- عضویت
- 2018/11/30
- ارسالی ها
- 6,382
- امتیاز واکنش
- 14,551
- امتیاز
- 898
- سن
- 26
روز کتاب و کتابخوانی
زلال وحی
پیامبر اکرم(ص)
مقام معظم رهبری
انگیزههای کتابخوانی
سهیلا بهشتی
کتاب بخوانیم
به کوشش: محمدکاظم بدرالدین
همصحبت
انیس تنهایی
زلال وحی
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسد».[1]
«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاتَهَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا؛ وصف حال آنان که تحمل (علم) تورات را کرده و خلاف آن عمل نمودند، در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ تعهد و بهره نبرد)». [2]
«عَلَّمَ بِالْقَلَمْ، عَلَّمَ الإنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ؛ به قلم تعلیم داد، به انسان چیزی را تعلیم داد که از آن آگاهی نداشت».[3]
یک جرعه آفتاب«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاتَهَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا؛ وصف حال آنان که تحمل (علم) تورات را کرده و خلاف آن عمل نمودند، در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ تعهد و بهره نبرد)». [2]
«عَلَّمَ بِالْقَلَمْ، عَلَّمَ الإنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ؛ به قلم تعلیم داد، به انسان چیزی را تعلیم داد که از آن آگاهی نداشت».[3]
پیامبر اکرم(ص)
«مَنْ ماتَ و میراثُهُ الدَّفاتِرُ و المَحابِرُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ؛ هر که بمیرد و میراث او دفترها و دوات باشد، به بهشت میرود».[4]
«اَلْمُؤْمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَرَقَهَ واحِدَهً عَلَیْها عِلْمٌ تکُونُ تلکَ الوَرَقَهُ یَوْمَ القیامَهَ سَتْراً فیما بَیْنَهُ وَ بَیْنْ النّار؛ گاه مومنی از جهان درگذرد و تنها یک برگ کاغذ از خود به میراث بگذارد که دانشی بر آن نوشته باشد، همان یک برگ پردهای میان او و آتش دوزخ خواهد افکند».[5]
«اِذا کانَ یَوْمَ القیامَهِ وُزِّنَ مِدادُ العُلَماءِ بِدِماءِ الشهَداءِ فَیُرَجَّحُ مِدادُ العُلماءِ عَلی دِماءِ الشُهَداءِ؛ آن هنگام که قیامت شود، قلم عالمان با خون شهیدان سنجیده گردد و قلم دانشمندان بر خون شهیدان برتری یابد».[6]
«قَیِّدُوا الْعِلْمِ بِالْکِتابَة؛ با نوشتن کتاب از علم و دانش نگهداری کنید».[7]
حضرت علی(ع)«اَلْمُؤْمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَرَقَهَ واحِدَهً عَلَیْها عِلْمٌ تکُونُ تلکَ الوَرَقَهُ یَوْمَ القیامَهَ سَتْراً فیما بَیْنَهُ وَ بَیْنْ النّار؛ گاه مومنی از جهان درگذرد و تنها یک برگ کاغذ از خود به میراث بگذارد که دانشی بر آن نوشته باشد، همان یک برگ پردهای میان او و آتش دوزخ خواهد افکند».[5]
«اِذا کانَ یَوْمَ القیامَهِ وُزِّنَ مِدادُ العُلَماءِ بِدِماءِ الشهَداءِ فَیُرَجَّحُ مِدادُ العُلماءِ عَلی دِماءِ الشُهَداءِ؛ آن هنگام که قیامت شود، قلم عالمان با خون شهیدان سنجیده گردد و قلم دانشمندان بر خون شهیدان برتری یابد».[6]
«قَیِّدُوا الْعِلْمِ بِالْکِتابَة؛ با نوشتن کتاب از علم و دانش نگهداری کنید».[7]
«الْکتُبَ بساتینُ العلماءِ؛ کتابها بوستانهای دانشمندان است».[8]
«نِعْمَ الْمُحَدِّثُ الکِتابُ؛کتاب چه گوینده خوبی است».[9]
«مَنْ تَسلّی بالکُتُبِ لَمْ تَفُتْهُ سَلْوَه؛ کسی که با کتابها خود را آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد».[10]
«اِذا کَتَبْتَ کتاباً فَأَعِدْ فیهِ النَّظَرَ قَبْلَ خَتْمِهِ، فَاِنَّما تختِمُ عَلی عَقْلِک؛ هرگاه چیزی نوشتی، پیش از آن که مهرش کنی، آن را بازنگری کن؛ زیرا که در حقیقت بر خِرَد خویش مهر میزنی».[11]
«اَلْکِتابُ ترجُمانُ النیَّه؛ کتاب ترجمان اندیشه است».[12]
امام جعفر صادق(ع)«نِعْمَ الْمُحَدِّثُ الکِتابُ؛کتاب چه گوینده خوبی است».[9]
«مَنْ تَسلّی بالکُتُبِ لَمْ تَفُتْهُ سَلْوَه؛ کسی که با کتابها خود را آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد».[10]
«اِذا کَتَبْتَ کتاباً فَأَعِدْ فیهِ النَّظَرَ قَبْلَ خَتْمِهِ، فَاِنَّما تختِمُ عَلی عَقْلِک؛ هرگاه چیزی نوشتی، پیش از آن که مهرش کنی، آن را بازنگری کن؛ زیرا که در حقیقت بر خِرَد خویش مهر میزنی».[11]
«اَلْکِتابُ ترجُمانُ النیَّه؛ کتاب ترجمان اندیشه است».[12]
«اِحْتَفِظوا بِکُتُبِکُم فَاِنَّکم سَوْفَ تَحْتاجُونَ الیها؛ کتابهایتان را نگه دارید که در آینده به آنها نیاز خواهید داشت».[13]
«اُکْتُبْ وَ بُثَّ عِلمَکَ فِی اِخْوانِکَ، فَاِنْ بَثَّ فَاوُرِثَ کُتُبَکَ بینِک فَاِنَّهُ یَاْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ هَرَجَ ما یأنسونَ اِلّا بِکُتُبِهِم؛ دانشت را، بنویس و در میان برادران (و هم فکرانت) انتشار ده، اگر بمیری، فرزندانت نوشتههایت را به ارث برند؛ چون زمانی برای آدمیان پیش آید که دوران هرج و مرج (و فتنه و ناامنی است و درچنین روزگار) جز به کتابهای خود انس پیدا نکنند».[14]
ـ «اَللَّهُمَ اَخْرِجْنِی مِن ظُلماتِ الوَّهْمْ وَ أَکْرِمْنی، بِنُورِ الفَهْمْ اَللَّهُمَ افْتَحْ عَلَینا اَبوابَ رَحْمَتِکْ وَ انْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکْ بِرَحْمَتِکَ ی اَرْحَمَ اَلرّاحِمینْ؛ خدایا مرا از تاریکیهای وهم و گمان بیرون آر و به نور آگاهی و فهم گرامی دار. خدایا، درهای رحمتت را به روی ما بگشا و گنجینههای دانشهایت را بر ما بگستران».[15]
چراغ راه«اُکْتُبْ وَ بُثَّ عِلمَکَ فِی اِخْوانِکَ، فَاِنْ بَثَّ فَاوُرِثَ کُتُبَکَ بینِک فَاِنَّهُ یَاْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ هَرَجَ ما یأنسونَ اِلّا بِکُتُبِهِم؛ دانشت را، بنویس و در میان برادران (و هم فکرانت) انتشار ده، اگر بمیری، فرزندانت نوشتههایت را به ارث برند؛ چون زمانی برای آدمیان پیش آید که دوران هرج و مرج (و فتنه و ناامنی است و درچنین روزگار) جز به کتابهای خود انس پیدا نکنند».[14]
ـ «اَللَّهُمَ اَخْرِجْنِی مِن ظُلماتِ الوَّهْمْ وَ أَکْرِمْنی، بِنُورِ الفَهْمْ اَللَّهُمَ افْتَحْ عَلَینا اَبوابَ رَحْمَتِکْ وَ انْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکْ بِرَحْمَتِکَ ی اَرْحَمَ اَلرّاحِمینْ؛ خدایا مرا از تاریکیهای وهم و گمان بیرون آر و به نور آگاهی و فهم گرامی دار. خدایا، درهای رحمتت را به روی ما بگشا و گنجینههای دانشهایت را بر ما بگستران».[15]
مقام معظم رهبری
«جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هر کسی که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جایی بی کار نشست ـ مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دکان وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت ـ کتاب دربیاورد و بخواند».[16]
«کتاب خوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است، آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هشیار، با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند، تفاوت میکنند».[17]
«جای کتاب را هیچ چیزی پر نمیکند. کتاب را باید ترویج کرد ... مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود».[18]
اشاره«کتاب خوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است، آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هشیار، با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند، تفاوت میکنند».[17]
«جای کتاب را هیچ چیزی پر نمیکند. کتاب را باید ترویج کرد ... مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود».[18]
انگیزههای کتابخوانی
سهیلا بهشتی
روی آوردن به کتابخوانی و استفاده از آموختههای دیگران، مانند هر کار دیگری نیاز به انگیزه و شوق درونی فرد دارد. این کار به طور ناگهانی و فوری ایجاد نمیشود؛ بلکه کاری است که نیاز به مداومت و صبر و حوصله و تمرکز و دقت دارد. تا احساس نیاز نباشد، انعکاس و پاسخی صورت نخواهد گرفت.
بزرگترین عامل ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی، در دسترس بودن کتاب برای خواننده است. برای کسی که پیوسته به کتابهای خوب دسترسی داشته باشد، همواره این فرصت فراهم است که به یکی از بزرگترین گذرگاههای فکری و تفریحی راه پیدا کند.
آشنایی و انس فرد با کتاب و کتابخوانی، از خانواده آغاز میشود. خانواده می تواند اثری عمیق بر عادتهای فرد و فرهنگسازی مطالعه داشته باشد. باسواد بودن والدین، موقعیت شغلی و اجتماعی خانواده، مسائل اقتصادی، نوع گرایشهای والدین، مسائل روانی خانواده، کیفیت برنامهریزی مطالعه، میزان دسترس به کتاب و کتاب خانه در منزل از جمله عوامل ایجاد انگیزه کتابخوانی در فرد است. نهاد دیگر تأثیرگذار بر ترویج فرهنگ کتابخوانی، مدرسه است. نقش مدرسه، وجود کتابخانههای مناسب، کتابداران آشنا به روشها و فنون مطالعه، سوق دادن دانشآموزان به فعالیتهای گروهی کتابخانهای و مطالعه و تحقیق، و معرفی تازههای کتاب میتواند در گرایش به مطالعه مؤثر باشد.[19]
همچنین اجتماع و رسانههای گروهی در ترویج فرهنگ کتابخوانی نقش مهمی ایفا میکنند. این وسایل که شامل روزنامه، مجله، کتاب و همچنین رادیو و تلویزیون و سینما میشوند، بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و جذابیت تلویزیون و قابل حمل بودن رادیو و جنبه اجتماعی داشتن سینما از عوامل مهمی هستند که باعث جلب نظر افراد میشوند و در الگوی مطالعه آنها تأثیر میگذارند.
آیین کتابخوانیبزرگترین عامل ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی، در دسترس بودن کتاب برای خواننده است. برای کسی که پیوسته به کتابهای خوب دسترسی داشته باشد، همواره این فرصت فراهم است که به یکی از بزرگترین گذرگاههای فکری و تفریحی راه پیدا کند.
آشنایی و انس فرد با کتاب و کتابخوانی، از خانواده آغاز میشود. خانواده می تواند اثری عمیق بر عادتهای فرد و فرهنگسازی مطالعه داشته باشد. باسواد بودن والدین، موقعیت شغلی و اجتماعی خانواده، مسائل اقتصادی، نوع گرایشهای والدین، مسائل روانی خانواده، کیفیت برنامهریزی مطالعه، میزان دسترس به کتاب و کتاب خانه در منزل از جمله عوامل ایجاد انگیزه کتابخوانی در فرد است. نهاد دیگر تأثیرگذار بر ترویج فرهنگ کتابخوانی، مدرسه است. نقش مدرسه، وجود کتابخانههای مناسب، کتابداران آشنا به روشها و فنون مطالعه، سوق دادن دانشآموزان به فعالیتهای گروهی کتابخانهای و مطالعه و تحقیق، و معرفی تازههای کتاب میتواند در گرایش به مطالعه مؤثر باشد.[19]
همچنین اجتماع و رسانههای گروهی در ترویج فرهنگ کتابخوانی نقش مهمی ایفا میکنند. این وسایل که شامل روزنامه، مجله، کتاب و همچنین رادیو و تلویزیون و سینما میشوند، بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و جذابیت تلویزیون و قابل حمل بودن رادیو و جنبه اجتماعی داشتن سینما از عوامل مهمی هستند که باعث جلب نظر افراد میشوند و در الگوی مطالعه آنها تأثیر میگذارند.
برای استمرار و دوام کتابخوانی به عنوان یک ارزش، نخست باید فرهنگ آن را آموخت. این کار نیز مستلزم رعایت آداب و اصولی است که اگر رعایت شود، به نتیجه مطلوب خواهد رسید. اولین موضوع مهم در کتابخوانی، داشتن هدفهای روشن و مشخص و برنامه از پیش تعیین شده است. منظور از داشتن برنامه این است که بدانیم کدام کتاب پایه و اصلی را اول بخوانیم و کدام کتاب فرعی را بعد مطالعه کنیم.
