راند نهایی زندگی؛ ازدواج؟!

гคђค1737

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
7,959
امتیاز واکنش
45,842
امتیاز
1,000
محل سکونت
زیر خاک
راند نهایی زندگی؛ ازدواج؟!

گرایش به جامعه‌گریزی، تنوع‌طلبی جوانان، مسئولیت‌گریزی، ترس از طلاق و شکست در زندگی آینده، ترس از خــ ـیانـت همسر، رواج مردسالاری و زن‌سالاری و رقابت بین آنها، مهمترین دلایل اجتماعی هستند که تمایل جوانان را به ازدواج کاهش می‌دهند.

در طول چند دهه گذشته جوانان به مساله ازدواج اهمیت فراوانی می دادند و خانواده ها نیز اصرار داشتند تا دخترانشان حداکثر تا زمان گرفتن دیپلم و پسران نیز پس از گذراندن دوره سربازی ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهند.

در آن دوران ازدواج کردن و تشکیل خانواده دادن به سختی امروز نبود تا پسر خانواده پشت لبش سبز می‌شد، پدر و مادر آستین بالا می زدند و برایش زن می گرفتند. آنها به سرعت یکی از طبقات خانه و یا یکی از اتاق ها را برای زندگی در اختیار زوج تازه ازدواج کرده قرار می دادند.

اکنون اما شرایط بسیار تغییر کرده و در جامعه با پدیده کاهش آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج به عنوان یک آسیب و معضل اجتماعی روبرو شده ایم.

حسین باهر،روان شناس، ضمن ابراز نگرانی از روی آوردن جوانان به خصوص دختران به زندگی مجردی در کلانشهرها گفت:

متاسفانه روی آوردن جوانان به زندگی مجردی در تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز به 30 درصد رسیده است که این موضوع بسیار غم انگیز و نگران کننده است.

باهر افزود: در حال حاضر در تمام اجزای جامعه ما تقابل میان سنت و مدرنیته مشهود است و در این فضا افراد در یک سرگردانی زندگی می کنند.

در همین راستا تمایل به زندگی مجردی در طبقات پایین و سنتی جامعه به مراتب کمتر بوده و مانند سایر فعالیتهای اجتماعی متولی این آزادی زنان و دخترانی از طبقه میانی جامعه هستند.

وی افزود: در گذشته دیر ازدواج کردن امر ناپسندی بود اما امروزه این موضوع به یک امر بسیار عادی در جامعه تبدیل شده است که متاسفانه پخش فیلم‌های مختلف در برنامه‌های ماهواره‌ای موجب الگوبرداری جوانان از فرهنگ غرب شده است و در اثر گرایش جوانان به این فرهنگ، زندگی مجردی و بی‌میلی به ازدواج در جامعه رشد می‌یابد.

احساس نیازمقدمه ای است برای رفع و ارضای نیاز. کسی که خود را عاقل دهر می پندارد،

هرگزعالم و عاقل نخواهد شد مگر این که احساس نیاز به یادگیری و تحصیل نماید.کسی که خود را از ازدواج بی نیاز می بیند،ممکن است دلایل اقتصادی، جسمی یا روحی و اجتماعی برای خود داشته باشد.

اما گاهی اکثر شرایط محرز شده است ولیکن فرد،حاضر به ازدواج نیست.این عدم احساس نیاز به ازدواج یکی از موانع عمده برسرراه ازدواج جوانان می باشد که به آن خواهیم پرداخت.

... مردی که به چشم چرانی عادت کرد و به تنوع‌طلبی خود میدان داد در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد. بنابراین ازدواج او به تأخیر می افتد و اگر ازدواج هم بکند بعد از چند ماه، به عادت گذشته خود برمی‌گردد که این امر در موارد بسیاری به جدایی و طلاق ختم خواهد شد.

جوانی که احساس نیاز به ازدواج می کند،هم خود را از تنهایی می رهاند و هم در جهت تکوین شخصیت و سامان دهی فکری و مالی خود گام برمی دارد.

این چنین جوانی علی رغم مشکلات متعدد،مسئولیت سنگین زندگی خانوادگی را بر دوش می کشد و مشفقانه و دلیرانه درجهت سامان دهی نظام خانواده حرکت می نماید.

فردی با این خصوصیات و با توکل، صبر،خرد و مهرورزی به جای ناله کردن از هزار شب تاریک،چراغی را برمی افروزد و درسایه ی این نور و شمع مشتعل پروانه و ارعشق می ورزد و بسان باغبانی صبور، گل ها را آبیاری کرده و به رشد می نشاند.

