فرهنگ عام
فرهنگ عام را میتوان به نشانه میراث اجتماعی بشر تلقی نمود و بهمین دلیل مجموعه ویژگیهای اساسی فرهنگ انسانی که جامعه انسانی را با اجتماعات حیوانی از هم متمایز مینماید بعنوان عناصر فرهنگ عام محاسبه کنیم : تکلم و تفکر یا اندیشه ورزی , ابزار سازی و خصوصاً اجتماعی زیستن که با نهاد های اجتماعی,سازمانها و تشکیلات سیـاس*ـی و فرهنگی و اقتصادیمشخص میگردد, از جمله عناصر اصلی سازنده فرهنگ بشری اند که در تمام جوامع اعم از جوامع تطور یافته و جوامع تطور نیافته وجود دارند. در تمام جوامع بشری از دواج،دریاها در کنار یکدیگر حضور فیزیکی داشته باشند ولی نتیجهای اجتماعی از این گردهم آئی حاصل نمیگردد . بعبارت دیگر زندگی اجتماعی به مفهوم واقعی که تنها در بین انسانها مشاهده میشود ,بصورت انواع سازمانها و نهادها و تشکیلات اجتماعی , اقتصادی ,سیـاس*ـی , فرهنگی متجلی میگردد که در میان حیوانات بچشم نمیخورد البته رفتار اجتماعی گونه زنبوران عسل با مورچگان , لانه سازی و نظم موجود در حرکات آنها را نمیتوان جز به اعمال غریزی که طی هزارهها هیچ گونه تغییری در آنها بوجود نیامده توجیه و تبیین نمود.
بهمین جهت برای فرهنگ انسانی که مشترک بین کلیه جوامع بیشتری است ویژگیهای را میتوان , بر شمرد که هیچیک را در میان حیوانات نمیتوان مشاهده نمود:
فرهنگ عام را میتوان به نشانه میراث اجتماعی بشر تلقی نمود و بهمین دلیل مجموعه ویژگیهای اساسی فرهنگ انسانی که جامعه انسانی را با اجتماعات حیوانی از هم متمایز مینماید بعنوان عناصر فرهنگ عام محاسبه کنیم : تکلم و تفکر یا اندیشه ورزی , ابزار سازی و خصوصاً اجتماعی زیستن که با نهاد های اجتماعی,سازمانها و تشکیلات سیـاس*ـی و فرهنگی و اقتصادیمشخص میگردد, از جمله عناصر اصلی سازنده فرهنگ بشری اند که در تمام جوامع اعم از جوامع تطور یافته و جوامع تطور نیافته وجود دارند. در تمام جوامع بشری از دواج،دریاها در کنار یکدیگر حضور فیزیکی داشته باشند ولی نتیجهای اجتماعی از این گردهم آئی حاصل نمیگردد . بعبارت دیگر زندگی اجتماعی به مفهوم واقعی که تنها در بین انسانها مشاهده میشود ,بصورت انواع سازمانها و نهادها و تشکیلات اجتماعی , اقتصادی ,سیـاس*ـی , فرهنگی متجلی میگردد که در میان حیوانات بچشم نمیخورد البته رفتار اجتماعی گونه زنبوران عسل با مورچگان , لانه سازی و نظم موجود در حرکات آنها را نمیتوان جز به اعمال غریزی که طی هزارهها هیچ گونه تغییری در آنها بوجود نیامده توجیه و تبیین نمود.
بهمین جهت برای فرهنگ انسانی که مشترک بین کلیه جوامع بیشتری است ویژگیهای را میتوان , بر شمرد که هیچیک را در میان حیوانات نمیتوان مشاهده نمود:
- فرهنگ عامل توحید بخش ارزشهای اجتماعی است .
- فرهنگ نظم بخش رفتار انسانها و کنترل کننده غرایز است .
- فرهنگ متمایز کننده جوامع از یکدیگر است .
- فرهنگ آموختنی است . انتقال فرهنگ در مرحله اول بوسیله خانواده و شبکه خویشاوندی و سپس بواسطه منابع دیگر مثل سازمانها و محافل بیرون از خانواده , موسسات آموزشی , وسایل ارتباط جمعی و گروههای اجتماعی , از جامعه به فرد صورت میگیرد.
- فرهنگ حاصل تجربیات و بشری است که طی قرون و اعصار و طی نسلهای متمادی , فراهم آمده و پیچیده تر گردیده است.
- ابعاد مادی و معنوی فرهنگ پیوسته در حال تغییرات تدریجی است که در مجموع و در طی قرون و اعصار بصورت تحولاتی که دورههای مختلف تاریخی بشری را از هم متمایز متجلی میگردد.