- عضویت
- 2016/10/24
- ارسالی ها
- 218
- امتیاز واکنش
- 844
- امتیاز
- 296
1.من یک زن نیستم:
ورق آلومنیومی دور شکلات که پرت شد روی مبل صدای مینام اوج گرفت
-دِ آخه دختر نونت کم بود آبت کم بود...پوف خانوم بیخیال حد اقل خونمو دیگه به گ-ند نکش
چشامو تو حدقه چرخوندم:خونت دیگه!! سامی کی پیداش میشه؟
-بلند شد انگشت اشارشو کشید به کبودی گوشه لبش :-سحر جون یدونه داداشت چیزی به گوش خونوادم نرسه سامی بد نیست من..
بی حرف بلند شدم بارونیمو از آویز گرفتم پشت سرم اومد داشت فلسفه میچید واسم که برگشتم سمتش:
-دلیل جداییمو میدونی ؟ نه دست بزن داشت نه خــ ـیانـت کرده بود نه... فقط قا خوشش نمیومد خانومش بشه مدیر حسابداری شرکت نیس که غذاش دیر میشد
و خب من یه ادمم اشاره کردم بهش: من یه زن نیستم.
پ.ن:جسارته ک نیومده اولین داستان کوتاهمو منتشر کردم و از همین پست سلام میکنم به عزیزان انجمن
ورق آلومنیومی دور شکلات که پرت شد روی مبل صدای مینام اوج گرفت
-دِ آخه دختر نونت کم بود آبت کم بود...پوف خانوم بیخیال حد اقل خونمو دیگه به گ-ند نکش
چشامو تو حدقه چرخوندم:خونت دیگه!! سامی کی پیداش میشه؟
-بلند شد انگشت اشارشو کشید به کبودی گوشه لبش :-سحر جون یدونه داداشت چیزی به گوش خونوادم نرسه سامی بد نیست من..
بی حرف بلند شدم بارونیمو از آویز گرفتم پشت سرم اومد داشت فلسفه میچید واسم که برگشتم سمتش:
-دلیل جداییمو میدونی ؟ نه دست بزن داشت نه خــ ـیانـت کرده بود نه... فقط قا خوشش نمیومد خانومش بشه مدیر حسابداری شرکت نیس که غذاش دیر میشد
و خب من یه ادمم اشاره کردم بهش: من یه زن نیستم.
پ.ن:جسارته ک نیومده اولین داستان کوتاهمو منتشر کردم و از همین پست سلام میکنم به عزیزان انجمن