بیوگرافی شاعران زندگینامه شهریارشاعرایران

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 161
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
شهریار

شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را در

روستای مادریاش -قیشقورشاق- و روستای پدریاش -خشگناب- در بخش تیکمهداش شهرستان بستانآباد در شرق استان آذربایجان

شرقی سپری نمود. پدرش حاج میرآقا خشگنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ

دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد.

حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از

سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.

دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.

در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را میسراید. گفته میشود که منظومهٔ حیدربابا به ۹۰ درصد از

زبانهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ترجمه و منتشر

شدهاست. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عمیدخالقی» ازدواج

میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- میشود.

وی در روزهای آخر عمر بهدلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران

بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.

از او سه کتاب به یادگار ماند:

منظومه حیدربابایه سلام که به چندین زبان مختلف در دنیا ترجمه شده و از مهمترین اثار ادبی است

دیوان ترکی
دیوان فارسی
 
  • پیشنهادات
  • *فریال*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    7,020
    امتیاز واکنش
    7,770
    امتیاز
    465
    محل سکونت
    لارستان
    80 درصد نویسندگان جهان بابت فروش آثارشان فقط 200 دلار در سال درآمد دارند و تنها 10 درصد از آنها توانسته اند از راه فروش آثارشان زندگی مرفهی داشته باشند...

    نشریه ادبی «لیترال مگزین» سال گذشته مطلبی منتشر کرد درباره وضعیت شغلی نویسندگان جهان. این گزارش مطالب تکاندهنده ای داشت، از جمله اینکه میانگین حق التالیف 80 درصد نویسندگان جهان بابت فروش آثارشان، تنها 200 دلار در سال است. این مبلغ حتی کفاف ضروریات زندگی را هم نمی دهد، چه رسد به تامین مسکن و بیمه و چه و چه.

    این مسئله البته از دیرباز وجود داشته و تنها چیزی که حالا به آن اضافه شده کشف آماری آن است. مثلا مارکس که تقریبا قریب به نیم قرن، جهان را تحت سیطره اندیشه های خود داشت، 20 سال از زندگی اش را با قرض گذراند.

    در مورد جیمز جویس، نویسنده ایرلندی هم لابد شنیده اید. او مولف یکی از جنجال برانگیزترین رمان های جهان با عنوان «اولیس» است. وقتی خبرنگاری می خواست از عکس بگیرد، چهره ای متفکر به خود گرفته بود. بعدها وقتی از او پرسیدند موقع گرفتن عکس در چه فکری بوده، گفت: «در این فکر بودم که می شود از این عکاس پول قرض گرفت!»

    442785_102.jpg


    در ایران نیز شرایط مشابه در تمام ادوار تاریخ ادبیات وجود داشته. این تفکر چنان در بین اندیشمندان ایران زمین ریشه دوانده بود که بسیاری از آنها معتقد بودند ثروت و اندیشه و تفکر در کنار هم قرار نمی گیرند و اگر یکی باشد، بدون شک آن یکی نخواهد بود.

    ابوالحسن بلخی از اولین شاعران فارسی زبان در بیتی چنین می گوید که «دانش و خواسته (ثروت) است نرگس و گل/ که به یک جای نشکفند به هم / هر که را خواسته (ثروت) است دانش نیست/ هر که را دانش است خواسته (ثروت) کم».

    این ایده بعدها در اشعار بسیاری از نظم پردازان و شاعران و نویسندگان ایرانی ادامه یافت. حتی همین امروز هم برخی به آن معتقدند. من در این نوشته قصد ندارم دنبال صدق و کذب ماجرا باشم. به لحاظ آماری، وضعیت نشان می دهد که در تمام کشورهای جهان، نویسندگان و شاعران، دست کم از حیث فروش آثارشان، حال و روز خوشی ندارند.

    یعنی تنها 20 درصداز آنها هستند که می توانند زندگی شان را به شکل عادی از طریق فروش آثارشان بگذرانند و از این 20 درصد هم فقط 10 درصدشان هستند که زندگی بالای متوسطی از این طریق ساخته اند. از این میان هم 3 درصد هستند که به لحاظ مالی کاملا تامین اند و جزو طبقه ثروتمند و مرفه به شمار می آیند. این 3 درصد، جزو نویسندگانی هستند که آثارشان همیشه در جدول پرفروش های جهان بوده.

    در هر حال با خواندن این آمار ناامیدکننده احتمالا به این فکر خواهید افتاد که بهتر است قید نویسندگی و شاعری را بزنید اما خب، بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان بوده اند که قید معشوق را نزدند و به هر کاری متوسل شدند تا بتوانند زنده بمانند و بنویسند. در این گزارش به برخی از این مشاغل نگاهی خواهیم انداخت؛ از پزشکی گرفته تا دزدی!

    برچسب می چسبانم


    فکر کن در 12 سالگی مجبور باشی روزانه 10 ساعت کار کنی. چارلز دیکنز مجبور بود در سنین نوجوانی کارگری کند. او خود کودک کار بود و شاید به همین خاطر توانست بعدها صدای اعتراض کودکان کار در لندن، انگلستان و سراسر جهان باشد.

    دیکنز حتی توانست بعدها با نوشتن رمان«الیور توئیست» حرکتی سیـاس*ـی ایجاد کند و حکومت وقت را واداشت به ساماندهی حومه های اطراف لندن. او شخصیت «باب فاگین» را براساس همین تجربیات پرداخت و تبدیل به یکی از بزرگترین نویسندگان جهان شد. در فهرست آثار برتر جهان، رمان «آرزوهای بزرگ» همیشه حضور داشته و دارد.

    442786_409.jpg



    حرفه، جراح

    شرلوک هلمز در صدر محبوب ترین و سرشناس ترین شخصیت های ادبی دنیاست، این شخصیت ادبی مخلوق سر آرتر کنن دویل، نویسنده انگلیسی است. کانن دویل در رشته پزشکی تحصیل کرد و بعدها جراح هم شد. او سفرهای متعددی به کشورهای مختلف جهان داشت و در این سفرها توانست تجربیات فراوانی در زمینه پزشکی و جراحی به دست آورد. در سفری به آفریقا روی کشتی طبابت را به عهده داشت و در سفری دیگر جراح بود.

    این اندوخته ها باعث شد بعدها بتواند شخصیت شرلوک هلمز را شکل بدهد. هلمز اول در داستان «اتود در قرمز لاکی» ظاهر شد و بعدها به خاطر استقبال مخاطبان پایش به داستان های دیگ رکانن دویل نیز باز شد.

    442787_861.jpg



    از ظرفشویی تا سوزن بانی

    جک کرواک با نوشتن رمان «در جاده» تبدیل به سرشناس ترین اعضای بیت شد. دانشجویان با خواندن این رمان چنان دچار تحول شده بودند که با کوله پشتی به دل کوه و جاده زدند و جنبی به نام جنبش کوله پشتی را به راه انداختند. کرواک خود شبیه شخصیت های «در جاده» که دچار نوعی رهایی بودیستی هستند، زندگی رها و در عین حال آشفته ای داشت. او شغل های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرد مانند ظرفشویی، نگهبانی، پنبه کنی، مامور پمپ بنزین و ملوانی گرفته تا سوزن بانی قطار و مامور آتش نشانی.

    442788_702.jpg



    لامپ ساز

    رابرت فراست شاعر شهیر آمریکایی چهار بار برنده جایزه پولیتز شد. او پس از دو ماه از تدریس در کالج انصراف داد و تدریس در مدرسه را شروع کرد. در هر حال کلیت زندگی فراست به تدریس گذشت اما جالب توجه این است که پیش از تدریس، مدتی را در کارخانهلامپ سازی نیز گذراند.

    نویسندگان و شاعران همیشه از اینکه در کاری غیر از کار خود مجبور به فعالیت هستند ابراز ناراحتی کرده اند اما کار در کارخانه لامپ سازی برای شاعری که به نظر می رسد علاقه مندی اش هیچ ارتباطی با کارش ندارد، تجربه های فراوانی داشت.

    442789_250.jpg



    درد بی درمان

    آگا کریستی یکی از پرکارترین نویسندگان جهان است و خالق شخصیت محبوب و معروف هرکول پوآرو. او خانم مارپل، دیگر کارآگاه معروف داستان های جنایی و کارآگاهی را نیز خلق کرده.

    وقتی انگلستان در سال 1914 علیه آلمان اعلام جنگ کرد، آگاتا کریستی بلافاصله به نیروهای داوطلبانه امدادی ملحق شد و چهار سال بعدی زندگی اش را به درمانس ربازان مجروح در بیمارستان نظامی شهر سپری کرد.

    کریستی پس از دو سال کار بدون دستمزد، به عنوان دستیار داروساز برگزیده شدو بعدها از دانش داروسازی در بسیاری از رمان هایش بهره برد.

    442790_674.jpg



    ناچارم به دزدی!

    جک لندن نویسنده رومان های معروفی چون «آوای وحش» و «سپید دندان» مدتی را در نوجوانی از راه سرقت روزگار می گذراند. او در نوجوانی از محل پورش صدف های خوراکی می دزدید و آنها را در بازار به شکل قاچاق می فروخت.

    بعدها زمانی که قایقش صدمه دید و دیگر قابل تعمیر نبود، در یک مرکز نگهداری آبزیان مشغول شد و سپس به خدمه قایق شکار شیر دریایی در دریای آرام پیوست. او پیش از بازگشت به دبیرستان در سال 1896 در یک کارخانه کنف ریسی هم کار کرد. جک لندن، رمان «آوای وحش» را در 17 سالگی با تاثیر از همین خاطرات نوشت.

    442791_916.jpg



    ترک تحصیل از پزشکی

    «الویس» جیمز جویس همواره در صدر فهرست رمان های برتر جهان جای دارد. او همان نویسنده ای است که جلوی عکاس ژست گرفت و بعدها که از او پرسیدند به چه فکر می کرده گفت: «داشتم فکر می کردم می شود از او پول قرض گرفت یا نه!»

    جویس پزشکی می خواند اما آن را رهاه کرده و اولین سینمای دوبلین را راه انداخت. او در این راه ضررهای فراوانی داد و کارش به شکست منجر شد. بعد از آن دوباره به تدریس روی آورد اما نوشتن داستان را همچنان ادامه می داد. جیمز جویس بعد از سال ها بازنویسی و تلاش برای پیدا کردن ناشر، سرانجام در سال 1914 موفق شد اولین کتابش با عنوان «دوبلینی ها» را چاپ کند.

    442792_320.jpg



    بلیت فروشی

    یکی از نویسندگانی که تنها با یک کتاب توانست این همه شهرت برای خود دست و پا کند، هارپرلی، نویسنده رمان «کشتن مرغ مقلد» است. او بعد از نوشتن این رمان دیگر نتوانست چیزی بنویسد و به قول منتقدان مبهوت همان اثر شد و ماند.

    هارپرلی در جوانی تحصیل در رشته حقوق را رها کرد و به نیویورک رفت تا به عنوان نویسنده فعالیت کند.او که نوشتن مقاله و داستان کوتاه را در اوقات فراغتش پی می گرفت، مسئول باجه بلیت فروشی در خط هوایی بود. این بلیت فروش جوان بعدها توانست با نوشتن رمان معروف خود تا پایان زندگی،حیات اقتصادی اش را تامین کند.

    442793_672.jpg



    خشک کردن پروانه ها

    شغل یکی از بزرگترین نویسندگان جهان مدت ها خشک کردن جانوران بود. ولادیمیر ناباکوف البته بابت تفریح چنین کاری نمی کرد. او بعد از فرار از اروپا و اقامت در آمریکا، در هاروارد مشغول به کار شد و در موزه جانورشناسی به بخش تاکسیدرمی پروانه ها رفت.

    چندین اثر پژوهشی هم راجع به حشرات و پروانه ها از او باقی مانده. بسیاری از نوشته های ناباکوف تاکنون به چاپ رسیده و در ایران نیز اقبال فراوانی داشته که از جمله می توان به «دعوت به مراسم گردن زنی» و «زندگی واقعی سباستین نایت» اشاره کرد.

    442794_522.jpg



    آهنگر

    جوزف هلر پس از اتمام دبیرستان در سال 1941 و پیش از ثبت نام در نیروی هوایی ارتش آمریکا، به عنوان شاگرد آهنگر مشغول به کار شد. بعد از جنگ، او به تحصیل رشته ادبیات انگلیسی در کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و در سال 1949 موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه کلمبیا شد.

    طی یک دهه پس از آن، هلر به تدریس داستان و نمایشنامه نویسی در چندین مدرسه و کالج کلمبیا مشغول شد. او سپس شغلی در آژانس تبلیغاتی گرفت و در اوقات فراغتش نویسندگی را دنبال کرد.اولین فصل رمان معروف «مخمصه» طی یک هفته در سال 1953 به نگارش درآمد اما نوشتن بقیه کتاب هشت سال به طول انجامید.

