فلسفه و عرفان
فلسفه حرف مى آورد و عرفان سكوت. آن عقل را بال و پر مى دهد و اين عقل را بال و پر مى كند. آن نور است و اين نار. آن درسى بود و اين در سينه. از آن دلشاد شوى و از اين دلدار. از آن خدا جو شوى و از اين خدا خو. آن به خدا كشاند و اين به خدا رساند. آن راه است و اين مقصد، آن شجر است و اين ثمر، آن فخر است و اين فقر، آن كجا و اين كجا.
علامه حسن زاده آملی / هزار و يك نكته ، ص 128.
فلسفه حرف مى آورد و عرفان سكوت. آن عقل را بال و پر مى دهد و اين عقل را بال و پر مى كند. آن نور است و اين نار. آن درسى بود و اين در سينه. از آن دلشاد شوى و از اين دلدار. از آن خدا جو شوى و از اين خدا خو. آن به خدا كشاند و اين به خدا رساند. آن راه است و اين مقصد، آن شجر است و اين ثمر، آن فخر است و اين فقر، آن كجا و اين كجا.
علامه حسن زاده آملی / هزار و يك نكته ، ص 128.