آرشیو زوج مذهبی

  • شروع کننده موضوع *NAFAS.B*
  • بازدیدها 272
  • پاسخ ها 2
  • تاریخ شروع

دلتون میخواد الان کجابودین؟؟؟؟؟؟


  • مجموع رای دهندگان
    8
وضعیت
موضوع بسته شده است.

*NAFAS.B*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/20
ارسالی ها
127
امتیاز واکنش
1,015
امتیاز
336
محل سکونت
شهر قشنگ رویاها
قهر بودیم. درحال نماز خواندن بود.نمازش که تموم شدهنوز پشت به اونو رو به دزیا نشسته بودم.کتاب شعرشو برداشت و شروع کرد به خوندن...بایه لحن دلنشین....
ولی من باز باهاش قهر بودم....
کتاب و گذاشت کنار و بهم نگاه کرد و گفت:
غزل تمام،نماز تمام،دنیا مات....سکوت بین من وواژه ها سکونت کرد
باز هم بهش نگاه نکردم ....
اینبار پرسید:
عاشقمی؟؟؟؟؟
باز هم سکوت کردم..
گفت:
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز...بی تفاوت بودنت هر لحظه ابم میکند
دوباره با لبخند پرسید:
عاشقمی مگه نه؟؟؟؟
گفتم:
نهههههه
گفت:
لبت نه گویدو پیداست میگوید دلت اری...
دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر ارامش بخشه
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم:
خدا رو شکر که هستی
سلامتی همه زوج های مذهبی صلوات

من مینویسم از عشق میان زوج های مذهبی...
مینویسم از محبت هایی که اساسش عشق به خداست...
غفلت از منه بچه مذهبیست که نگذاشتم دیده شوم...
کسی عشق های اسمانی مارا ندید...
مینویسم تا بدانند عشق اصلی مال بچه مذهبیاست...
نه ان عشق های پوچ خیابانی...

چادر را جلوتر بردم...
دوسه تاری از موهایم بیرون بود...
پسری دید و لبخند زد،وبه تمسخر بلند صلوات فرستاد...
لبخند زدم...
خانمی کنارم بود...
تعجب کرد!!!!
مسخره ات کرد خانم بهش لبخند میزنی؟؟؟ خوشت میاد انگار نه؟؟؟
وباز هم لبخند...
خوشم نیاید ؟؟؟من رادید...چادر جلو کشیدنم را دید... وزیبا ترین ذکر عالم را خواند حتی به تمسخر...امروز من خوشحالم....

دلم یک عاشقانه به سبک فیلم دلشکسته میخواهد، تو آن مَرد مؤمن خجالتی باشی که پیراهن های یقه دیپلٌمات میپوشد و همیشه تَه ریش دارد، رنگ تسبیح هایش را با انگشترش سِت میکند و خوب بودنش به همه ثابت شده است....
بعد یکجور که اصلا فکرش را نمیکنی عاشقم شوی، آنوقت هیچ چیز سر جای خودش نباشد، هر روز که میگذرد بیقراری أت بیشتر شود، با خودت بجنگی که این عشق برای دلت بزرگ است و از تو تا من تفاوت زیادی وجود دارد اما نتوانی فراموش کنی، گریه هایت سودی نداشته باشد و هیچ کاری هم از دستت برنیاید....
من آن دخترِ بدقِلق و حاضرجواب که به محبوبیت و مهربانی أت حسودی میکند و گاهی تورا از دور زیر نظر میگیرد ، حجابش کامل نیست و اعتقادش خیلی چیزها کم دارد...
مٌحرم از راه برسد با دوست های نزدیکم قرار چادر سر کردن بگذاریم و درست همان روزی که چادر را جایگزین مانتوهای گل گلی أم کرده ام ببینم توی ایستگاه صلواتی ایستاده ای پیراهن مشکی أت مثل همیشه اتو شده و مرتب است سربند روی سرت از همیشه مرد تر نشانت میدهد ، یکهو دلم از لبخند محزونی که به روی آن پسر معلول میپاشی بلرزد و بعد از آن حالم با همیشه فرق داشته باشد...
وقتی مرا با “چادر ” دیدی آنقدر متعجب شوی که اشک روی گونه هایت بنشیند و شانه هایت تکان بخورد
تو گریه کنی… من گریه کنم… برای همه چیز…برای خودمان… برای عشقی که غیرمنتظره آمد توی دلمان و گره هایش به دست مهربان امام حسین باز شد...
بعدتر همه چیز خوب شود ، مثل معلمی که به دانش آموزش درس یاد میدهد اعتقاداتت را یادم دهی و با جایزه های متفاوتت تشویقم کنی و آنقدر مهربان باشی که خدارا برای داشتنت شکر بگویم و معتقدتر و وفادارتر شوَم....

هر روز برای چادری شدنم عاشق تر شوی اصلأ چادر بشود مظهر عشقمان ، آخر میدانی میخواهم باعث زهرایی شدنم تو باشی که همه چیز زندگیمان با همه فرق داشته باشد.!حتی بِهم رسیدنمان...

972d4-muslim-love.jpg

328a44fa1306b7a3f710227f6d6bf063-425.jpg

500x500_1455895051361295.png

1443362151132317.png

972d1-muslim-love.jpg

نلرازبلعناتن.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • *NAFAS.B*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/20
    ارسالی ها
    127
    امتیاز واکنش
    1,015
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    شهر قشنگ رویاها
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    *NAFAS.B*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/20
    ارسالی ها
    127
    امتیاز واکنش
    1,015
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    شهر قشنگ رویاها
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    226
    پاسخ ها
    13
    بازدیدها
    802
    پاسخ ها
    20
    بازدیدها
    1,250
    پاسخ ها
    18
    بازدیدها
    924
    بالا