ژن های مشکل ساز
دانشمندان می گویند که همه چیز در مورد ظاهر طبیعی ما به ژن هایمان برمیگردد. بعضی وقت این ژنها دردسر ساز میشوند یا حداقل آسیوس و خانوادهاش را حسابی به دردسر انداخته اند. آسیوس و اعضای خانوادهاش دارای یک بیماری کمیاب به نام هایپرتریکوسیس هستند که باعث شده خیلی پرمو باشند.
این پرمویی زیاد از همان کودکی برای آسیوس مشکل ساز بود. او در دوران کودکی از وضعیتش خجالت میکشید و به نوعی گوشه گیر شده بود زیرا مردم او را به هم نشان میدادند اما حالا که بالغ شده است دیگر با این موضوع کنار آمده است. علاوه براین او تنها نیست و تعداد زیادی از اعضای خانواده نیز هایپرتریکوسیس دارند.
آسیوس در ابتدای نوجوانی با مدیر یک سیرک آشنا میشود و برای تمام اعضای خانواده کار ایجاد میکند.آنها با تماشاچیان سیرک صحبت میکردند و عکس میانداختند و موجبات خندهشان را فراهم میکردند اما مدیر سیرک از آنها میخواست که بیرون سیرک نروند تا دیده نشوند،در نتیجه آن ها همیشه احساس میکردند که به موجوداتی دیدنی تبدیل شده اند. آسیوس با کارش در سیرک مشکل نداشت اما در هر حال به افسردگی دچار شد و مثل خیلی دیگر از غربیها که در این موقع به سوی الـ*کـل میروند او نیز الکلی شد و تا جایی پیش رفت که ممکن بود بمیرد.حالا پس از گذشت این سالها او احساسات دیگری دارد.
همسر آسیوس او را ترک کرده است اما او سه دختر دارد که به این بیماری نادر مبتلایند.آسیوس دوست دارد که فرزند تحصیل کرده داشته باشد. گفتنی است علت این بیماری هنوز مشخص نیست و درمانی نیز ندارد.
دانشمندان می گویند که همه چیز در مورد ظاهر طبیعی ما به ژن هایمان برمیگردد. بعضی وقت این ژنها دردسر ساز میشوند یا حداقل آسیوس و خانوادهاش را حسابی به دردسر انداخته اند. آسیوس و اعضای خانوادهاش دارای یک بیماری کمیاب به نام هایپرتریکوسیس هستند که باعث شده خیلی پرمو باشند.
این پرمویی زیاد از همان کودکی برای آسیوس مشکل ساز بود. او در دوران کودکی از وضعیتش خجالت میکشید و به نوعی گوشه گیر شده بود زیرا مردم او را به هم نشان میدادند اما حالا که بالغ شده است دیگر با این موضوع کنار آمده است. علاوه براین او تنها نیست و تعداد زیادی از اعضای خانواده نیز هایپرتریکوسیس دارند.
آسیوس در ابتدای نوجوانی با مدیر یک سیرک آشنا میشود و برای تمام اعضای خانواده کار ایجاد میکند.آنها با تماشاچیان سیرک صحبت میکردند و عکس میانداختند و موجبات خندهشان را فراهم میکردند اما مدیر سیرک از آنها میخواست که بیرون سیرک نروند تا دیده نشوند،در نتیجه آن ها همیشه احساس میکردند که به موجوداتی دیدنی تبدیل شده اند. آسیوس با کارش در سیرک مشکل نداشت اما در هر حال به افسردگی دچار شد و مثل خیلی دیگر از غربیها که در این موقع به سوی الـ*کـل میروند او نیز الکلی شد و تا جایی پیش رفت که ممکن بود بمیرد.حالا پس از گذشت این سالها او احساسات دیگری دارد.
همسر آسیوس او را ترک کرده است اما او سه دختر دارد که به این بیماری نادر مبتلایند.آسیوس دوست دارد که فرزند تحصیل کرده داشته باشد. گفتنی است علت این بیماری هنوز مشخص نیست و درمانی نیز ندارد.
تحمل این بیماری برای زنان سخت تراست. دختران آسیوس احتمالاً بابت این مشکل رنج میبرند زیرا زنان به ارایش صورت و چیدن موهای زائد ان حساسیت زیادی دارند و این موضوع نوعی دادن تصویر مثبت از خود به اجتماع است.هرچند که رفتار نیک مهم تراز ظاهر زیباست.