شباهت خانوادگی
این نظریه منسوب به ویتگنشتاین است. ممکن است که ما چند سیب با اندازه و رنگهای مختلف ببینیم و به همه آنها بخاطر وجه مشترکی که دارند می گوییم سیب. این اصطلاحاً مشترک معنوی است.گاهی هم یک واژه را در چند عبارت بکار می بریم ولی در هر یک معنای خاصی می دهد. این اصطلاحاً مشترک لفظی است. این نظریه نه مشترک لفظی را بیان می کند و نه مشترک معنوی را، بلکه می گوید ما از طریق شباهت خانوادگی که بین چند چیز هست(و در کاربرد) می توانیم مفهوم واحدی بفهمیم. این شباهت خانوادگی یعنی مثلاً سه مجموعه داریم که برخی از اعضای اولی با دومی مشترک است و برخی دیگر از اعضای دومی با سومی مشترک است. حال گرچه مجموعه اول و سوم هیچ اشتراکی ندارند اما با هم شباهت خانوادگی دارند.
نقدی که به نظر می رسد اینست که از اشیایی که با هم هیچ وجه اشتراکی ندارند مفهوم واحدی فهمیده شده است. در واقع مجموعه سوم از یک جهت با دوم مشترک است و مجموعه اول از جهتی دیگر با دوم مشترک است. پس مجموعه اول و سوم در هیچ جهتی مشترک نیستند. سوال اینست که شما چگونه از چیز هایی که از هیچ جهت هیچ اشتراکی ندارند معنای واحدی می فهمید؟ اگر از جهتی اشتراک دارند پس همان مشترک معنوی است و اگر هیچ اشتراکی ندارند پس نمی توان معنای واحدی را به همه آنها نسبت داد.(توجه شود که اگر این نظریه مشترک لفظی یا معنوی را بگوید دیگر حرف جدیدی نزده است)
این نظریه منسوب به ویتگنشتاین است. ممکن است که ما چند سیب با اندازه و رنگهای مختلف ببینیم و به همه آنها بخاطر وجه مشترکی که دارند می گوییم سیب. این اصطلاحاً مشترک معنوی است.گاهی هم یک واژه را در چند عبارت بکار می بریم ولی در هر یک معنای خاصی می دهد. این اصطلاحاً مشترک لفظی است. این نظریه نه مشترک لفظی را بیان می کند و نه مشترک معنوی را، بلکه می گوید ما از طریق شباهت خانوادگی که بین چند چیز هست(و در کاربرد) می توانیم مفهوم واحدی بفهمیم. این شباهت خانوادگی یعنی مثلاً سه مجموعه داریم که برخی از اعضای اولی با دومی مشترک است و برخی دیگر از اعضای دومی با سومی مشترک است. حال گرچه مجموعه اول و سوم هیچ اشتراکی ندارند اما با هم شباهت خانوادگی دارند.
نقدی که به نظر می رسد اینست که از اشیایی که با هم هیچ وجه اشتراکی ندارند مفهوم واحدی فهمیده شده است. در واقع مجموعه سوم از یک جهت با دوم مشترک است و مجموعه اول از جهتی دیگر با دوم مشترک است. پس مجموعه اول و سوم در هیچ جهتی مشترک نیستند. سوال اینست که شما چگونه از چیز هایی که از هیچ جهت هیچ اشتراکی ندارند معنای واحدی می فهمید؟ اگر از جهتی اشتراک دارند پس همان مشترک معنوی است و اگر هیچ اشتراکی ندارند پس نمی توان معنای واحدی را به همه آنها نسبت داد.(توجه شود که اگر این نظریه مشترک لفظی یا معنوی را بگوید دیگر حرف جدیدی نزده است)