یکی دیگر از آیین های خواندن کتاب، مطالعه منظم، مستمر و پی گیر است؛ یعنی هر روز وقت معینی را به این کار اختصاص دهیم. از نکات مهم دیگر، یادداشتبرداری است که باعث تمرکز حواس و یادگیری و اثربخشی بیشتر میشود. برای این منظور باید محیط اطراف، کاملاً آرام و بدون سروصدا باشد که مطالعه در یک محل خاص، به ایجاد آمادگی ذهنی کمک میکند.
نکته درخور توجه دیگر این است که ابتدا پیشگفتار، مقدمه و فهرست کتاب موردنظر را مطالعه کنیم که میتواند شناختی همهجانبه و برداشتی کلی نسبت به کل کتاب را به ما بدهد. مطالعه و تفکر، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. مطالعه، وسیله یادگیری معرفت و تفکر، عامل ملکه ساختن آن در ذهن است و مطالعه اگر همراه با تفکر نباشد ثمری ندارد. به قول نظامی گنجوی
می کوش به هر ورق که خوانی
تا معنی آن تمام دانی
بنابراین بهتر است دقایقی به طرح سؤالهای گوناگون و اندیشیدن درباره موضوع مورد مطالعه اختصاص دهیم و سپس سعی کنیم جواب آن را از کتاب پیدا کنیم. خط کشیدن زیر مطالب مهم، و بازگو کردن مطالب مطالعه شده برای دیگران است که به بهتر در حافظه ماندن کمک میکند. همچنین برای انتخاب یک کتاب میتوان از راهنمایی و کمک افراد متعهد و کتابشناس بهره برد.[20]
علل کتابگریزییکی دیگر از آیین های خواندن کتاب، مطالعه منظم، مستمر و پی گیر است؛ یعنی هر روز وقت معینی را به این کار اختصاص دهیم. از نکات مهم دیگر، یادداشتبرداری است که باعث تمرکز حواس و یادگیری و اثربخشی بیشتر میشود. برای این منظور باید محیط اطراف، کاملاً آرام و بدون سروصدا باشد که مطالعه در یک محل خاص، به ایجاد آمادگی ذهنی کمک میکند.
نکته درخور توجه دیگر این است که ابتدا پیشگفتار، مقدمه و فهرست کتاب موردنظر را مطالعه کنیم که میتواند شناختی همهجانبه و برداشتی کلی نسبت به کل کتاب را به ما بدهد. مطالعه و تفکر، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. مطالعه، وسیله یادگیری معرفت و تفکر، عامل ملکه ساختن آن در ذهن است و مطالعه اگر همراه با تفکر نباشد ثمری ندارد. به قول نظامی گنجوی
می کوش به هر ورق که خوانی
تا معنی آن تمام دانی
بنابراین بهتر است دقایقی به طرح سؤالهای گوناگون و اندیشیدن درباره موضوع مورد مطالعه اختصاص دهیم و سپس سعی کنیم جواب آن را از کتاب پیدا کنیم. خط کشیدن زیر مطالب مهم، و بازگو کردن مطالب مطالعه شده برای دیگران است که به بهتر در حافظه ماندن کمک میکند. همچنین برای انتخاب یک کتاب میتوان از راهنمایی و کمک افراد متعهد و کتابشناس بهره برد.[20]
بنابر آمارهای مربوط به کتابخوانی در کشور ما متأسفانه هر فرد در سال فقط چند دقیقه مطالعه میکند. به عبارت دیگر، کتابخوانی ریشه در فرهنگ ما ندارد. حتی بسیاری از مطالعهکنندگان نیمهحرفهای ما، خواندن کتاب را پس از همه کارها شروع میکنند.
یکی از عوامل کتابگریزی، احساس نیاز نکردن به مطالعه است. تا کشش و احساس نیاز نسبت به موضوعی وجود نداشته باشد، اقدام در به وجود آوردن عادت مطالعه اثربخش نخواهد بود. شاید القای خودشیفتگی و خودبسندگی در فرد موجب از بین رفتن حس کنجکاوی او میشود و در نتیجه عادت به مطالعه شکل نمیگیرد. بنابراین نیاز به کتاب، حسی است که باید در فرد درونی شود. یکی دیگر از عوامل کتابگریزی در جامعه ما، متکی بودن بر فرهنگ شفاهی بیش از فرهنگ کتبی است. به ویژه با ورود رسانههای دیداری و شنیداری که باعث کاهش ارزش مطالعه و مانع ورود کتاب به خلوت افراد جامعه شد.
عامل دیگر، ضعف نظام آموزشی است. نظام آموزشی در نهادینه کردن فرهنگ آموزشی و کتاب خوانی نقش کلیدی و سرنوشتساز دارد. بیتوجهی به محیط و وضعیت کتاب خانهها، باعث پایین آمدن سطح مطالعه در بین جوانان و نوجوانان می شود.[21]
کیفیت نازل برخی از کتابها و جراید، کمیِ تعداد نسخ مطبوعات و کتابها، محرومیت بیشتر روستاییان از دسترسی به کتاب، وجود نابسامانی در شبکه توزیع کتاب و جراید، کمبود کتابخانههای عمومی، شرایط نامساعد بعضی از کتابخانههای عمومی، نبود کتابداران متخصص در کتابخانهها، استقرار کتابخانهها در مکانهای نامناسب و موقعیت جغرافیایی آنها، کمبود کتاب و کتابخانههای ویژه کودکان و نوجوانان و نبود نمایشگاههای دایمی کتاب در سطح کشور، از عوامل مهم گسترش نیافتن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه محسوب میشود.[22]
گفتار مجرییکی از عوامل کتابگریزی، احساس نیاز نکردن به مطالعه است. تا کشش و احساس نیاز نسبت به موضوعی وجود نداشته باشد، اقدام در به وجود آوردن عادت مطالعه اثربخش نخواهد بود. شاید القای خودشیفتگی و خودبسندگی در فرد موجب از بین رفتن حس کنجکاوی او میشود و در نتیجه عادت به مطالعه شکل نمیگیرد. بنابراین نیاز به کتاب، حسی است که باید در فرد درونی شود. یکی دیگر از عوامل کتابگریزی در جامعه ما، متکی بودن بر فرهنگ شفاهی بیش از فرهنگ کتبی است. به ویژه با ورود رسانههای دیداری و شنیداری که باعث کاهش ارزش مطالعه و مانع ورود کتاب به خلوت افراد جامعه شد.
عامل دیگر، ضعف نظام آموزشی است. نظام آموزشی در نهادینه کردن فرهنگ آموزشی و کتاب خوانی نقش کلیدی و سرنوشتساز دارد. بیتوجهی به محیط و وضعیت کتاب خانهها، باعث پایین آمدن سطح مطالعه در بین جوانان و نوجوانان می شود.[21]
کیفیت نازل برخی از کتابها و جراید، کمیِ تعداد نسخ مطبوعات و کتابها، محرومیت بیشتر روستاییان از دسترسی به کتاب، وجود نابسامانی در شبکه توزیع کتاب و جراید، کمبود کتابخانههای عمومی، شرایط نامساعد بعضی از کتابخانههای عمومی، نبود کتابداران متخصص در کتابخانهها، استقرار کتابخانهها در مکانهای نامناسب و موقعیت جغرافیایی آنها، کمبود کتاب و کتابخانههای ویژه کودکان و نوجوانان و نبود نمایشگاههای دایمی کتاب در سطح کشور، از عوامل مهم گسترش نیافتن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه محسوب میشود.[22]
کتاب بخوانیم
انسان از دو بُعد جسمی و اندیشهای ساخته شده است. آشکارترین تفاوت انسان با دیگر موجودات، همان وجه فکری و اندیشهای اوست. همانگونه که جسم انسان برای ادامه حیات و سلامتی خود به غذای سالم و مفید نیاز دارد، اندیشه او نیز برای ساختن خود و جامعه و روان خود، احتیاج به غذای معنوی سالم دارد. یکی از مصادیق تغذیه فکری، کتاب خوب و مفید است. مطالعه کتابهای خوب میتواند در شخصیت ما تحول مثبت ایجاد کند. کتاب خوب چون دوست خوب است که عقل را میافزاید، ذهن را فعال میکند، تجربه را زیاد میکند و پند و عبرت میدهد.
امروزه، توسعه فرهنگی جوامع و پیشرفت آن بسته به کتاب و کتابخوانی است؛ زیرا دانستن، موجب توانستن و مقدمه آن است. این توجیه به هیچ وجه پذیرفته نیست که برخی میگویند برای مطالعه و خواندن فرصت نداریم یا قیمت کتاب گران است. باید همه با هم نهضت کتابخوانی را برای ارتقا و افزایش دانایی و پیشرفت اجتماعی به یک فرهنگ تبدیل کنیم؛ فرهنگی که زیربنای کارهای دیگر ماست.
نقش کتاب در زندگیامروزه، توسعه فرهنگی جوامع و پیشرفت آن بسته به کتاب و کتابخوانی است؛ زیرا دانستن، موجب توانستن و مقدمه آن است. این توجیه به هیچ وجه پذیرفته نیست که برخی میگویند برای مطالعه و خواندن فرصت نداریم یا قیمت کتاب گران است. باید همه با هم نهضت کتابخوانی را برای ارتقا و افزایش دانایی و پیشرفت اجتماعی به یک فرهنگ تبدیل کنیم؛ فرهنگی که زیربنای کارهای دیگر ماست.
هیچ ملتی در جهان به ترقی و تمدن واقعی نرسیده است؛ مگر آن که در راه ترویج فرهنگ و دانش کوشیده است و حصول این مقصود، فقط از راه مطالعه کتب و آثار متفکران بزرگ و بهره گرفتن از آنها ممکن شده است. اهمیت کتاب، کتاب خانه و کتابخوانی تا جایی است که امروزه یکی از لوازم اولیه و ضروری زندگانی است و هیچ کس بی مطالعه و استفاده از کتاب نمیتواند زندگی کند و در حقیقت انسان تربیت شده و معاشرتی و جامع به حساب نمیآید.[23]
یکی از افتخارات ویژه اسلام در بین ادیان آسمانی این است که خداوند به قلم و آنچه مینویسند سوگند خورده است و این اشاره به ارزش والای آن در اسلام و تفکر دینی مسلمانان دارد. در تاریخ تمدن اسلامی نیز پیشرفت مسلمانان با ظاهر شدن دانشمندان بزرگ، آثار و کتابهای بزرگ علمی و ترجمه کتابها و تأسیس کتاب خانههای بزرگ در شهرهای اسلامی مانند بیتالحکمه در بغداد و دارالعلم در قاهره و ... بوده است.
امروزه، کتاب و کتابخوانی در فرآیند توسعه فرهنگی و اجتماعی جوامع، دارای نقش مؤثری است که بدون در نظر گرفتن آن، امکان دست یابی به توسعه و پیشرفت مطلوب وجود ندارد. افزون بر این، کتاب و کتابخوانی در سلامت روانی و اخلاقی فرد و جامعه و تعلیم و تربیت مؤثر است.
هدف مطالعهیکی از افتخارات ویژه اسلام در بین ادیان آسمانی این است که خداوند به قلم و آنچه مینویسند سوگند خورده است و این اشاره به ارزش والای آن در اسلام و تفکر دینی مسلمانان دارد. در تاریخ تمدن اسلامی نیز پیشرفت مسلمانان با ظاهر شدن دانشمندان بزرگ، آثار و کتابهای بزرگ علمی و ترجمه کتابها و تأسیس کتاب خانههای بزرگ در شهرهای اسلامی مانند بیتالحکمه در بغداد و دارالعلم در قاهره و ... بوده است.
امروزه، کتاب و کتابخوانی در فرآیند توسعه فرهنگی و اجتماعی جوامع، دارای نقش مؤثری است که بدون در نظر گرفتن آن، امکان دست یابی به توسعه و پیشرفت مطلوب وجود ندارد. افزون بر این، کتاب و کتابخوانی در سلامت روانی و اخلاقی فرد و جامعه و تعلیم و تربیت مؤثر است.
به کوشش: محمدکاظم بدرالدین
نحوه برخورد با کتابها به تناسب عمق و محتوا و موضوعش فرق میکند. برخی از نویسندگان، کتابها را به سه نوع تقسیم کردهاند: 1) چشیدنی 2) بلعیدنی 3) هضمکردنی. کتابهای چشیدنی را باید نگاهی اجمالی و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست؟ کتابهای بلعیدنی نکات مفید دارد و باید خوانده شود ولی چندان نیازی به تعقل و تأمل ندارد و به صرفِ خواندن سریع هم مقصود حاصل میشود مانند کتابهای تاریخی، قصّه، رمان، فکاهیات و مجلات و روزنامهها. کتابهای هضمکردنی، نیاز به دقت و تأمل دارد تا مطالبش فهمیده شود و به خاطر سپرده شود مانند کتابهای علمی و تحقیقی و فنّی.[24]
کتاب یا دوست خاموش:1. دوست اگر بیفایده باشد، از دوستی چه فایده؟ کتابی هم که تنها دکور خانه و زینت طاقچه باشد، به آن دوست میماند.