    442795_691.jpg



    افسر پلیس

    نمی دانم چقدر می توانم شغل جورج اورول را به رمانش مرتبط بدانم. «قلعه حیوانات» او بارها در سراسر جهان تجدید چاپ شده است و رمان «1984» این نویسنده نیز از جمله آثار مطرحش است.

    او در 19 سلالگی به عنوان نیروی پلیس سلطنتی هند ثبت نام و در برمه شروع به کار کرد. اورول پس از فعالیت در نقاط مختلف این کشور، به خاطر بیماری به انگلیس بازگردانده شد. بعد از آن کار در پلیس سلطنتی انگلیس را رها کرد و به لندن رفت تا نویسندگی را به طور جدی دنبال ند. بعدها هم توانست خالق آثاری مطرح در جهان باشد.

    442796_675.jpg



    مدیریت کشتی های تفریحی

    سلینجر از همان ابتدا منزوی نبود. او در سال 1941 به عنوان مدیر اجرایی کشتی تفریحی مشغول به کار شد. در همین زمان داستان هم می نوشت. او بخت این را داشت که با همینگوی نیز دیدار کند. همین آشنایی باعث شد تا بعدها انگیزه اش برای نوشتنش بیشتر شود.

    سلینجر پس از گذراندن خدمت سربازی به آمریکا برگشت و در سال 1951 رمان «ناتور دشت» را منتشر کرد. او پس از نوشتن این رمان به سرعت شهرتی فراگیر به دست آورد و کم کم منزوی شد. مدت ها در خانه ای دور از شهر زندگی کرد و هیچ کس را به داخل راه نمی داد تا اینکه در سال 2013 در همین مکان درگذشت.

    442797_217.jpg



    خالق دراکولا

    برام استوکر خالق رمان معروف «دراکولا» سال ها به عنوان منتقد تئاتر در روزنامه قلم می زد. نقدهای مطرحی نیز از این نویسنده به جا مانده است. او بعدها مدیریت سالن تئاتری در لندن را نیز عهده دار شد و تقریبا سه دهه مدیریت این سالن را به عهده داشت. او رمان «دراکولا» را در سال 1897 به چاپ رساند که یکی از مهمترین آثار جهان در ژانر وحشت به شمار می رود.

    442798_433.jpg



    فرار از خدمت...

    کورت ونه گات در زمان جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی رفت، اسیر شد و مدتی را در یک یخچال گوشت حبس شد. او پس از گذراندن این تجربیات تلخ و عجیب همکاری خود را به عنوان روزنامه نگار با یک مجله شروع کرد.

    از خالق «سلاخ خانه شماره پنج» خواسته شد درباره یک مسابقه اسب گزارش بنویسد که طی آن یکی از حیوانات با شکستن نرده ها، سعی داشته از میدان مسابقه فرار کند. ونه گات روی برگه ای این جمله را نوشت و دفتر مجله را برای همیشه ترک کرد: «اسب از روی نرده های لعنتی پرید.»

    او سپس در کارخانه «جنرال الکتریک» نیویورک مشغول به کار می شود اما یک سال بعد این شغل را هم ترک می کند. او در سال های زندگی اش شغل های روزانه بسیاری از جمله مسئولیت تبلیغات بازرگانی و تدریس زبان انگلیسی را تجربه کرد.

    442799_506.jpg



    کارمندم

    در رمان «محاکمه» با مردی روبرو هستید که نمی داند چه کرده اما به اتهامی غیرقابل توضیح تحت پیگرد است. در داستان «مسخ» هم ماجرا به شکل دیگری رقم می خورد. گرگور زامزا از خواب بیدار می شود و می بیند تبدیل به حشره شده.

    جالب است بدانید خالق این آثار دکترای حقوق داشت و بارها به عنوان کارمند حقوقی شرکت بیمه از سوی کارگزارش تشویق شد. او همواره از شغلش متنفر بود و در دست نوشته هایش نفرت از زندگی روزمره همواره وجود دارد.

    442800_407.jpg

     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    183
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    163
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    137
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    135
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    148
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    149
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    130
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    122
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    129
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    130
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    111
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    127
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    130
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    554
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    166
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    114
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    162
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    156
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    205
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    170
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    158
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    164
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    160
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    169
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    136
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    163
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    134
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    137
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    108
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    131
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    130
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    170
    بالا