فعل ماضی
تعریف: فعل ماضی فعلی است که بر وقوع عملی یا تحقق حالتی در زمان گذشته دلالت می کند.
طرز ساختن فعل ماضی: صیغه اول کلیه افعال را از مصدر همان فعل می سازند بدینگونه که حرف زائد مصدر را حذف کرده، فاء الفعل و لام الفعل را مفتوح و عین الفعل را متحرک می نمائیم. مانند: العِلْم که می شود: عَلِمَ.
نکات:
* هرگاه (قَدْ) پیش از فعل ماضی بیاید، معنی ماضی نقلی فارسی را می دهد. مانند: قَدْ جاءَ = آمده است.
* هرگاه (کان) پیش از فعل ماضی بیاید، معنی ماضی بعید فارسی را می دهد. مانند: کانَ قَدْ ذَهَبَ = آمده بود.
* هرگاه (لعلَّ) پیش از فعل بیاید، معنی ماضی التزامی فارسی را می دهد. مانند: لَعَلَّهُ جاءَ = شاید آمده باشد
* فعل ماضی در جمله دعایی ونفرین وتمجید وشرطی معنی مضارع میدهد. مانند: ساعدَکَ اللهُ (خدا کمکت کند) - لاأکَلْتَ (نخوری) - إنْ جَلَسْتَ أجْلِسْ (اگر بنشینی می نشینم).
تعریف: فعل ماضی فعلی است که بر وقوع عملی یا تحقق حالتی در زمان گذشته دلالت می کند.
طرز ساختن فعل ماضی: صیغه اول کلیه افعال را از مصدر همان فعل می سازند بدینگونه که حرف زائد مصدر را حذف کرده، فاء الفعل و لام الفعل را مفتوح و عین الفعل را متحرک می نمائیم. مانند: العِلْم که می شود: عَلِمَ.
نکات:
* هرگاه (قَدْ) پیش از فعل ماضی بیاید، معنی ماضی نقلی فارسی را می دهد. مانند: قَدْ جاءَ = آمده است.
* هرگاه (کان) پیش از فعل ماضی بیاید، معنی ماضی بعید فارسی را می دهد. مانند: کانَ قَدْ ذَهَبَ = آمده بود.
* هرگاه (لعلَّ) پیش از فعل بیاید، معنی ماضی التزامی فارسی را می دهد. مانند: لَعَلَّهُ جاءَ = شاید آمده باشد
* فعل ماضی در جمله دعایی ونفرین وتمجید وشرطی معنی مضارع میدهد. مانند: ساعدَکَ اللهُ (خدا کمکت کند) - لاأکَلْتَ (نخوری) - إنْ جَلَسْتَ أجْلِسْ (اگر بنشینی می نشینم).