2. در دوست، مهم فکر و اخلاق اوست نه لباس و ظاهرش. کتاب خوب هم بستگی به محتوا و مطلب آن دارد، نه جلد و نوع کاغذ.
3. انسان ِ بیمطالعه، مانند فرد بدون دوست است.
4. انسان ِ دوست از دست داده مثل مطالعه بدون یادداشت است.
5. شناخت دوست از دشمن لازم است. تشخیص کتابهای خوب و بد و مفید و مضرّ نیز ضروری است.
6. دوست مفید، کوچک و بزرگ ندارد. کتاب آموزنده نیز جیبی و وزیری و قطع کوچک و بزرگ ندارد.[25]
سطح کتاب:2. در دوست، مهم فکر و اخلاق اوست نه لباس و ظاهرش. کتاب خوب هم بستگی به محتوا و مطلب آن دارد، نه جلد و نوع کاغذ.
3. انسان ِ بیمطالعه، مانند فرد بدون دوست است.
4. انسان ِ دوست از دست داده مثل مطالعه بدون یادداشت است.
5. شناخت دوست از دشمن لازم است. تشخیص کتابهای خوب و بد و مفید و مضرّ نیز ضروری است.
6. دوست مفید، کوچک و بزرگ ندارد. کتاب آموزنده نیز جیبی و وزیری و قطع کوچک و بزرگ ندارد.[25]
سطحبندی کتابها، گاهی با ملاحظه تفاوتِ سنّیِ مخاطبین انجام میگیرد. اکنون برخی از مؤسسات نشر، کتابهایشان را چنین تفکیک و تقسیم میکنند:
گروه سنی «الف»: (زیر دبستان و سالهای اولیه دبستان)
گروه سنی «ب»: (دبستان)
گروه سنی «ج»: (مقطع راهنمایی)
گروه سنی «د»: (مقطع دبیرستان)
گروه سنی «هـ »: (دانشگاه)
اندازههای کتاب:
خشتی، جیبی، پالتویی، رقعی، وزیری، رحلی، روزنامهای.
اجزای کتاب:
جلد، روکش، عطف، شیرازه، بدنه کتاب، و ... .[26]
هفته کتاب و کتاب خوانی
چشمهایتان ضعیف نشود!
جای خسته نباشید دارد به جماعت ایرانیِ کتابخوان! اصلاً باید راسته کتاب فروشی های خیابان انقلابِ تهران بروند دنبال مسافرکشی. طبق این آمار، هر ایرانی هر 4 سال یک بار کتابی ورق میزند (آن هم تازه شاید عکسهایش را ببیند!)
براساس یافتههای یک پژوهش که بعد از نمایشگاه کتاب تهران صورت گرفته است، در کشور ما هر نفر در هر 1892 روز یک کتاب می خواند. با آنکه بسیاری از روان شناسان از «کتابدرمانی» برای ایجاد نگرش و انگیزه در میان نوجوانان و تقویت احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی بهره میگیرند، براساس آمار موجود سرانه مطالعه در ایران فقط چند دقیقه است! و بیشترین اوقات دانشآموزان و دانشجویان و بسیاری از مردم به کارهایی غیر از مطالعه میگذرد.[27] (واقعاً جای خسته نباشید دارد!)
نکتههاگروه سنی «الف»: (زیر دبستان و سالهای اولیه دبستان)
گروه سنی «ب»: (دبستان)
گروه سنی «ج»: (مقطع راهنمایی)
گروه سنی «د»: (مقطع دبیرستان)
گروه سنی «هـ »: (دانشگاه)
اندازههای کتاب:
خشتی، جیبی، پالتویی، رقعی، وزیری، رحلی، روزنامهای.
اجزای کتاب:
جلد، روکش، عطف، شیرازه، بدنه کتاب، و ... .[26]
هفته کتاب و کتاب خوانی
چشمهایتان ضعیف نشود!
جای خسته نباشید دارد به جماعت ایرانیِ کتابخوان! اصلاً باید راسته کتاب فروشی های خیابان انقلابِ تهران بروند دنبال مسافرکشی. طبق این آمار، هر ایرانی هر 4 سال یک بار کتابی ورق میزند (آن هم تازه شاید عکسهایش را ببیند!)
براساس یافتههای یک پژوهش که بعد از نمایشگاه کتاب تهران صورت گرفته است، در کشور ما هر نفر در هر 1892 روز یک کتاب می خواند. با آنکه بسیاری از روان شناسان از «کتابدرمانی» برای ایجاد نگرش و انگیزه در میان نوجوانان و تقویت احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی بهره میگیرند، براساس آمار موجود سرانه مطالعه در ایران فقط چند دقیقه است! و بیشترین اوقات دانشآموزان و دانشجویان و بسیاری از مردم به کارهایی غیر از مطالعه میگذرد.[27] (واقعاً جای خسته نباشید دارد!)
ـ «قدیمیترین متن موجود، به زبان سومری است که با حروف تصویری نوشته شده».
ـ کهنترین متن چاپی، یک طومار کرهای است که به زبان کرهای سوترا نامیده می شده که از طریق مکعبهای چوبی با حروف منقوش شده روی آنها به طبع رسیده و قدمت آن به حدود سال 704 میلادی برآورد گردید.
ـ اولین کتابی که با وسایل مکانیکی چاپ شد، انجیل به نام انجیل گوتنبرگ است که هر صفحه آن مشتمل بر 42 سطر بود.
ـ قدیمیترین کتاب خطی که تا به امروز سالم باقی مانده، مزامیر داود به زبان قبطی متعلق به 1600 سال پیش است.
ـ مفصلترین مجموعه چاپی در جهان، مجموعه 1112 جلدی اسناد پارلمانی انگلیس است که آن را انتشارات دانشگاه ایرلند به چاپ رسانده این مجموعه 2/3 تن وزن دارد و ارزش آن 50000 پوند است.
ـ کتابخانه کنگره در شهر واشینگتن امریکا که در سال 1800 تأسیس گردید با 80 میلیون جلد کتاب و جزوه و غیره، بزرگترین کتاب خانه جهان است. سطح زیربنای آن 14/26 هکتار و طول قفسههای آن، 856 کیلومتر است.
ـ بزرگترین کتاب فروشی بارنز ایذنوبل واقع در نیویورک با 330/14 متر مربع سطح زیربنا و 71/20 کیلومتر طول قفسهها وسیعترین کتابفروشی در جهان است».
زلال قلمـ کهنترین متن چاپی، یک طومار کرهای است که به زبان کرهای سوترا نامیده می شده که از طریق مکعبهای چوبی با حروف منقوش شده روی آنها به طبع رسیده و قدمت آن به حدود سال 704 میلادی برآورد گردید.
