سیاسی طمع آمریکا به اروپای شرقی؛ عامل تداوم بحران اوکراین

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 150
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، این روزها در هر گوشه و کنار جهان، جنگ و درگیری به پاست؛ مناقشاتی که اگر در آنها دقیق شویم، ردپای آمریکاییها را میتوان در همه آنها مشاهده کرد. اظهارنظر دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی درباره همه این مسائل نیز پای ثابت موضعگیریها درباره بحرانهای مختلف است که همگی «به زبان» بر یک موضوع اتفاقنظر دارند؛ «دیپلماسی بهترین راهحل همه مناقشات است»، اما «در عمل» کار دیگری میکنند.بهترین نمود این ماجرا در بحران اوکراین مشاهده میشود. اسفند دو سال پیش بود که دولت روسگرای ویکتور یانوکوویچ در اوکراین تحت فشار معترضان مورد حمایت غرب سقوط کرد و به دنبال آشوبی که در آن برهه زمانی به پا شد، شبه جزیره کریمه طی یک همه پرسی به فدراسیون روسیه ضمیمه شد و همین اتفاق، موجب شروع جنگ سردی تازه میان روسیه و غرب شد.پروژه مقصرسازی روسیهاز همان ابتدا نیز همه طرفهای درگیر بر حل دیپلماتیک این مسئله تاکید داشتند اما با گذشت دو سال اندی، این بحران کماکان به قوت خود باقی است. برای ریشهیابی علت ادامهدار شدن این بحران باید دید عامل شکلگیری این مناقشه چه بوده و مقصر این ماجرا کیست.ذهنیت رایج در غرب این است که بحران اوکراین را میتوان تمام و کمال تقصیر تجـ*ـاوز روسیه خواند. بر اساس این طرز تفکر، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه، از روی یک تمایل عمیق برای احیای امپراطوری شوروی، کریمه را به روسیه ضمیمه کرد و در نهایت قصد دارد تا به سراغ دیگر بخش های اوکراین و پس از آن نیز دیگر کشورهای غرب اروپا برود. در این دیدگاه رایج، «ویکتور یانوکوویچ» رئیس جمهوری پیشین اوکراین در ماه فوریه سال 2014 بهانه ای به دست پوتین داد تا به نیروهای روسیه فرمان دهد بخش هایی از اوکراین را تصرف کنند.آمریکا و اروپا؛ مسئول اصلی بحران اوکراین«جان مرشایمر» استاد روابط بینالملل و نظریهپرداز مشهور آمریکایی اخیرا در مقالهای در مجله «فارن افرز» به تحلیل همین نظریه پرداخته و گفته: « آمریکا و متحدان اروپاییاش مسئول اصلی بحران اوکراین هستند. ریشه اصلی مشکل، گسترش ناتوست، عامل اصلی، یک استراتژی وسیع تر برای خارج کردن کامل اوکراین از مدار روسیه و ادغام آن با غرب است. در همین زمان، گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق و حمایت غرب از جنبش های حامی دموکراسی در اوکراین – که با انقلاب نارنجی در سال 2004 کلید خورد—از جمله عوامل مهم دیگر به شمار میآیند. از اواسط دهه 1990، رهبران روسیه سرسختانه با گسترش ناتو مخالفت کردهاند و هم اکنون نیز در سال های اخیر به صراحت اعلام کرده اند در شرایطی که همسایه مهم استراتژیک آنها به دژ مستحکم غرب تبدیل میشود، کنار نخواهند ایستاد».«جان مرشایمر» بر این باور است، خلع غیرقانونی رئیسجمهور حامی روسیه و کسی که در فرایندی کاملا دموکراتیک انتخاب شده بود برای پوتین همچون کاردی بود که به استخوانش اصابت و صبرش را لبریز کرده باشد. پوتین به این اقدام غرب، با گرفتن کریمه پاسخ داد؛ شبه جزیره ای که نگران بود روزی مقر پایگاه دریایی ناتو شود. وی همچنین به عنوان بخشی از واکنش خود، برای بی ثبات کردن اوکراین تا زمانی که دست از تلاش ها برای ملحق شدن به جبهه غرب بردارد، جنگید.به عقیده او، نباید از این اقدام و فشار رو به جلوی پوتین شگفت زده شد. به هر حال، این غرب بود که به حیات خلوت روسیه نفوذ کرده بود و منافع استراتژیک و مهم این کشور را به خطر انداخته بود و این دقیقا همان نکته ای بود که خود پوتین نیز بارها بر آن تأکید کرده است.اما نکته دیگری که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد این است که بهرغم تاکید «زبانی» همه طرف ها به حل دیپلماتیک این بحران، این ماجرا هنوز به سرانجام نرسیده است. شاید این موضوع در منافع برخی طرفهای درگیری ریشه داشته باشد؛ نکتهای که هفتهنامه آلمانی «اشپیگل» چندی پیش در یکی از گزارشهای خود به آن پرداخت و نوشت: « یکی از ژنرالهای ارشد آمریکایی با جریانسازی درباره اقدامات روسیه سعی در تنشآفرینی و حمایت از انتقال سلاح به اوکراین دارد».اطلاعات بیپشتوانه ژنرال آمریکاییاین هفتهنامه افزود: «باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا از اقدامات «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در زمینه یافتن راهکاری دیپلماتیک برای حل بحران اوکراین دفاع میکند. اما به نظر می رسد اقداماتی در آمریکا باعث میشود تلاشهای آلمان بینتیجه بماند. در این زمینه بیش از هر کس نقش «فیلیپ بریدلاو» ژنرال ارشد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برجسته است و اقدامات وی هم نه تنها کمکی به حل دیپلماتیک این بحران نمیکند، بلکه به بحران دامن میزند».بر اساس این گزارش، «بریدلاو» به مدت چند ماه، درباره فعالیتهای روسیه در شرق اوکراین موضعگیری کرده است که شامل پیشرویها نظامی در مناطق مرزی و استفاده از تسلیحات میشد، اما همواره اطلاعاتی که وی منتشر میکرد، بیشتر از مواردی بودند که دیگر کشورهای عضو ناتو در دست داشتند. به عبارتی، وی نقش کلیدی در ارائه اطلاعات نادرست به تندروهای کنگره آمریکا و ناتو ایفا کرده است. دولت آلمان این اقدامات را نوعی تهدید محسوب میکند. مواضع بریدلاو موجب شده تا این گمان تقویت شود که آمریکاییها در تلاشند تا اقدامات مرکل در مورد اوکراین را خنثی کنند.اما «بریدلاو» تنها کسی نیست که در روند صلح مانعتراشی میکند. «ویکتوریا نولاند» رئیس امور اروپایی وزارت خارجه آمریکا و همفکرانش هم از اقدام احتمالی آمریکا مبنی بر ارسال سلاح برای اوکراین حمایت میکنند و جمهوریخواهان در کنگره و بسیاری از دموکراتهای قدرتمند از وی حمایت میکنند.چندی پیش، در جریان مذاکرات آتشبس مینسک، نظامیان اوکراینی خروج 50 تانک و دهها موشک از منطقه را تائید کردند. اما یک روز پیش از آن، «بن هاگز» ژنرال آمریکایی از حمله مستقیم نظامی روسیه خبر داده بود. این خبر واکنش سریع آلمان را به دنبال داشت. برلین بلافاصله از سرویس امنیتی خود خواست که در این مورد تحقیق کند، اما تصاویر ماهوارهای فقط تسلیحات کمی را نشان میداد. حتی اطلاعاتی که خود آمریکاییها داشتند هم به نسبت گزارش هاگز نشاندهنده آرامش بیشتری در منطقه بود.این نخستین اقدام «بریدلاو» در ارائه اطلاعات اشتباه نبود و آخرین دفعه نیز نبود. در آغاز بحران نیز ژنرال بریدلاو اعلام کرده بوده که نیروهای روسی 40 هزار نیرو در مرز اوکراین مستقر کردهاند و هشدار داده بود که هر لحظه امکان حمله وجود دارد. وی شرایط را بسیار نگرانکننده ارزیابی کرده بود، اما در همین دوران منابع اطلاعاتی ناتو امکان حمله نظامی روسیه به اوکراین را رد کرده بودند و اعلام کرده بودند که نه نیروهای نظامی و نه تجهیزات روسیه برای حمله نظامی به اوکراین آمادگی دارند.کارشناسان دیدگاههای «بریدلاو» را در همه جوانب مورد تردید قرار دادند. از جمله وجود 40 هزار سرباز در مرزها مورد تردید است و وجود 30 تا 20 هزار نفر قابل قبولتر به نظر میرسد. علاوه بر این تجهیزات زیادی به مناطق مرزی منتقل نشده بود و شواهدی مبنی بر اینکه از لحاظ لجستیکی اقداماتی در این زمینه صورت گرفته بود، مشاهده نشده است.آمریکا به دنبال ارسال سلاح به اروپای شرقیاما اینکه چرا این ژنرال آمریکایی تا این حد مُصر به ارائه اطلاعات نادرست بود تنها در یک مسئله میتوانست ریشه داشته باشد؛ فراهم کردن زمینه ارسال سلاح از آمریکا به کشورهای اروپای شرقی و بهانهتراشی برای استقرار پایگاه آمریکایی در یکی از این کشورها. این گمانه زمانی رنگی از واقعیت به خود گرفت که مشاهده شد، «جان بینر» رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا به همراه نمایندگان هم حزبی عضو این مجلس از باراک اوباما خواستند به اوکراین سلاح ارسال کند.بحث درباره ارسال سلاح به اوکراین چندی بود که از سوی مقامات آمریکایی به گوش میخورد؛ بحثی که کاخ سفید اعلام کرده بود در حال بررسی آن است، اما این موضوع مورد انتقاد جدی جمهوریخواهان کنگره قرار گرفته و آنها باراک اوباما را به ضعف در برابر روسیه متهم کرده بودند.اما به نظر میرسد اوباما در نهایت تسلیم فشار کنگره شده است. اخیرا یک مقام آمریکایی اعلام کرد ارتش این کشور در نظر دارد تا بیش از 5 هزار نیرو، تانک، خوودروهای زرهی و تسلیحات سنگین در برخی کشورهای بالتیک و شرق اروپا مستقر کند؛ اقدامی که به نظر میرسد برای تحکیم موقعیت و جایگاه آمریکا در شرق اروپا صورت گرفته است؛ منطقه استراژیکی که دشمن و رقیب همیشگی آمریکا یعنی روسیه نسبت به آن احساس مالکیت میکند و به شدت به آن حساس است. پس از پایان جنگ سرد در دهه 90 میلادی، این برای اولین بار است که آمریکا میخواهد در کشورهای شرق اروپایی غیر عضو ناتو که در گذشته بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، پایگاه نظامی ایجاد و تسلیحات زرهی و سنگین نظامی مستقر کند.البته اقدامات غرب به ویژه آمریکا به همین حد محدود نبوده و برقراری رزمایشهای متعدد در این منطقه نیز بخشی از این استراتژی به شمار میآید. از جمله اینکه منطقه کالینگراد اخیرا شاهد نمونه تازه اقدامات ضدروسی غرب بود که این بار در قالب رزمایشی دو هفتهای و با حضور 50 کشتی و همچنین بمبافکنهای آمریکایی برگزار شد.کالینگراد از استانهای روسیه است، اما از خاک این کشور جداست و بین دو کشور لهستان و لیتوانی واقع شده است، که هر دو عضو ناتو بوده و روابط خوبی با روسیه ندارند. به همین جهت این منطقه به شدت از سوی روسیه محافظتشده و نظامیان این کشور حضور سنگینی در این استان دارند.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا