فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
اگر فرهنگرا به معنی کوششهای انسان برای ارضاء نیازهای خود و غلبه بر ادبیات،فلسفه، اسلامی اعتقاداتی در مورد خلقت انسان , آینده بشریت و ماهیت وجود و رابـ ـطه خالق با مخلوق و غیره وجود دارد .
از آنجا که مفاهیم از طریق زبان بعنوان یک واسطه در رابـ ـطهای مستقیم با تفکرات و تجسمات انسانها از حقایق موجود است بدین جهت بسیاری از عنصری است از فرهنگ زیرا پیشرفت تکنولوژی کاملاً وابسته به پیشرفت علم است و در این زمینه جامعه شناسی کاملاً نشان داده است که پیشرفتهای علمی وابسته به ارزش ها و جهان بینی های خاص و یا در رابـ ـطه با جهت یابیهای مذهبی یک جامعه است .در این زمینه "ماکس وبر" در مطالعه علمی خود نشان داده است که پروتستانتیسم کالون در مقابل علم گرایش کاملاً مساعد و مناسب و فعالی داشته است تا کاتولیسیم .
به عقیده فیزیک و سپس سایر علوم طبیعی و خصوصاًریاضیات بود. در آنها این امیدواری بود که از آگاهی تجربی قوانین الهی طبیعت پی به آگاهی در باره اساس و مبداء عامل برسند. بنابراین تفکر پروتستانی و فرهنگ طبقه بوروژو با در آمیختن, نهایتاً تاثیر عمیقی بر روی طرز فکر جامعه تکنولوژیک جدید نمودند و میتوان تصدیق نمود که بدون چنین پیوندی بین مذهب و فرهنگ طبقه مسلط که در قرون هفده و هیجده اتفاق افتاد جامعه غربی با آنچه که امروز هست تفاوت بسیار زیادی داشت . عامل تکنیکی متغیری است قوی ولی اهمیت و تاثیر حقیقی تکنولوژی را بدون در نظر گرفتن کادر فرهنگی (فرهنگ معنوی )آن نمیتوان درک نمود.
اگر فرهنگرا به معنی کوششهای انسان برای ارضاء نیازهای خود و غلبه بر ادبیات،فلسفه، اسلامی اعتقاداتی در مورد خلقت انسان , آینده بشریت و ماهیت وجود و رابـ ـطه خالق با مخلوق و غیره وجود دارد .
از آنجا که مفاهیم از طریق زبان بعنوان یک واسطه در رابـ ـطهای مستقیم با تفکرات و تجسمات انسانها از حقایق موجود است بدین جهت بسیاری از عنصری است از فرهنگ زیرا پیشرفت تکنولوژی کاملاً وابسته به پیشرفت علم است و در این زمینه جامعه شناسی کاملاً نشان داده است که پیشرفتهای علمی وابسته به ارزش ها و جهان بینی های خاص و یا در رابـ ـطه با جهت یابیهای مذهبی یک جامعه است .در این زمینه "ماکس وبر" در مطالعه علمی خود نشان داده است که پروتستانتیسم کالون در مقابل علم گرایش کاملاً مساعد و مناسب و فعالی داشته است تا کاتولیسیم .
به عقیده فیزیک و سپس سایر علوم طبیعی و خصوصاًریاضیات بود. در آنها این امیدواری بود که از آگاهی تجربی قوانین الهی طبیعت پی به آگاهی در باره اساس و مبداء عامل برسند. بنابراین تفکر پروتستانی و فرهنگ طبقه بوروژو با در آمیختن, نهایتاً تاثیر عمیقی بر روی طرز فکر جامعه تکنولوژیک جدید نمودند و میتوان تصدیق نمود که بدون چنین پیوندی بین مذهب و فرهنگ طبقه مسلط که در قرون هفده و هیجده اتفاق افتاد جامعه غربی با آنچه که امروز هست تفاوت بسیار زیادی داشت . عامل تکنیکی متغیری است قوی ولی اهمیت و تاثیر حقیقی تکنولوژی را بدون در نظر گرفتن کادر فرهنگی (فرهنگ معنوی )آن نمیتوان درک نمود.