خيلي وقتها نمي توانيد به خاطر آوريد كليدهايتان را كجا گذاشتهايد؟ به خاطر آن خودتان را سرزنش نكنيد. فراموش كردن جزئيات كوچك در واقع شما را باهوشتر مي سازد.
حتما كساني را مي شناسيد كه از خود به خاطر حافطه بي نقصشان خود ستايي مي كنند؟ شايد نبايد اين كار را بكنند چون توانايي يادآوري كامل رخدادها آن قدرها هم ارزشي ندارد. بر اساس تحقيقي فراموش كردن چيزها نه تنها طبيعي است بلكه به افزايش هوش ما كمك هم ميكند.
در يك گزارش جديد، پژوهشگران بيان داشتند كه هدف حافظه انتقال دقيق ترين اطلاعات در طول زمان نيست. بلكه به گفته آنها، هدفش بهينه سازي هوش تصميم گيري براي حفظ هر آنچه كه مهم است و دور ريختن چيزهايي كه اهيمت كمتري دارند است.
مغز بايد بتواند جزئيات نامرتبط را فراموش كرده و در عوض بر چيزهايي كه به تصميم گيري در دنياي واقعي كمك مي نمايد تمركز كند، پژوهشگران با بررسي دادههاي بدست آمده از سالها تحقيق بر روي حافظه، روند فراموشي و فعاليت مغز به اين نتيجه رسيدند. براي مثال در تحقيقي بر روي موشها مشخص شد كه با شكل گيري سلولهاي جديد در هيپوكمپوس- قسمتي از مغز كه به يادگيري مهارتهاي جديد ربط دارد- اين اتصالات جديد حافظه هاي قديمي را بازنويسي ميكنند و دسترسي به آنها را سختتر ميسازند.
اين مبادله دائمي حافظههاي جديد به جاي حافظههاي قديمي مي تواند مزاياي تكاملي زيادي داشته باشد براي مثال مي تواند به ما امكان انطباق با شرايط جديد را از طريق دور ريختن اطلاعات قديمي و تاريخ گذشته و گمراه كننده فراهم آورد. اگر سعي داشته باشيد دنيا را در دست بگيريد و مغزتان مرتبا حافظه هاي متناقض را به ياد آورد به سختي مي توانيد تصميم هاي آگاهانه بگيريد.
مغز ما سعي مي كند يك تصوير كلي از گذشته را حفظ كرده و جزئيات را فراموش كند، كه به نظر محققان به ما توانايي تعميم دادن تجربيات گذشته و استفاده بهتر از آنها در شرايط كنوني را فراهم ميآورد.
همه ما كساني را كه هميشه برنده بازيهاي فكري هستند را تحسين ميكنيم اما حقيقت اين است كه تكامل حافظه ما را به سمت مهارت گرفتن تصميمهاي هوشمندانه پيش ميبرد نه بردن بازيهاي بياهميت. و وقتي فكر ميكنيد كه چه چيزي براي گرفتن تصميمهاي هوشمندانه لازم است، به همين نتيجه ميرسيد كه بهتر است بعضي چيزها را به فراموشي بسپاريد.
بنابراين اينكه ما اغلب خيلي چيزهايي را كه خواندهايم، افرادي را كه ملاقات كردهايم و محلي كه كليدهايمان را گذاشتهايم را فراموش ميكنيم چه معنايي دارد؟ هيچ، فقط نبايد خيلي به خودمان سخت بگيريم، البته تا حدي.
شما قرار هم نيست همه چيز را فراموش كنيد و اگر اين فراموشي بيش از حد طبيعي است جاي نگراني دارد. اما اگر گهگاهي جزئيات را فراموش ميكنيد احتمالا به اين معنا است كه سيستم حافظه شما كاملا سالم بوده و دقيقا همان كاري را انجام ميدهد كه بايد انجام دهد.
مخصوصا در جامعه امروز كه همه چيز كامپيوتري شده است، مغز ما ديگر نيازي به ذخيره اطلاعاتي نظير شمارههاي تلفن و حقايقي كه به راحتي در گوگل يافت ميشود ندارد. مغز ما به جاي ذخيره كردن اين اطلاعات جزئي و نامرتبط كه تلفنمان ميتواند براي ما ذخيره كند، فضا را براي ذخيره اطلاعاتي كه واقعا برايمان اهميت دارد خالي ميسازد.
حتي بهتر است عمدا به صورت مرتبا هر از چند گاهي با ورزش سيستم حافظه خود را پاك سازي كنيد. ما مي دانيم كه ورزش سبب افزايش تعداد سلولهاي عصبي در هيپوكامپ ميشود. بله درست است كه با اين كار قسمتي از حافظه پاك ميشود اما اينها جزئياتي از زندگي شما هستند كه در واقع اهميتي ندارند و مانع از تصميم گيريهاي درست شما ميشوند.
