- عضویت
- 2020/05/25
- ارسالی ها
- 2,429
- امتیاز واکنش
- 4,523
- امتیاز
- 666
زندگینامه مارتین هایدگر
در 26 سپتامبر سال 1889 مارتین هایدگر متولد شد، در روستای مسکیرش در بادن-ورتمبورگ، در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ، همچون نخستین فرزند خانوادهای تهیدست، سنت گرا و کاتولیک. هایدگر هرگز پیوند خود را با مسکیرش نگسست، و بارها به آن بازگشت، و مردم آنجا را نزدیکترین کسان به خود خواند.
در 26 سپتامبر سال 1889 مارتین هایدگر متولد شد، در روستای مسکیرش در بادن-ورتمبورگ، در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ، همچون نخستین فرزند خانوادهای تهیدست، سنت گرا و کاتولیک. هایدگر هرگز پیوند خود را با مسکیرش نگسست، و بارها به آن بازگشت، و مردم آنجا را نزدیکترین کسان به خود خواند.
هایدگر 87 سال بعد در 22 مه 1976 برای واپسین بار قلم در دست گرفت و پیامی به مردم مسکیرش فرستاد. دوستش برنهارد ولت چون خود او به عنوان هم شهری افتخار آفرین مسکیرش برگزیده شده بود. پیام هایدگر تبریک به ولت و مردم مسکیرش بود با این عبارت به پایان می رسید : بگذار روح تعمقگر مردم مسکیرش متحد باشد. زیرا امروز، در تمدن متحد تکنولوژیک، بیش از همیشه نیاز به تعمق، و دلبستگی به خانه مطرح است. هایدگر چهار روز بعد، در 26 مه 1976 در گذشت. واپسین کلامی که بر زبان آورد این بود : «سپاس گزارم.»
مراسم بدرود او دو روز بعد در فرایبورگ انجام شد. مراسم دینی کاتولیکها به درخواست خود او در مسکیرش در کلیسای مارتین قدیس که تمام سالهای کودکیاش در صحن آن بازی میکرد، و پدرش خادم آن بود، انجام شد. در همان صحن میان مادر و پدرش به خاک سپرده شد. بر سنگ آرامگاه هایدگر نام و تاریخ تولد و مرگش آمده است. بر بالای نوشتهها ستارهای نقش بسته است. یاد آور عبارت مشهور هایدگر که در 1947 نوشته بود : «اندیشیدن خود را به اندیشهای یگانه سپردن است. اندیشهای که روزی هم چون ستارهای بر بام آسمان خواهد درخشید.»
هایدگر از خود کتابها، رسالهها و درس گفتارهای فراوانی به یادگار گذاشت. اگر چند مقاله که چندان مهم نیستند، و در فاصله سالهای 1910 تا 1913 منتشر شدند بگذریم، میتوان گفت که دوره نخست کار فکری هایدگر با انتشار دو متن آغاز شد. یکی رسالهی «نظریهی حکم در روان شناسی باوری : یک درآمد انتقادی ـ تحصیلی به منطق» که در لایپزیگ به سال 1914 منتشر شد، و دیگری پایان نامهی دانشگاهیاش «نظریه دونس اسکاتوس در مورد مقولهها و معنا» که در 1915 چاپ شد. کار دانشگاهی هایدگر با تدریس در رشتههای یزدانشناسی کاتولیک و فلسفه در دانشکدهی فلسفهی دانشگاه فرایبورگ در 1915 شروع شد، و با درسهای مهمی درباره پدیدارشناسی، هرمنوتیک واقع بودگی، زمان، و بررسی نو آورنهی تاریخ فلسفه، در دو دانشگاه فرایبورگ و ماربورگ، در سالهای بعد، پیش رفت. در سال 1927 مشهورترین اثر فلسفی او با عنوان هستی و زمان منتشر شد. در آغاز دههی 1930 هایدگر با بازنگری در شماری از مبانی کار فکریاش، راهی تازه در اندیشیدن به هستی را در پیش گرفت که پس از طی مرحلهای که به «دوران دگرگونی» مشهور شده، به دستاوردهایی جدید منجر شد. مهمترین متنی که در حکم جمع بندی آراء فلسفی هایدگر در نخستین دورهی کار فکری او به شمار میرود «هستی و زمان» است.
بخش مهمی از زندگی هایدگر یا در کلاسهای درس گذشت، یا در اتاق کارش در خانهی فرایبورگ، یا در کلبه روستاییاش در توتنائوبرگ، روستایی کوهستانی و جنگلی، او استاد دانشگاه بود و مدتی در زندگی اجتماعیاش نقش دیگری برای خود برگزید، عضو حزبی شد و برنامه سیـاس*ـی را تبلیغ کرد. آن حزب، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان، یا چنان که بیشتر مردم امروز آن را میشناسند حزب نازی بود. خود هایدگر بعدها از این کار با عنوان «حماقت بزرگ من» یاد کرد.
هایدگر آدم سادهای بود که همواره خلق و خوی روستایی خود را حفظ کرد. مردی بود خوش مشرب، مهربان، مهمان نواز، کم حرف، بسیار مودب، و عاشق پیادهروی و کوهنوردی. به گفته روستاییان، هیچ کس بهتر از او با کوهها و جنگلها منطقه آشنا نبود. همواره با دانشجویانش به گردش در کوه پایهها میرفت، با آنان نزدیک بود، و رفتاری دوستانه داشت. در فروتنی ذاتیاش هیچ نشانی از کوشش تصنعی در پنهان کردن فاصلهی استاد و شاگرد که از دانشگاه های دورهی ویلهلمی به ارث مانده بود، دیده نمیشد. ورزشهای اسکی و قایق رانی را بسیار دوست داشت، و در آنها ماهر بود. دلباختهی فوتبال بود و به خانهی همسایهها میرفت تا از تلویزیون مسابقهها را تماشا کند (هرگز تلویزیون نخرید اما رادیو داشت). به غذاهای محلی و نوشید*نی بادن علاقهمند بود. هرگاه در توتنایوبرک به سر میبرد، فرصت شرکت در مراسم جشنهای روستایی را از دست نمیداد. به ندرت از آثار موسیقی، نمایشها و فیلمها یاد کرده است.
در 26 سپتامبر سال 1889 مارتین هایدگر متولد شد، در روستای مسکیرش در بادن-ورتمبورگ، در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ، همچون نخستین فرزند خانوادهای تهیدست، سنت گرا و کاتولیک. هایدگر هرگز پیوند خود را با مسکیرش نگسست، و بارها به آن بازگشت، و مردم آنجا را نزدیکترین کسان به خود خواند.
در 26 سپتامبر سال 1889 مارتین هایدگر متولد شد، در روستای مسکیرش در بادن-ورتمبورگ، در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ، همچون نخستین فرزند خانوادهای تهیدست، سنت گرا و کاتولیک. هایدگر هرگز پیوند خود را با مسکیرش نگسست، و بارها به آن بازگشت، و مردم آنجا را نزدیکترین کسان به خود خواند.
هایدگر 87 سال بعد در 22 مه 1976 برای واپسین بار قلم در دست گرفت و پیامی به مردم مسکیرش فرستاد. دوستش برنهارد ولت چون خود او به عنوان هم شهری افتخار آفرین مسکیرش برگزیده شده بود. پیام هایدگر تبریک به ولت و مردم مسکیرش بود با این عبارت به پایان می رسید : بگذار روح تعمقگر مردم مسکیرش متحد باشد. زیرا امروز، در تمدن متحد تکنولوژیک، بیش از همیشه نیاز به تعمق، و دلبستگی به خانه مطرح است. هایدگر چهار روز بعد، در 26 مه 1976 در گذشت. واپسین کلامی که بر زبان آورد این بود : «سپاس گزارم.»
مراسم بدرود او دو روز بعد در فرایبورگ انجام شد. مراسم دینی کاتولیکها به درخواست خود او در مسکیرش در کلیسای مارتین قدیس که تمام سالهای کودکیاش در صحن آن بازی میکرد، و پدرش خادم آن بود، انجام شد. در همان صحن میان مادر و پدرش به خاک سپرده شد. بر سنگ آرامگاه هایدگر نام و تاریخ تولد و مرگش آمده است. بر بالای نوشتهها ستارهای نقش بسته است. یاد آور عبارت مشهور هایدگر که در 1947 نوشته بود : «اندیشیدن خود را به اندیشهای یگانه سپردن است. اندیشهای که روزی هم چون ستارهای بر بام آسمان خواهد درخشید.»
هایدگر از خود کتابها، رسالهها و درس گفتارهای فراوانی به یادگار گذاشت. اگر چند مقاله که چندان مهم نیستند، و در فاصله سالهای 1910 تا 1913 منتشر شدند بگذریم، میتوان گفت که دوره نخست کار فکری هایدگر با انتشار دو متن آغاز شد. یکی رسالهی «نظریهی حکم در روان شناسی باوری : یک درآمد انتقادی ـ تحصیلی به منطق» که در لایپزیگ به سال 1914 منتشر شد، و دیگری پایان نامهی دانشگاهیاش «نظریه دونس اسکاتوس در مورد مقولهها و معنا» که در 1915 چاپ شد. کار دانشگاهی هایدگر با تدریس در رشتههای یزدانشناسی کاتولیک و فلسفه در دانشکدهی فلسفهی دانشگاه فرایبورگ در 1915 شروع شد، و با درسهای مهمی درباره پدیدارشناسی، هرمنوتیک واقع بودگی، زمان، و بررسی نو آورنهی تاریخ فلسفه، در دو دانشگاه فرایبورگ و ماربورگ، در سالهای بعد، پیش رفت. در سال 1927 مشهورترین اثر فلسفی او با عنوان هستی و زمان منتشر شد. در آغاز دههی 1930 هایدگر با بازنگری در شماری از مبانی کار فکریاش، راهی تازه در اندیشیدن به هستی را در پیش گرفت که پس از طی مرحلهای که به «دوران دگرگونی» مشهور شده، به دستاوردهایی جدید منجر شد. مهمترین متنی که در حکم جمع بندی آراء فلسفی هایدگر در نخستین دورهی کار فکری او به شمار میرود «هستی و زمان» است.
بخش مهمی از زندگی هایدگر یا در کلاسهای درس گذشت، یا در اتاق کارش در خانهی فرایبورگ، یا در کلبه روستاییاش در توتنائوبرگ، روستایی کوهستانی و جنگلی، او استاد دانشگاه بود و مدتی در زندگی اجتماعیاش نقش دیگری برای خود برگزید، عضو حزبی شد و برنامه سیـاس*ـی را تبلیغ کرد. آن حزب، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان، یا چنان که بیشتر مردم امروز آن را میشناسند حزب نازی بود. خود هایدگر بعدها از این کار با عنوان «حماقت بزرگ من» یاد کرد.
هایدگر آدم سادهای بود که همواره خلق و خوی روستایی خود را حفظ کرد. مردی بود خوش مشرب، مهربان، مهمان نواز، کم حرف، بسیار مودب، و عاشق پیادهروی و کوهنوردی. به گفته روستاییان، هیچ کس بهتر از او با کوهها و جنگلها منطقه آشنا نبود. همواره با دانشجویانش به گردش در کوه پایهها میرفت، با آنان نزدیک بود، و رفتاری دوستانه داشت. در فروتنی ذاتیاش هیچ نشانی از کوشش تصنعی در پنهان کردن فاصلهی استاد و شاگرد که از دانشگاه های دورهی ویلهلمی به ارث مانده بود، دیده نمیشد. ورزشهای اسکی و قایق رانی را بسیار دوست داشت، و در آنها ماهر بود. دلباختهی فوتبال بود و به خانهی همسایهها میرفت تا از تلویزیون مسابقهها را تماشا کند (هرگز تلویزیون نخرید اما رادیو داشت). به غذاهای محلی و نوشید*نی بادن علاقهمند بود. هرگاه در توتنایوبرک به سر میبرد، فرصت شرکت در مراسم جشنهای روستایی را از دست نمیداد. به ندرت از آثار موسیقی، نمایشها و فیلمها یاد کرده است.