ـ اولین کتابی که با وسایل مکانیکی چاپ شد، انجیل به نام انجیل گوتنبرگ است که هر صفحه آن مشتمل بر 42 سطر بود.
ـ قدیمیترین کتاب خطی که تا به امروز سالم باقی مانده، مزامیر داود به زبان قبطی متعلق به 1600 سال پیش است.
ـ مفصلترین مجموعه چاپی در جهان، مجموعه 1112 جلدی اسناد پارلمانی انگلیس است که آن را انتشارات دانشگاه ایرلند به چاپ رسانده این مجموعه 2/3 تن وزن دارد و ارزش آن 50000 پوند است.
ـ کتابخانه کنگره در شهر واشینگتن امریکا که در سال 1800 تأسیس گردید با 80 میلیون جلد کتاب و جزوه و غیره، بزرگترین کتاب خانه جهان است. سطح زیربنای آن 14/26 هکتار و طول قفسههای آن، 856 کیلومتر است.
ـ بزرگترین کتاب فروشی بارنز ایذنوبل واقع در نیویورک با 330/14 متر مربع سطح زیربنا و 71/20 کیلومتر طول قفسهها وسیعترین کتابفروشی در جهان است».
همصحبت
ای یار مهربانم! تو، بالی هستی برای پرواز بر فراز آسمان اندیشهها. پرواز با تو، پیوستن جاری وجود است به بیکرانه معرفت.
تو فرشتهسان مرا از مرزهای سکوت و نادانی میرهانی و به دریای دانش و ساحل سعادت میرسانی تا نظارهگر اسرار بزرگ هستی باشم. ای همصحبت تنهاییام! وقتی لب میگشایی، هزاران غنچه پاسخ بر دفتر ذهنم شکوفا میشود و سایههای پرسش از وجودم رخت برمیبندد. با تو میتوان زندگی را شناخت. با تو میتوان خود را شناخت. با تو میتوان خدا را شناخت.
تبسمی بر لب، خندهای یا آهی شوقناک، بازتاب چیزی است که در دستت داری. ناگهان جملهای به سرعت برق، از جلو چشمانت میگذرد. دوباره برمیگردی و آن را میخوانی. چقدر به دلت مینشیند! دوست داری دربارهاش بیشتر فکر کنی، بیشتر بدانی و بیشتر بخوانی. همه اوقاتت فکرت با او درگیر است؛ از این درگیری ذهنی لـ*ـذت میبری؛ لـ*ـذت کشف، لـ*ـذت خوشایند پیروزی، لـ*ـذت باز کردن درهای بسته، لـ*ـذت مطالعه و دانستن.
شعرتو فرشتهسان مرا از مرزهای سکوت و نادانی میرهانی و به دریای دانش و ساحل سعادت میرسانی تا نظارهگر اسرار بزرگ هستی باشم. ای همصحبت تنهاییام! وقتی لب میگشایی، هزاران غنچه پاسخ بر دفتر ذهنم شکوفا میشود و سایههای پرسش از وجودم رخت برمیبندد. با تو میتوان زندگی را شناخت. با تو میتوان خود را شناخت. با تو میتوان خدا را شناخت.
تبسمی بر لب، خندهای یا آهی شوقناک، بازتاب چیزی است که در دستت داری. ناگهان جملهای به سرعت برق، از جلو چشمانت میگذرد. دوباره برمیگردی و آن را میخوانی. چقدر به دلت مینشیند! دوست داری دربارهاش بیشتر فکر کنی، بیشتر بدانی و بیشتر بخوانی. همه اوقاتت فکرت با او درگیر است؛ از این درگیری ذهنی لـ*ـذت میبری؛ لـ*ـذت کشف، لـ*ـذت خوشایند پیروزی، لـ*ـذت باز کردن درهای بسته، لـ*ـذت مطالعه و دانستن.
انیس تنهایی
ز دانایان بود این نکته مشهور
که دانش در کتب، داناست در گور
انیس گنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است
درونش همچو غنچه از ورق پر
به قیمت هر ورق زان یک طبق دُر
همه مشکین غزالان توی بر توی
ز بس رقت نهاده روی بر روی
ز یک رنگی همه یک روی و هم پشت
گر ایشان را زند کس بر لب انگشت
به تقریر لطائف لب گشایند
هزاران گوهر معنی نمایند
گهی اسرار قرآن باز گویند
گـه از قول پیمبر راز گویند
گهی از رفتگان، تاریخ خوانند
گـه از آینده اخبارت رسانند
گهی ریزندت از دریای اشعار
به جَیب عقل گوهرهای اسرار
به هر یک زین مقاصد چون نهی گوش
مکن از مقصد اصلی فراموش
(جامی)
زین سپهر فضل ای دل کی توانی ره بری
گر یکی با چشم دانش سوی هستی ننگری
آدم خاکی ز یک پروازِ دانش برد راه
از نشیب خاک بر اوج سپهر چنبری
دفتر ایام بگشا کز چنین فرخ کتاب
بازخوانی راز گردونی بدین پهناوری
صفحهای از مصحف اسرار بگشاید تو را
با سر انگشت زمانه هر سحر ز افسونگری
این کواکب چیست دانی نقطههایی تابناک
از کتاب آفرینش گر که نیکو بنگری
از ورق گردانی شام و سحر خوانی همه
آنچه خواندستی به گینی از ثریا تا ثری
چیست میدانی سرابستان دلجوی کتاب
گلشن پر گل سپهری پر مه و پر مشتری
شوق دانش ذوق معنی از کتابست وز کتاب
هر که رانی شایدش هرگز به مردم نشمری
خوشتر از هر روز امروز است چون روز کتاب
خود مبارکتر ز هر روزیست از نیک اختری
(مهرداد اوستا)
کوتاه و گویاکه دانش در کتب، داناست در گور
انیس گنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است
درونش همچو غنچه از ورق پر
به قیمت هر ورق زان یک طبق دُر
همه مشکین غزالان توی بر توی
ز بس رقت نهاده روی بر روی
ز یک رنگی همه یک روی و هم پشت
گر ایشان را زند کس بر لب انگشت
به تقریر لطائف لب گشایند
هزاران گوهر معنی نمایند
گهی اسرار قرآن باز گویند
گـه از قول پیمبر راز گویند
گهی از رفتگان، تاریخ خوانند
گـه از آینده اخبارت رسانند
گهی ریزندت از دریای اشعار
به جَیب عقل گوهرهای اسرار
به هر یک زین مقاصد چون نهی گوش
مکن از مقصد اصلی فراموش
(جامی)
زین سپهر فضل ای دل کی توانی ره بری
گر یکی با چشم دانش سوی هستی ننگری
آدم خاکی ز یک پروازِ دانش برد راه
از نشیب خاک بر اوج سپهر چنبری
دفتر ایام بگشا کز چنین فرخ کتاب
بازخوانی راز گردونی بدین پهناوری
صفحهای از مصحف اسرار بگشاید تو را
با سر انگشت زمانه هر سحر ز افسونگری
این کواکب چیست دانی نقطههایی تابناک
از کتاب آفرینش گر که نیکو بنگری
از ورق گردانی شام و سحر خوانی همه
آنچه خواندستی به گینی از ثریا تا ثری
چیست میدانی سرابستان دلجوی کتاب
گلشن پر گل سپهری پر مه و پر مشتری
شوق دانش ذوق معنی از کتابست وز کتاب
هر که رانی شایدش هرگز به مردم نشمری
خوشتر از هر روز امروز است چون روز کتاب
خود مبارکتر ز هر روزیست از نیک اختری
(مهرداد اوستا)
کتاب، عمر دوباره است.
