دخترم | پسرم ! وقتی که به تو نگاه میکنم
نمیتونم وجود خدا رو منکر بشم
آخه فقط خدا میتونسته
موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه
میخواهم به خورشید بفهمانم
تو پر نورتری
تو زیبا تری
به دنیا بفهمانم تو برای من
از هر چیز دیگر مهم تری
پسرم | دخترم
یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان رادیدی
از این پس همه چیز تکراریست
جز مهربانی
نمیتونم وجود خدا رو منکر بشم
آخه فقط خدا میتونسته
موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه
میخواهم به خورشید بفهمانم
تو پر نورتری
تو زیبا تری
به دنیا بفهمانم تو برای من
از هر چیز دیگر مهم تری
پسرم | دخترم
یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان رادیدی
از این پس همه چیز تکراریست
جز مهربانی
کوچک رویایی من
دنیا اگر خودش را بکشد نمیتوان
به عشق من به تو شک کند
تمام بودنت را حس می کنم
وقتی در کنارم نیستی
گویی گمشدهای دارم که چون سرگردانان پیاپی در جستجویش هستم
گمشدهای عزیز و دوست داشتنی
دلخوشی همیشگی روزهای سختم
شادی بخش قلب خستهام
تو بهترین هدیه خداوند به من هستی عزیزدلم
دنیا بزرگه ولی تو
یه دل بزرگتر از دنیا داری
عزیزم با این چشای مهربون
تو دل هر کی که خوبه جا داری
یه دل بزرگتر از دنیا داری
عزیزم با این چشای مهربون
تو دل هر کی که خوبه جا داری
در بنفشه زار چشم تو
من زبهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام
تو همزبان بهترین دقایق حیات من
لحظه های هستی من از تو پرشده ست
جان منی از این عزیزتر نمی شود
جان منی و خوش به حالت که مادرت
تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریا کشف کرده دوست دارد
برایت یک مشت بـ..وسـ..ـه میفرستم
باز هم هست
از این بـ..وسـ..ـه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام
به خاطر تو هم شده همیشه آبی می مانم
به خاطر تو هم شده تمام روزهای بعد از این مهربانتر خواهم شد
دلم میخواهد زودتر دستهایت را بگیرم
زودتر روی دستهایم تکانت دهم بخوابی
زودتر برایت با زبان کودکانه قصه بگویم
بهانه بگیری و من کلافه شوم
بریزی
بپاشی
و من حرص هایم را سر بیخیالی خالی کنم
جان منی و خوش به حالت که مادرت
تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریا کشف کرده دوست دارد
برایت یک مشت بـ..وسـ..ـه میفرستم
باز هم هست
از این بـ..وسـ..ـه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام
به خاطر تو هم شده همیشه آبی می مانم
به خاطر تو هم شده تمام روزهای بعد از این مهربانتر خواهم شد
دلم میخواهد زودتر دستهایت را بگیرم
زودتر روی دستهایم تکانت دهم بخوابی
زودتر برایت با زبان کودکانه قصه بگویم
بهانه بگیری و من کلافه شوم
بریزی
بپاشی
و من حرص هایم را سر بیخیالی خالی کنم