روح _ ماده
تاریخ فلسفه از دیر باز و به طور پیوسته درگیر یک زوج مفهومی است که معمولا دو جزء آن متضاد فرض می شود : در یک سو ، سوژه ، ایده ، روح ، ذهن ، خرد و تفکر قرار دارد و در سوی دیگر ابژه ، طبیعت ، ماده ، جهان ، هستی و واقعیت.
در این میان زوج مفهومی ((ذهن _ ماده)) شاخص تر از همه است و دو جریان نیرومند و متضاد در تاریخ فلسفه شکل داده است : اگر روح، مقدم باشد ، ایده آلیسم و اگر ماده مقدم باشد ، ماتریالیسم خوانده می شود .
به این پرسش اساسی فلسفه ، یعنی تقدم یا تاخر روح و ماده ، سه گونه پاسخ داده اند :
1_ بین ایده یا به عبارت دیگر روح و ذهن از یک سو و ماده یا واقعیت از سوی دیگر یکی را انتخاب می کند و دیگری را خطا آمیز ، ظاهری و کاذب تلقی می کند.
2_ این دو هم مرتبه و به هم متعلق اند ، به عبارت دیگر دو طرز ممکن پدیداری آن ها یکی بیش نیست ، و هر دو از یک جوهرند .
3_ تمایز "سوژه _ ابژه" یا تضاد "ذهن _ ماده " را در یک امر مطلق ، که جامع هر دو باشد ، رفع می کند .
تاریخ فلسفه از دیر باز و به طور پیوسته درگیر یک زوج مفهومی است که معمولا دو جزء آن متضاد فرض می شود : در یک سو ، سوژه ، ایده ، روح ، ذهن ، خرد و تفکر قرار دارد و در سوی دیگر ابژه ، طبیعت ، ماده ، جهان ، هستی و واقعیت.
در این میان زوج مفهومی ((ذهن _ ماده)) شاخص تر از همه است و دو جریان نیرومند و متضاد در تاریخ فلسفه شکل داده است : اگر روح، مقدم باشد ، ایده آلیسم و اگر ماده مقدم باشد ، ماتریالیسم خوانده می شود .
به این پرسش اساسی فلسفه ، یعنی تقدم یا تاخر روح و ماده ، سه گونه پاسخ داده اند :
1_ بین ایده یا به عبارت دیگر روح و ذهن از یک سو و ماده یا واقعیت از سوی دیگر یکی را انتخاب می کند و دیگری را خطا آمیز ، ظاهری و کاذب تلقی می کند.
2_ این دو هم مرتبه و به هم متعلق اند ، به عبارت دیگر دو طرز ممکن پدیداری آن ها یکی بیش نیست ، و هر دو از یک جوهرند .
3_ تمایز "سوژه _ ابژه" یا تضاد "ذهن _ ماده " را در یک امر مطلق ، که جامع هر دو باشد ، رفع می کند .