مصاحبه و گفتگو حمیرا ریاضی: ریسک فراموش شدن را پذیرفتم

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 243
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
حمیرا ریاضی در قیاس با سالهای قبل کم کارتر و یا به قول خودش گزیده کارتر شده است، او ریشه این کم کاری را در سختگیری برای انتخاب نقشهایش میداند.





روزنامه صبا: حمیرا ریاضی در قیاس با سالهای قبل کم کارتر و یا به قول خودش گزیده کارتر شده است، او ریشه این کم کاری را در سختگیری برای انتخاب نقشهایش میداند و بر این باور است که بازی در نقشهای متفاوت برای او نسبت به هر چیز دیگری در الویت است.

او امسال با بازی در فیلم سینمایی «شرفناز» به کارگردانی حسن نجفی در بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر حضور دارد و امیدوار است این فیلم بتواند مورد توجه مخاطبان و منتقدین قرار بگیرد.گفتگوی ما را با او در زیر میخوانید.

خانم ریاضی، این طور که در خبرها آمده با فیلم «شرفناز» در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر حضور دارید؟


همینطور است، امسال با فیلم«شرفناز» به کارگردانی حسن نجفی در جشنواره حضور دارم.قصه این فیلم در فضای بسیار متفاوتی اتفاق افتاده و برای روایت آن دوربین به چهار محال بختیاری رفت. کار کردن در آن فضا برای من و سایر عوامل بسیار جذاب بود.

436355_850.jpg


فکر میکنید این فیلم شانسی برای گرفتن سیمرغ در بخش های مختلف دارد؟

به نظرم همه فیلمهایی که با انتخاب هیئت داوران به این بخش راه پیدا کرده اند به نوعی استحقاق گرفتن سیمرغ را در بخشهای مختلف جشنواره دارند و این شانس رابرای خودشان قائل هستند ؛ اما اینکه ایا این فیلم می تواند جایزه ای را از آن خود کند یا نه، سوالی است که باید برای به دست آوردن پاسخ آن تا پایان جشنواره صبر کرد.

آخرین اثری که در آن حضور داشتید چه بود؟


تله فیلم«ژوانا» بود . این اثر هم مانند کار قبلیام در فضای متفاوتی رخ داد و برای بازی در آن راهی کردستان شدم. در این اثر ایفاگر نقش یک معلم بودم.

برای صحبت کردن به زبان کردی با مشکلی مواجه نشدید؟


در این اثر نقش معلم ناشنوایان را بازی میکردم به همین خاطر دیالوگی را نداشتم که بخواهم به واسطه بیان آن زبان کردی را تمرین کنم.

با این اوصاف نقش سختی را بازی کردید، نداشتن دیالوگ برای یک بازیگر کار سختی است؟


همین طور است، اما من شیفته بازی در نقش های سخت هستم و فکر میکنم در این شرایط است که میتوانم تواناییام را در عرصه بازیگری نشان دهم به همین خاطر نه تنها گاردی نسبت به این موضوع ندارم بلکه همواره از آن استقبال میکنم و به نوعی به دنبال بازی در چنین نقشهایی هستم.

طی سالهای اخیر شما در قیاس با گذشته کم کارتر شدهاید، ظاهرا سودای بازی در نقشهای متفاوت باعث این موضوع شده است؟


درست حدس زدهاید، همواره نسبت به این موضوع دغدغه داشتم و دوست داشتم بازی در نقشی را بپذیریم که بتوانم در درجه اول خودم آن را باور کنم و بعد درگیر آن نقش شوم، ایفای کاراکتر های ساده دیگر روحم را راضی نمیکند و ترجیح میدهم تا زمان یک پیشنهاد خوب صبر کنم.

حتما میدانید اگر این صبوری طولانی شود ممکن است به فراموشی بیانجامد؟

بله،به خوبی به این موضوع واقف هستم اما ریسک فراموش شدن را پذیرفتم، چرا که بر این باورم بازی در نقش خوب من را بیشتر راضی میکند تا به بهانه پرکاری نقشهای دم دستی را بپذیرم.

436357_496.jpg


اگر اشتباه نکنم آخرین سریالی که با بازی شما از تلویزیون پخش شد «وضعیت سفید» بود، بعد از آن پیشنهادی برای سریالهای تلویزیونی نداشتید و یا اینکه نقشها شما را برای بازی کردن صدا نمیکردند؟

تعبیر بسیار زیبایی به کار بردید، واقعا پیشنهادهایی که به من میشد در من میل و رغبتی ایجاد نکردند و به قول شما آن نقش ها من را به سمت خودشان صدا نمیکردند، در طول این مدت سریالهای زیادی به من پیشنهاد شد اما از نظر من اکثر نقشهای پیشنهادی به نوعی شبیه به هم بودند به همین خاطر ترجیح دادم در این آثار حضور نداشته باشم.

بازی کردن در نقشهای متفاوت برای بازیگر زنی که مرز سی سالگی را رد کرده است درسینما و تلویزیون ما کار سادهای نیست؟

نه اصلا ساده نیست، آن هم برای بازیگرانی که انتخاب شونده هستند و خودشان نمیتوانند انتخاب کنند و تنها در مرحلهای که انتخاب شدند میتوانند دست به انتخاب بزنند، اما خب وقتی شما نگاهتان به بازیگری ، ماندگاری به واسطه بازی در نقشهای متفاوت و خوب است حاضرید صبوری بیشتری را به خرج دهید،در طول این سالها معمولا کم پیش میآید که یک نقش خوب و متفاوت برای بازیگران زن میانسال نوشته شود، اما هر وقت که این اتفاق افتاد، زنهای بازیگر ما در این نقشها درخشیدند و ثابت کردند از چه استعداد خوبی برخوردارند. اگر چه فکر میکنم نسبت به گذشته فضای کار برای خانمها بهتر شده و آنها امکان بیشتری برای بازی در نقشهای متفاوت پیدا کردهاند.

در صحبتهایتان به موضوع خوبی اشاره کردید که اگر با نقشی نتوانید ارتباط برقرار کنید و آن راباور داشته باشید ترجیح میدهید آن ر ا بازی نکنید. این روزها یکی از بزرگترین مشکلات فیلم و سریالهای ما عدم باور پذیری است؟


باور پذیری یک اصل بسیار مهم در قصه گویی است، نمیتوان این نکته مهم را از یاد برد که مردم دوست دارند قصههایی را دنبال کنند که روایت زندگیهای خودشان است و هر چقدر قصهها به زندگی واقعی مردم شبیهتر باشند و انعکاس درستتری از حقیقت زندگی آنها داشته باشد بیشتر و بهتر درگیر آن میشوند، متاسفانه گاه این اصل باور پذیری از یاد می رود و قصهها در فیلم و سریالهای ما به سمتی کشیده میشود که حتی برای عوامل هم قابل باور نیست . وقتی برای انجام یک کار اعتقادی وجود ندشته باشد پرواضح است که آن اثر به دل مخاطب نمینشیند.

پس بهترین راهکار برای جذب مخاطب نزدیک شدن به جنس زندکی مردم است؟

صدرصد، شما اگر آثار موفق سینما و تلویزیون را مرور کنید متوجه خواهید شد که مردم همیشه با کاراکترهایی ارتباط برقرار کرده و درگیر زندگیهایی شده اند که بیشترین شباهت را به زندگی خود و اطرافیانشان داشته است. با این اوصاف ما نباید در شرایطی که میخواهیم جلوی ریزش مخاطب را بگیریم نسبت به این اصل مهم بیتفاوت باشیم.

بنابراین یکی از ایرادهای مهم ما در از دست دادن مخاطب به خاطر عدم ارائه خوراک مناسب است؟


صدرصد، مردم ثابت کردند اگر در سینما و تلویزیون خوراک خوبی به آنها داده شود، فارغ از تحلیلهایی که وجود دارد به استقبال آن کار میروند و درگیر آن می شوند اما کلیشه و عدم صداقت در روایت قصهها باعث شده مردم فیلم و سریالهای داخلی را پس بزنند و اثار خارجی را جایگزین آن کنند.

یکی از بزرگترین اشکالاتی که کاراکترهای ما در فیلم و سریالها دارند این است که به شدت شبیه به هم هستند و در آن هیچ خلاقیتی وجود ندارد؟


بله، و بسیاری از آنها در اثر تکرار بیش از اندازه از حالت کاراکتر خارج و تبدیل به تیپ شدهاند به نظرم این موضوعی نیست که بتوان نسبت به آن بیتفاوت بود و باید سعی در رفع آن کرد.
 
بالا