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش ***
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

موانع عمده ی ازدواج جوانان که باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است،عبارتند از:

* نداشتن هدف درزندگی
* طولانی شدن دوران تحصیل
* سنگینی مهریه و مخارج عقد و عروسی
* تشریفات وافراط در جهیزیه ی دختران
* سخت گیری برخی پدران ومادران
* مداخله خانواده‌ها در زندگی جوانان
* مشکل پسندی برخی از دختران و پسران
* ترس از بچه دار شدن
* تنگنای مالی
* نداشتن شغل و درآمد مخصوصاً برای آقایان
* چشم وهم چشمی
* نداشتن مسکن
* اعتیاد پسران
* عدم اعتماد به جنس مخالف برای زندگی طولانی مدت
* انحرافات جنـ*ـسی در برخی از پسران و دختران

محمد تاجری، روان شناس، درباره عدم تمایل مردان به ازدواج گفت: مردی که به چشم چرانی عادت کرد و به تنوع‌طلبی خود میدان داد در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد. بنابراین ازدواج او به تأخیر می افتد و اگر ازدواج هم بکند بعد از چند ماه، به عادت گذشته خود برمی‌گردد که این امر در موارد بسیاری به جدایی و طلاق ختم خواهد شد.

وی در ادامه افزود: زنی هم که عادت به نمایان کردن خود دارد و دائماً به فکر جلب توجه مردان دیگر است،

در انتخاب همسر دچار مشکل خواهد شد و عادت خود را پس از ازدواج هم بروز می‌دهد. این افراد چه زن و چه مرد معنی عشق را از بین می‌برند. چون توجه همزمان به چند نفر در بحث روابط زناشویی، عشق نیست، هـ*ـوس است.

چنین مسائلی که عمدتاً ناشی از آسیب های اجتماعی - فرهنگی جامعه است، باعث احساس عدم نیاز به ازدواج به صورت غیرطبیعی شده است تا جایی که فرد علی رغم وجود نیاز به این امر،مجبور است مدت زیادی راصرف رفع موانع بنماید.

مسلماً تأخیر ازدواج تا فراهم آمدن تمام یا حداکثر شرایط مطلوب، پیامد ها وضررهای جبران ناپذیری برای جوان و جامعه به همراه دارد.

از دست دادن شورو نشاط جوانی که لازمه ی استحکام روابط زن و شوهراست، سرخوردگی و احساس ناتوانی برای ازدواجِ به موقع، احساس حقارت و عقده های روانی از عواقب آن است.

احساس عدم نیاز به ازدواج به صورت واقعی ،زمانی است که با حصول شرایط نسبی، جوان میل و رغبت به این امر را ندارد.وجود مشکلات روحی و روانی،برخورد با افراد شکست خورده، وجود ناتوانی های جسمی و جنـ*ـسی باعث می شود که جوان نتواند به راحتی تصمیم گیرد.

تحقیقات نشان می دهد اکثر افرادی که حتی شرایط ازدواج برایشان فراهم است، براثراضطراب و ترسی که ناخود آگاه در وجود آن ها نهفته است از ازدواج سرباز زده و بیشتربه نکات منفی و شکست فکر می کند.

چنین مسایلی همچون سرطان، بلای جان نگرش های صحیح و واقع گرایانه مرد و زن نسبت به همدیگرشده است.

جملاتی نظیر«تمام مردان سرو ته یک کرباسند» و یا «تمام دختران این چنین و آن چنانند» همگی حکایت از یک فرافکنی دارد.

فرافکنی در زبان روانشناسی یعنی تعارضات درون و انگیزه های خود را بیرون ریختن و آن ها به طورناخود آگاه به دیگران نسبت دادن.

مکانیسم فرافکنی در بیماران روانی از کنترل خود آگاه خارج می شود که اهمیت خاصی در هذیان های توهم آمیز پیدا می کند.

فرافکنی موجب خطا در قضاوت می شود. برای تعدیل آن لازم است که فرد به انتقاد سالم ازخود بپردازد. چنین فردی دیگران را متهم می کند و تهمت های ناروا به همه نسبت می دهند.

افرادی که دایماً ازدواج کردن را غیرعقلایی و عامل بدبختی می دانند و تمام مردان و زنان را به باد اتهامات اخلاقی می گیرند، درواقع تمایلات درونی خود را به آن ها نسبت می دهند.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا