سلاطین غور

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
غور ناحیه ای کوهستانی بالنسبه وسیعی بین دو ولایت هرات و غزنه و عبارت از دره های کوهستانی بوده است که امروز آنها را کوه بابا و سفید کوه می خوانند و جبال خراسان بوسیله ی آنها برشته ی هندوکش می پیوندد.این ناحیه سرچشمه ی رودخانه های هیرمند و هریرود و مرغاب است که قسمت غربی آن را که با ولایت هرات مجاور بوده غرجستان و جبال می خوانده اند.دامنه ی شمالی ولایت کوهستانی غور و غرجستان که ابتدای جلگه ی ماوراالنهر و دره ی شعب جنوبی آمودریا است،در قدیم طخارستان نام داشته و طخارستان تقریبا" همین ایالتی است که امروز آن را ترکستان افغانستان می نامند.
بزرگترین و مشهورترین آبادیهای ناحیه ی غور شهر فیروز کوه بوده که پایتخت پادشاهان اصلی غور در آنجا قرار داشته است،لیکن غوریان،بتدریج از طرف شمال،ولایت طخارستان را که شهر عمده ی آن بامیان مابین بلخ و کابل بوده،و از جنوب و مغرب غرجستان و جبال هرات را تسخیر کردند و بامیان و هرات و بعدها غزنه را نیز به عنوان کرسی سلطنت اختیار نمودند.



اصل و نسب غوریان


غوریان از مردم کوهستانی ناحیه ی غور بوده اند که به مناسبت وضع طبیعی محل سکونت خود مانند اکثر ایلات کوه نشین فی الجمله از استقلالی نسبی برخوردار بوده و پادشاهان کشور گشا به علت صعب الوصول بودن آن ناحیه،نتوانسته بودند ایشان را تحت فرمان خود درآورند.
با دعای ملوک غوریه،ایشان از فرزندان ضحاک پهلوان معروف شاهنامه بوده اند و یکی از اجداد اعلای آنان که شنسب نام داشته،بر دست امیرالمؤمنین علی (ع) اسلام آورده بوده است.به همین جهت گاهی سلاطین غور را آل شنسب نیز می گویند.
هنگامیکه یعقوب لیث صفاری به تسخیر بلاد رفج و کابل اشتغال داشت،رؤسای غوریه از پیش لشکریان او گریخته به کوهستانهای خود پناه بردند و یعقوب به تسخیر آن نواحی صعب العبور توفیف نیافت.
از رؤسای غوریه نخستین فردی که در تاریخ نام و نشانی معتبر دارد،محمد بن سوری است که با سلطان محمود غزنوی و پدرش سبکتکین همزمان بوده و پیوسته متعرض متصرفات این پدر و پسر در حدود بست میشده است.آخرالامر سلطان محمود در سال 401 با لشکری گران بر سر او تاخت.محمد در یکی از قلاع تحصن جست،ولی پس از مدتی تسلیم سلطان شد.وی در حال اسارت جان سپرد و محمود حکومت غور را به پسر او واگذار کرد.
غوریان از این تاریخ تحت فرمان غزنویان در آمدند،اما باز هم در سرزمین اصلی خود از استقلال پیشین برخوردار بودند،و افراد خاندان ایشان بلاانقطاع در ناحیه ی غور پادشاهی می کردند و این وضع تا ایام سلطنت بهرامشاه غزنوی و سلطان سنجر سلجوقی بر همین منوال بود.
در این دوره به سبب شوکت روزافزون سنجر و تبعیت بهرامشاه از وی،امرای عوریه فرمانبرداری سلجوقیان را گردن نهادند،ولی با بهرامشاه نیز روابط حسنه داشتند و یکی از آنان داماد بهرامشاه بود.یکی از امرای غوری همزمان با سنجر و بهرامشاه،ملک عزالدین حسین بود که هفت پسر داشت و چون چهار نفر پسران وی به پادشاهی رسیدند،او را ابوالسلاطین لقب داده اند.
پسر بزرگتر ملک عزالدین حسین به نام ملک فخر الدین مسعود در سال 550 یعنی یکسال پیش از مرگ سنجر بامارت طخارستان رسید و مؤسس شعبه ی غوریان بامیان شد،ولی نظر به اینکه مادرش کنیزکی ترک بود،نتوانست در بلاد اصلی پدر جای او را بگیرد.به همین جهت سلطنت غور به یکی از برادرانش سیف الدین سوری رسید و او پس از اشتغال این مقام،قلمرو پدر را بین برادران خود تقسیم کرد و اداره ی هر قسمتی را به یکی از ایشان سپرد.این پادشاه مؤسس حقیقی سلسله ی غوریه است.
 
تاپیک قبلی
بالا