد؛ از نظر او، تنها نظام جمهوری می توانست جوابگوی نیاز ملت ایتالیا باشد. در سال ۱۸۶۵ مردم شهر مسینا از مازینی درخواست کردند که نماینده آنها در پارلمان ملی ایتالیا باشد اما او اکیداً با این درخواست مخالفت کرد.
او سالهای آخر عمرش را به حمایت از طبقهی کارگر مصروف نمود. مازینی مدتی نیز با کارل مارکس و میخاییل باکونین همصحبت شد اما این ارتباط چندان به درازا نکشید. مازینی عاقبت در ۱۰ مارس ۱۸۷۲ در شهر پیزا درگذشت. به احترام او چند روز عزای عمومی اعلام شد. به راستی ایتالیاییها به جهت وحدت کشورشان همواره مدیون او خواهند بود.