برگهای کتاب، بالهایی هستند که روح ما را به دنیای نور و روشنایی پرواز می دهند.
کتاب، بزرگترین دوست انسان است.
کتاب، معلمی است که بدون تازیانه، انسان را تربیت میکند.
کتاب، بهترین و سادهترین وسیله تبادل نظر و اساسیترین وسیله ارتباط بین نسلهاست.
فضل و معرفت انسان، بسته به میزان عشق او به کتاب و کتابخوانی است.
کتاب، میراثی ماندگار، پدیدهای باشکوه و باارزش و عنصری رشدآفرین و روشنگر در پهنه زندگی بشر است.
کتابخوانی، همچون فکر کردن و نوشتن، خود هنر است.
پرورش مغز و روح به خواندن کتاب نیاز دارد.
جامعه وقتی به فرزانگی و سعادت دست مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد.
کتاب، خاموشترین آوازی است که در خانههای ما میپیچد.
شکرستانبرگهای کتاب، بالهایی هستند که روح ما را به دنیای نور و روشنایی پرواز می دهند.
کتاب، بزرگترین دوست انسان است.
کتاب، معلمی است که بدون تازیانه، انسان را تربیت میکند.
کتاب، بهترین و سادهترین وسیله تبادل نظر و اساسیترین وسیله ارتباط بین نسلهاست.
فضل و معرفت انسان، بسته به میزان عشق او به کتاب و کتابخوانی است.
کتاب، میراثی ماندگار، پدیدهای باشکوه و باارزش و عنصری رشدآفرین و روشنگر در پهنه زندگی بشر است.
کتابخوانی، همچون فکر کردن و نوشتن، خود هنر است.
پرورش مغز و روح به خواندن کتاب نیاز دارد.
جامعه وقتی به فرزانگی و سعادت دست مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد.
کتاب، خاموشترین آوازی است که در خانههای ما میپیچد.
تا که شد بخت بلندم سوی ثروت رهنمایم
کمکم اندر زمره نوکیسهها دادند جایم
پیش خود گفتم: کنم تقلید از کار بزرگان
چون که من هم باید اندر زمره آنان درآیم
هر یک از اشراف در منزل کتابی چند دارد
زین جهت من نیز گرد آرم کتاب اندر سرایم
این کتاب و آن کتاب از بهر من فرقی ندارد
چون نخواهم خواندنش با این سواد نارسایم
رفتم از دم هر کتاب جلد سبزی را خریدم
تا که رنگ جمله جور آید به رنگ پردههایم
یک کتاب جلد چرمی دارم و، چاقوی خود را
میکشم دایم به جلد آن و تیزش مینمایم
یک کتابم پر ز تصویر است و، با آن، بچهام را
میکنم سرگرم چون در پیشش آن را میگشایم
هر زمان خواهم که یابم دست بر جای بلندی
چند جلد از این کتب را میگذارم زیر پایم
تا که گردد مانع لغزش، کتاب کوچکی را
به که بگذارم به زیر پایه میز غذایم
در سفرها میبرم همراه خود اغلب کتابی
تا به کار آید مرا چون رو به صحرا مینمایم
پیشم اکنون هر که میآید، چو بیند این کتب را
معدن فضل و کمالم داند و، گوید ثنایم
میخرم من هر کتابی را، به هر قیمت که باشد
چون یقیناً هر کتابی سودها دارد برایم
(ابوالقاسم حالت)
گویند: مردی به دادگاه مراجعت کرد و تقاضای طلاق زن خود را نمود. قاضی پرسید: به چه دلیل میخواهی زنت را طلاق دهی؟ گفت: چون آداب معاشرت و روش زندگی را نمیداند، قاضی با تعجب گفت: شما بیست سال است ازدواج کرده اید، حالا متوجه شدید که او آداب معاشرت را نمیداند؟ گفت: علت این است که من تا دیروز کتاب آداب معاشرت نخریده بودم! و خودم هم نمیدانستم![28]
گویند: نویسندهای با دوستش در کافهای مشغول قهوه خوردن بود، دوستش ضمن صحبت به او گفت: راستی میدانی که عیال من از کتاب جدید شما بسیار استقبال کرد، با اینکه شما را اصلاً نمیشناسد؟ نویسنده با غرور و خوشحالی گفت: راست میگویی؟ گفت: بلی چون کتاب تو قطرش درست به همان اندازه بود که میشد آن را به جای پایه شکسته مبل خانهمان قرار داد![29]
گویند: در یکی از شهرهای دور از مرکز، کتابفروشی بود، که کمتر مشتری برای خریدن کتاب به وی مراجعه میکرد! به ناچار نیمی از مغازه خود را به فروش شلغم و چغندر اختصاص داد! روزی مردی شیکپوش داخل مغازه شد و مقدار زیادی کتاب از او خرید و هفت روز متوالی به این کار خود ادامه داد، روز هشتم وقتی مراجعه کرد به کتابفروش گفت: آقا شما یک کتاب چهل سانتی ندارید؟ کتابفروش با تعجب پرسید: چرا چهل سانتی، مرد شیکپوش گفت: چون جای چهل سانت از کتابخانهام خالی است![30]
گویند: داروفروشی وارد دکان کتابفروشی همسایه خود شد و کتابی را که تازه از چاپ بیرون آمده بود برداشت و نگاهی کرد و پرسید: آیا این کتاب خوبی است؟ کتاب فروش گفت: نمیدانم! من آن را نخواندهام، داروفروش گفت: من تعجب میکنم که شما چطور کتابهایی را میفروشید که خودتان آنها را نخواندهاید؟ کتابفروش در پاسخ او گفت: همانطور که شما داروهایی را به فروش میرسانید، که خودتان نخوردهاید![31]
گویند: مؤلفی از کتاب تازه خود تعریف میکرد و به رفیقش که منتقد بود میگفت: نمیدانم کتاب اخیر مرا خواندهاید، گمان میکنم در آن چیزهای تازه و حقیقی زیاد باشد، منتقد لبخندی زد و گفت: صحیح است ولی متأسفانه چیزهای حقیقی آن تازگی ندارد، و چیزهای تازه آن عاری از حقیقت است.[32]
از کسی پرسیدند که دوست دار کتاب کیست؟ با صداقت و صراحت گفت: موریانه![33]
نظر ما اینه ...کمکم اندر زمره نوکیسهها دادند جایم
پیش خود گفتم: کنم تقلید از کار بزرگان
چون که من هم باید اندر زمره آنان درآیم
هر یک از اشراف در منزل کتابی چند دارد
زین جهت من نیز گرد آرم کتاب اندر سرایم
این کتاب و آن کتاب از بهر من فرقی ندارد
چون نخواهم خواندنش با این سواد نارسایم
رفتم از دم هر کتاب جلد سبزی را خریدم
تا که رنگ جمله جور آید به رنگ پردههایم
یک کتاب جلد چرمی دارم و، چاقوی خود را
میکشم دایم به جلد آن و تیزش مینمایم
یک کتابم پر ز تصویر است و، با آن، بچهام را
میکنم سرگرم چون در پیشش آن را میگشایم
هر زمان خواهم که یابم دست بر جای بلندی
چند جلد از این کتب را میگذارم زیر پایم
تا که گردد مانع لغزش، کتاب کوچکی را
به که بگذارم به زیر پایه میز غذایم
در سفرها میبرم همراه خود اغلب کتابی
تا به کار آید مرا چون رو به صحرا مینمایم
پیشم اکنون هر که میآید، چو بیند این کتب را
معدن فضل و کمالم داند و، گوید ثنایم
میخرم من هر کتابی را، به هر قیمت که باشد
چون یقیناً هر کتابی سودها دارد برایم
(ابوالقاسم حالت)
گویند: مردی به دادگاه مراجعت کرد و تقاضای طلاق زن خود را نمود. قاضی پرسید: به چه دلیل میخواهی زنت را طلاق دهی؟ گفت: چون آداب معاشرت و روش زندگی را نمیداند، قاضی با تعجب گفت: شما بیست سال است ازدواج کرده اید، حالا متوجه شدید که او آداب معاشرت را نمیداند؟ گفت: علت این است که من تا دیروز کتاب آداب معاشرت نخریده بودم! و خودم هم نمیدانستم![28]
گویند: نویسندهای با دوستش در کافهای مشغول قهوه خوردن بود، دوستش ضمن صحبت به او گفت: راستی میدانی که عیال من از کتاب جدید شما بسیار استقبال کرد، با اینکه شما را اصلاً نمیشناسد؟ نویسنده با غرور و خوشحالی گفت: راست میگویی؟ گفت: بلی چون کتاب تو قطرش درست به همان اندازه بود که میشد آن را به جای پایه شکسته مبل خانهمان قرار داد![29]
گویند: در یکی از شهرهای دور از مرکز، کتابفروشی بود، که کمتر مشتری برای خریدن کتاب به وی مراجعه میکرد! به ناچار نیمی از مغازه خود را به فروش شلغم و چغندر اختصاص داد! روزی مردی شیکپوش داخل مغازه شد و مقدار زیادی کتاب از او خرید و هفت روز متوالی به این کار خود ادامه داد، روز هشتم وقتی مراجعه کرد به کتابفروش گفت: آقا شما یک کتاب چهل سانتی ندارید؟ کتابفروش با تعجب پرسید: چرا چهل سانتی، مرد شیکپوش گفت: چون جای چهل سانت از کتابخانهام خالی است![30]
گویند: داروفروشی وارد دکان کتابفروشی همسایه خود شد و کتابی را که تازه از چاپ بیرون آمده بود برداشت و نگاهی کرد و پرسید: آیا این کتاب خوبی است؟ کتاب فروش گفت: نمیدانم! من آن را نخواندهام، داروفروش گفت: من تعجب میکنم که شما چطور کتابهایی را میفروشید که خودتان آنها را نخواندهاید؟ کتابفروش در پاسخ او گفت: همانطور که شما داروهایی را به فروش میرسانید، که خودتان نخوردهاید![31]
گویند: مؤلفی از کتاب تازه خود تعریف میکرد و به رفیقش که منتقد بود میگفت: نمیدانم کتاب اخیر مرا خواندهاید، گمان میکنم در آن چیزهای تازه و حقیقی زیاد باشد، منتقد لبخندی زد و گفت: صحیح است ولی متأسفانه چیزهای حقیقی آن تازگی ندارد، و چیزهای تازه آن عاری از حقیقت است.[32]
از کسی پرسیدند که دوست دار کتاب کیست؟ با صداقت و صراحت گفت: موریانه![33]
شایسته است به محورهای زیر توجه شود.
1. تلخیص کتابهای خوب
2. ارائه جایگاههای عرضه کتاب در اماکن عمومی مانند: مترو، قطار و ...
3. برگزاری مسابقات کتابخوانی به صورت مفهومی
4. گنجانیدن کتابخوانی و روشهای مطالعه در برنامههای درسی مدارس
5. دادن بن کتاب به قشرهای گوناگون
6. اختصاص شبکه تلویزیونی جهت معرفی و نقد کتاب
7. تبلیغ غیرمستقیم کتاب و کتابخوانی در سریالها و فیلمهای سینمایی
8. به کارگیری کتابخوانی به عنوان روشی برای جریمه مجرمین و متخلفین
9. تشویق خیرین به تأسیس کتابخانههای عمومی
10. اختصاص مبلغی مشخص از طرف خانواده برای فرزندان به طور ماهانه برای خرید کتاب
11. ملاقات با نویسندگان کتابهای مطرح
منبع:حوزه.نت
1. تلخیص کتابهای خوب
2. ارائه جایگاههای عرضه کتاب در اماکن عمومی مانند: مترو، قطار و ...
3. برگزاری مسابقات کتابخوانی به صورت مفهومی
4. گنجانیدن کتابخوانی و روشهای مطالعه در برنامههای درسی مدارس
5. دادن بن کتاب به قشرهای گوناگون
6. اختصاص شبکه تلویزیونی جهت معرفی و نقد کتاب
7. تبلیغ غیرمستقیم کتاب و کتابخوانی در سریالها و فیلمهای سینمایی
8. به کارگیری کتابخوانی به عنوان روشی برای جریمه مجرمین و متخلفین
9. تشویق خیرین به تأسیس کتابخانههای عمومی
10. اختصاص مبلغی مشخص از طرف خانواده برای فرزندان به طور ماهانه برای خرید کتاب
11. ملاقات با نویسندگان کتابهای مطرح
منبع:حوزه.نت