*SAmirA
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/01/09
- ارسالی ها
- 30,107
- امتیاز واکنش
- 64,738
- امتیاز
- 1,304
براي اينكه از سروش صحت بگوييد، احتياج به مقدمهچيني ندارد چراكه سروش را تنها در يك كلمه ميتوان معرفي كرد؛ مهربان. چهره مهربان و لبخندي كه روي صورتش بهندرت محو ميشود به همراه رفتار صميمي باعث ميشود در همان لحظه اول با او احساس خودماني بودن داشته باشید و حس کنید، ميتوانيد ساعتها بدون اينكه نگران زمان باشيد با او گپ بزنيد. جالب است كه اطرافيان صحت هم روي اين موضوع صحه ميگذارند و معتقدند او با اين اخلاق خوبش باعث شده همه از مصاحبت با او لـ*ـذت ببرند، هرچند خودش ميگويد تلاشی براي اين مهرباني و خودماني بودن انجام نميدهد و تنها سعي ميكند خودش باشد و از نشان دادن چهره واقعياش هراسي نداشته باشد.
بايد با زندگي رفيق باشيم
من بااينكه بخواهم از زندگي تعريف آنچناني داشته باشم موافق نيستم چون زندگي چيز عجيب و غريب و پيچيدهاي نيست كه آدم بخواهد خودش را در هر شرايطي اذيت كند. سختيها و لذتهاي خودش را دارد و ميتوانيم روي سختيها متمركز بوده و هميشه دلخور باشيم یا ميتوانيم روي شاديهايش متمركز شويم. اينكه با خودمان بگويیم زندگي سخت است و به خاطر اين سختي مدام از زمان و زمين ايراد بگيريم معنايی ندارد. براي لـ*ـذت بردن از زندگي بايد با او رفيق شويم. وقتي با زندگي رفاقت ميكني آن وقت با تلخيها و شيريني هايش راحت كنار ميآيي.
سعي كردم از زندگي راضي باشم
بعضيها معتقدند دليل اينكه زندگي در قياس با گذشته سختتر شده و كمتر ميتوان از آن لـ*ـذت برد به خاطر شرايط دشوار اقتصادي است كه در آن قرار گرفتهايم اما فكر ميكنم نميشود به خاطر گراني زندگي را به كام خودمان تلخ كنيم چراكه در چنين شرايطي ما به خنديدن احتياج بيشتري داريم. از طرفي اين نكته را نبايد فراموش كرد كه زندگي در هر مقطعي شرايط و مشكلات خودش را دارد، به نظرم ما بايد ميزان توقعات از زندگي را منطقي كنيم و مدام غز نزنيم. هميشه سعي كردم تا آنجايي كه ميتوانم از زندگي راضي باشم و ميزان نارضايتيام را به حداقل برسانم.
ميتوان لابهلاي اين همه گرفتاریها خوشبخت بود
همه ما عمر محدودي دارم و در اين زمان محدود فرصت نميكنيم آنقدر كه بايد به خودمان خوش بگذرانيم، كلي چيز براي خوشگذراني در اين دنياست كه آدم حتي نميرسد سراغ آنها برود. شايد به همين خاطر است كه بايد قدر لحظههايي كه زندگي ميكنيم را بيشتر بدانيم و بنا را روي لـ*ـذت بردن بگذاريم. گاهي با خودم فكر ميكنم چه كتابهاي زيادي هستند كه ما فرصت خواندن آنها را پيدا نميكنيم و مكانهايی كه مجالي براي سر زدن به آنها نداريم. به همين خاطر بهتر است تا ميتوانيم از لحظه لحظه زندگي بهنفع لـ*ـذت بردن بهره ببريم و به خودمان خوش بگذرانيم. به نظرم لابهلاي اين همه بدبختي و مشكلاتي كه در زندگي وجود دارد هم ميتوان خوشبخت بود.
خودت باش
در طول اين سالها يادم گرفتم كه همواره خودم باشم و فيلم بازي نكنم؛ وقتي ناراحتم، واقعا ناراحتم و به خاطر جمعي كه در آن قرار دارم اداي خوشحالها را در نميآورم، وقتي هم كه خوشحالم باز همين كار را ميكنم، اين موضوع باعث ميشود از زندگي لـ*ـذت بيشتري ببرم. در مصاحبه ديگري هم به اين موضوع اشاره كردم كه اگر شما خودتان باشید حتي اگر بي ادب، بهتر از آن است كه بهزور اداي آدمهاي با ادب را در بياوري، چون در آن صورت ادبت تصنعي است.
تجربه جديترين كار طنز
«شمعدوني» جديترين كار طنز من است و اصلا قصد نداشتم در آن سراغ چيزهاي عجيب و غريبي براي خنداندن مخاطب بروم به همين خاطر اتفاقات را طوري چيدم كه در جريان اتفاقات و مسير زندگي روزمره كاراكترها، ماجراهاي طنزي به وجود آيد كه خندهدار باشد. تلاش ما بر اين بود كه «شمعدوني» را به زندگي مردم نزديك كنيم و از دل موقعيتهايي كه ايجاد ميشود، مردم را بخندانيم. ما همه تلاشمان را به كار بستيم و اميدوارم نتيجه مثبتي هم از آن بگيريم و اين اثر با موفقيت مواجه شود.
دليل غيبت قاسمخانيها
بعضيها وقتي مرا ميبينند از من ميپرسند چرا برادران قاسمخاني در اين سريال صرفا بهعنوان مشاور حضور داشتند و نويسندگي اين كار را بر عهده نداشتند، واقعيت اين است كه پيمان و مهراب قاسمخاني هر دو جزو دوستان خوب من بهشمار ميروند و ما تجربيات مشترك موفق زيادي را با هم پشت سر گذاشتهايم. زماني كه ميخواستيم فيلمنامه اين اثر را بنويسیم هر دوي اين برادرها سر كار بودند به همين خاطر تصميم گرفتيم از حضور آنها بهگونهاي ديگر بهره بگيريم. درنهايت بعد از رايزنيهايي كه انجام شد به اين نتيجه رسيديم که پيمان و مهراب بهعنوان مشاور به ما كمك دهند.
شلوغی را دوست دارم
يكي از ويژگيهاي اخلاقي من اين است كه دوست دارم هميشه در بين مردم باشم و هيچوقت نخواستهام از جمعيت فاصله بگيرم. كنار مردم قرار گرفتن به من حس آرامش ميدهد به همين خاطر هميشه به جمعيت پناه ميبرم و از جايهاي آرام و خلوت بيزارم. در شلوغي بودن باعث ميشود به رفتارهاي آدمهاي مختلف دقيق شوم و از دل آنها سوژههاي را پيدا كنم.
به اصفهانيها نرفتهام
من اهل شهر نايين اصفهان هستم، حتي پسوند فاميليام هم ناييني دارد كه به خاطر طولاني بودنش حذفش كردم. بالاخره افراد متاثر از شرايطي كه در آن رشد كردهاند قرار دارند اما من نميتوانم بهطور قطعي به شما بگويم تا چه حد از خصوصيات اخلاقيام به شهر محل تولدم باز ميگردد، اما چيزي كه به آن مطمئن هستم اين است كه شم اقتصاديام به اصفهانيها نرفته و در خرج كردن هيچ حساب و كتابي ندارم. ضمن اينكه هنوز براي نوشتن اعداد به ريال مشكل دارم و موقع خواندن آنها بايد صفرها را بشمارم. «باخنده»
دوستي بزرگترين گنج
اگر از من بپرسيد بزرگترين گنجينه هر انسان چيست؛ بيترديد ميگويم دوستي چون دوستي باارزشترين چيزي است كه هر فردي در زندگياش دارد. شايد بسياري از ما به اهميت دوستي فكر نكنيم اما واقعيت اين است كه شما وقتي با فردي دوست ميشويد و با او ارتباط عميقي پيدا ميكنيد اين علاقه و احترامي كه بين شما وجود دارد روي هيچي است يعني شما بدون داشتن هيچ نسبتي يا شرايط كاري و منافع مشترك كنار هم قرار ميگيريد و صرفا ميخواهيد از كنار هم بودن لـ*ـذت ببريد چنين نكته مهمي را نميتوان ناديده گرفت و نسبت به آن بيتفاوت بود.
«شمعدوني» طبقه متوسط را نشانه گرفته
سريال «شمعدوني»خانوادههاي متوسط را نشانه گرفته و قصهاي كه روايت ميكند مربوط به مشكلات و اتفاقاتي است كه در اين قشر از جامعه رخ ميدهد به همين خاطر جنس مسائل و اتفاقاتي كه در اين اثر رخ ميدهد با ساير كارها متفاوت است و ما حتي سعي كرديم سراغ جنس خاصي از طنز در «شمعدوني» برويم كه نسبت به ساير كارهايم متمايز باشد و مختص اين قشر از جامعه باشد. من و ايمان صفايي نويسندگي اين كار را بر عهده داشتيم و باتوجه به اينكه ارتباط بسيار نزديكي با هم داريم به نوعي زبان مشترك در كارهايمان رسيديم.
از طرفي من خودم جزو قشر متوسط جامعه هستم و در همين فضا به دنيا آمدم، بزرگ شدم و زندگي ميكنم به همين خاطر اين قشر را نسبت به هر طبقه ديگري بيشتر ميشناسم و زبان مشتركي با آنها دارم. سعي كردم بيشتر از آنكه دنبال شوخيهاي كلامي آنچناني بروم، دنبال ايجاد موقعيت طنز در اين اثر باشم.
بايد با زندگي رفيق باشيم
من بااينكه بخواهم از زندگي تعريف آنچناني داشته باشم موافق نيستم چون زندگي چيز عجيب و غريب و پيچيدهاي نيست كه آدم بخواهد خودش را در هر شرايطي اذيت كند. سختيها و لذتهاي خودش را دارد و ميتوانيم روي سختيها متمركز بوده و هميشه دلخور باشيم یا ميتوانيم روي شاديهايش متمركز شويم. اينكه با خودمان بگويیم زندگي سخت است و به خاطر اين سختي مدام از زمان و زمين ايراد بگيريم معنايی ندارد. براي لـ*ـذت بردن از زندگي بايد با او رفيق شويم. وقتي با زندگي رفاقت ميكني آن وقت با تلخيها و شيريني هايش راحت كنار ميآيي.
سعي كردم از زندگي راضي باشم
بعضيها معتقدند دليل اينكه زندگي در قياس با گذشته سختتر شده و كمتر ميتوان از آن لـ*ـذت برد به خاطر شرايط دشوار اقتصادي است كه در آن قرار گرفتهايم اما فكر ميكنم نميشود به خاطر گراني زندگي را به كام خودمان تلخ كنيم چراكه در چنين شرايطي ما به خنديدن احتياج بيشتري داريم. از طرفي اين نكته را نبايد فراموش كرد كه زندگي در هر مقطعي شرايط و مشكلات خودش را دارد، به نظرم ما بايد ميزان توقعات از زندگي را منطقي كنيم و مدام غز نزنيم. هميشه سعي كردم تا آنجايي كه ميتوانم از زندگي راضي باشم و ميزان نارضايتيام را به حداقل برسانم.
ميتوان لابهلاي اين همه گرفتاریها خوشبخت بود
همه ما عمر محدودي دارم و در اين زمان محدود فرصت نميكنيم آنقدر كه بايد به خودمان خوش بگذرانيم، كلي چيز براي خوشگذراني در اين دنياست كه آدم حتي نميرسد سراغ آنها برود. شايد به همين خاطر است كه بايد قدر لحظههايي كه زندگي ميكنيم را بيشتر بدانيم و بنا را روي لـ*ـذت بردن بگذاريم. گاهي با خودم فكر ميكنم چه كتابهاي زيادي هستند كه ما فرصت خواندن آنها را پيدا نميكنيم و مكانهايی كه مجالي براي سر زدن به آنها نداريم. به همين خاطر بهتر است تا ميتوانيم از لحظه لحظه زندگي بهنفع لـ*ـذت بردن بهره ببريم و به خودمان خوش بگذرانيم. به نظرم لابهلاي اين همه بدبختي و مشكلاتي كه در زندگي وجود دارد هم ميتوان خوشبخت بود.
خودت باش
در طول اين سالها يادم گرفتم كه همواره خودم باشم و فيلم بازي نكنم؛ وقتي ناراحتم، واقعا ناراحتم و به خاطر جمعي كه در آن قرار دارم اداي خوشحالها را در نميآورم، وقتي هم كه خوشحالم باز همين كار را ميكنم، اين موضوع باعث ميشود از زندگي لـ*ـذت بيشتري ببرم. در مصاحبه ديگري هم به اين موضوع اشاره كردم كه اگر شما خودتان باشید حتي اگر بي ادب، بهتر از آن است كه بهزور اداي آدمهاي با ادب را در بياوري، چون در آن صورت ادبت تصنعي است.
تجربه جديترين كار طنز
«شمعدوني» جديترين كار طنز من است و اصلا قصد نداشتم در آن سراغ چيزهاي عجيب و غريبي براي خنداندن مخاطب بروم به همين خاطر اتفاقات را طوري چيدم كه در جريان اتفاقات و مسير زندگي روزمره كاراكترها، ماجراهاي طنزي به وجود آيد كه خندهدار باشد. تلاش ما بر اين بود كه «شمعدوني» را به زندگي مردم نزديك كنيم و از دل موقعيتهايي كه ايجاد ميشود، مردم را بخندانيم. ما همه تلاشمان را به كار بستيم و اميدوارم نتيجه مثبتي هم از آن بگيريم و اين اثر با موفقيت مواجه شود.
دليل غيبت قاسمخانيها
بعضيها وقتي مرا ميبينند از من ميپرسند چرا برادران قاسمخاني در اين سريال صرفا بهعنوان مشاور حضور داشتند و نويسندگي اين كار را بر عهده نداشتند، واقعيت اين است كه پيمان و مهراب قاسمخاني هر دو جزو دوستان خوب من بهشمار ميروند و ما تجربيات مشترك موفق زيادي را با هم پشت سر گذاشتهايم. زماني كه ميخواستيم فيلمنامه اين اثر را بنويسیم هر دوي اين برادرها سر كار بودند به همين خاطر تصميم گرفتيم از حضور آنها بهگونهاي ديگر بهره بگيريم. درنهايت بعد از رايزنيهايي كه انجام شد به اين نتيجه رسيديم که پيمان و مهراب بهعنوان مشاور به ما كمك دهند.
شلوغی را دوست دارم
يكي از ويژگيهاي اخلاقي من اين است كه دوست دارم هميشه در بين مردم باشم و هيچوقت نخواستهام از جمعيت فاصله بگيرم. كنار مردم قرار گرفتن به من حس آرامش ميدهد به همين خاطر هميشه به جمعيت پناه ميبرم و از جايهاي آرام و خلوت بيزارم. در شلوغي بودن باعث ميشود به رفتارهاي آدمهاي مختلف دقيق شوم و از دل آنها سوژههاي را پيدا كنم.
به اصفهانيها نرفتهام
من اهل شهر نايين اصفهان هستم، حتي پسوند فاميليام هم ناييني دارد كه به خاطر طولاني بودنش حذفش كردم. بالاخره افراد متاثر از شرايطي كه در آن رشد كردهاند قرار دارند اما من نميتوانم بهطور قطعي به شما بگويم تا چه حد از خصوصيات اخلاقيام به شهر محل تولدم باز ميگردد، اما چيزي كه به آن مطمئن هستم اين است كه شم اقتصاديام به اصفهانيها نرفته و در خرج كردن هيچ حساب و كتابي ندارم. ضمن اينكه هنوز براي نوشتن اعداد به ريال مشكل دارم و موقع خواندن آنها بايد صفرها را بشمارم. «باخنده»
دوستي بزرگترين گنج
اگر از من بپرسيد بزرگترين گنجينه هر انسان چيست؛ بيترديد ميگويم دوستي چون دوستي باارزشترين چيزي است كه هر فردي در زندگياش دارد. شايد بسياري از ما به اهميت دوستي فكر نكنيم اما واقعيت اين است كه شما وقتي با فردي دوست ميشويد و با او ارتباط عميقي پيدا ميكنيد اين علاقه و احترامي كه بين شما وجود دارد روي هيچي است يعني شما بدون داشتن هيچ نسبتي يا شرايط كاري و منافع مشترك كنار هم قرار ميگيريد و صرفا ميخواهيد از كنار هم بودن لـ*ـذت ببريد چنين نكته مهمي را نميتوان ناديده گرفت و نسبت به آن بيتفاوت بود.
«شمعدوني» طبقه متوسط را نشانه گرفته
سريال «شمعدوني»خانوادههاي متوسط را نشانه گرفته و قصهاي كه روايت ميكند مربوط به مشكلات و اتفاقاتي است كه در اين قشر از جامعه رخ ميدهد به همين خاطر جنس مسائل و اتفاقاتي كه در اين اثر رخ ميدهد با ساير كارها متفاوت است و ما حتي سعي كرديم سراغ جنس خاصي از طنز در «شمعدوني» برويم كه نسبت به ساير كارهايم متمايز باشد و مختص اين قشر از جامعه باشد. من و ايمان صفايي نويسندگي اين كار را بر عهده داشتيم و باتوجه به اينكه ارتباط بسيار نزديكي با هم داريم به نوعي زبان مشترك در كارهايمان رسيديم.
از طرفي من خودم جزو قشر متوسط جامعه هستم و در همين فضا به دنيا آمدم، بزرگ شدم و زندگي ميكنم به همين خاطر اين قشر را نسبت به هر طبقه ديگري بيشتر ميشناسم و زبان مشتركي با آنها دارم. سعي كردم بيشتر از آنكه دنبال شوخيهاي كلامي آنچناني بروم، دنبال ايجاد موقعيت طنز در اين اثر باشم.