حتما كساني را مي شناسيد كه از خود به خاطر حافطه بي نقصشان خود ستايي مي كنند؟ شايد نبايد اين كار را بكنند چون توانايي يادآوري كامل رخدادها آن قدرها هم ارزشي ندارد. بر اساس تحقيقي فراموش كردن چيزها نه تنها طبيعي است بلكه به افزايش هوش ما كمك هم ميكند.
در يك گزارش جديد، پژوهشگران بيان داشتند كه هدف حافظه انتقال دقيق ترين اطلاعات در طول زمان نيست. بلكه به گفته آنها، هدفش بهينه سازي هوش تصميم گيري براي حفظ هر آنچه كه مهم است و دور ريختن چيزهايي كه اهيمت كمتري دارند است.
مغز بايد بتواند جزئيات نامرتبط را فراموش كرده و در عوض بر چيزهايي كه به تصميم گيري در دنياي واقعي كمك مي نمايد تمركز كند، پژوهشگران با بررسي دادههاي بدست آمده از سالها تحقيق بر روي حافظه، روند فراموشي و فعاليت مغز به اين نتيجه رسيدند. براي مثال در تحقيقي بر روي موشها مشخص شد كه با شكل گيري سلولهاي جديد در هيپوكمپوس- قسمتي از مغز كه به يادگيري مهارتهاي جديد ربط دارد- اين اتصالات جديد حافظه هاي قديمي را بازنويسي ميكنند و دسترسي به آنها را سختتر ميسازند.
اين مبادله دائمي حافظههاي جديد به جاي حافظههاي قديمي مي تواند مزاياي تكاملي زيادي داشته باشد براي مثال مي تواند به ما امكان انطباق با شرايط جديد را از طريق دور ريختن اطلاعات قديمي و تاريخ گذشته و گمراه كننده فراهم آورد. اگر سعي داشته باشيد دنيا را در دست بگيريد و مغزتان مرتبا حافظه هاي متناقض را به ياد آورد به سختي مي توانيد تصميم هاي آگاهانه بگيريد.
مغز ما سعي مي كند يك تصوير كلي از گذشته را حفظ كرده و جزئيات را فراموش كند، كه به نظر محققان به ما توانايي تعميم دادن تجربيات گذشته و استفاده بهتر از آنها در شرايط كنوني را فراهم ميآورد.
همه ما كساني را كه هميشه برنده بازيهاي فكري هستند را تحسين ميكنيم اما حقيقت اين است كه تكامل حافظه ما را به سمت مهارت گرفتن تصميمهاي هوشمندانه پيش ميبرد نه بردن بازيهاي بياهميت. و وقتي فكر ميكنيد كه چه چيزي براي گرفتن تصميمهاي هوشمندانه لازم است، به همين نتيجه ميرسيد كه بهتر است بعضي چيزها را به فراموشي بسپاريد.
بنابراين اينكه ما اغلب خيلي چيزهايي را كه خواندهايم، افرادي را كه ملاقات كردهايم و محلي كه كليدهايمان را گذاشتهايم را فراموش ميكنيم چه معنايي دارد؟ هيچ، فقط نبايد خيلي به خودمان سخت بگيريم، البته تا حدي.
شما قرار هم نيست همه چيز را فراموش كنيد و اگر اين فراموشي بيش از حد طبيعي است جاي نگراني دارد. اما اگر گهگاهي جزئيات را فراموش ميكنيد احتمالا به اين معنا است كه سيستم حافظه شما كاملا سالم بوده و دقيقا همان كاري را انجام ميدهد كه بايد انجام دهد.
مخصوصا در جامعه امروز كه همه چيز كامپيوتري شده است، مغز ما ديگر نيازي به ذخيره اطلاعاتي نظير شمارههاي تلفن و حقايقي كه به راحتي در گوگل يافت ميشود ندارد. مغز ما به جاي ذخيره كردن اين اطلاعات جزئي و نامرتبط كه تلفنمان ميتواند براي ما ذخيره كند، فضا را براي ذخيره اطلاعاتي كه واقعا برايمان اهميت دارد خالي ميسازد.
حتي بهتر است عمدا به صورت مرتبا هر از چند گاهي با ورزش سيستم حافظه خود را پاك سازي كنيد. ما مي دانيم كه ورزش سبب افزايش تعداد سلولهاي عصبي در هيپوكامپ ميشود. بله درست است كه با اين كار قسمتي از حافظه پاك ميشود اما اينها جزئياتي از زندگي شما هستند كه در واقع اهميتي ندارند و مانع از تصميم گيريهاي درست شما ميشوند.