كلياتي در خصوص شهرسازي تهران از دوران مشروطه تا حال

*بانو بهار*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/15
ارسالی ها
3,937
امتیاز واکنش
10,965
امتیاز
804
محل سکونت
میان شکوفه‌ها
زماني كه پايتخت به تهران منتقل شد، يعني آغاز سلطنت سلسله قاجار، تهران كه روستاي كوچكي در نزديكي ري بود رفته رفته رشد و توسعه نمود و در چند مرحله باروي شهر تهران شكسته شد و با ازدياد جمعيت بارو و دروازه هاي جديدي ايجاد شد. در دوره قاجار مركزيت شهر تهران كه شامل ارگ سلطنتي، دواير دولتي، بازار تهران و چند ميدان مثل ميدان ارگ و بعضي مثسسات آموزشي مثل دارالفنون شكل گرفت و ساخت وسازهايي كه طي سلطنت قاجار پيرامون اين هسته مركزي شكل گرفت از هماهنگي خاص و ويژه اي برخوردار بودند و مجموعه دلپذيري در شهر تهران ايجاد شد. چه ساختمان هاي حكومتي و دولتي، چه ساختمان هاي مسكوني و خصوصي. به طوري كه بعضي از متخصصين امر شهرسازي معتقدند در اين دوره سبك خاصي به نام سبك تهران در معماري و شهرسازي كشور ايجاد شد.
دوره اي كه پس از دوره رشد و شكوفايي اصفهان به عنوان پايتخت به وجود آمد چرا كه اصفهان نيز در دوره صفويه داراي مكتب خاصي در معماري و شهرسازي كشور بود به نام مكتب اصفهان كه مبتني بر فلسفه خاص شيعي بود و توسط عالمان و انديشمندان دوره صفوي پايه گذاري شده بود.
از سال 1286 كه انقلاب مشروطه صورت گرفت تا 1300 حدود 14 سال سلسله قاجار ادامه پيدا كرد. در اوايل دوره مشروطيت و تشكيل مجلس شوراي ملي، قانوني به نام قانون بلديه به تصويب مجلس رسيد كه آغاز يك تحول جديد در نظام مديريت شهري بود. هر شهري صاحب يك بلديه شد كه امروزه به آن شهرداري مي گويند و جالب اين است كه ساختمان بلديه ها كه در آن زمان ساخته شدند يك عنصر شاخص معماري در هر شهري شد. مثلاً بلديه تهران كه در ضلع شمالي توپخانه قرار گرفته بود و متاسفانه بعدها تخريب شد يكي از باارزش ترين آثار معماري شهر تهران محسوب مي شد. همين طور در شهر تبريز، بلديه شهر تبريز به گفته يكي از انديشمندان علم مهندسي ايران، اولين بناي بتني ايران بوده است.
با شروع قرن 14 كه آغاز دوره مدرنيته به كشور ايران بود تحولاتي در معماري و شهرسازي صورت گرفت، كه كاملاً با دوران گذشته با عصر قاجار متفاوت بود. حكومت يعني دوران پهلوي اول تصميم گرفت كه ايران را همانند كشورهاي غربي به سوي صنعتي شدن سوق بدهد، در آن زمان اروپا به شدت به سمت مدرنيته پيش مي رفت و آثارش در كشور ايران مخصوصاً در شهرسازي و معماري به صورت بارزي مشهود است. اولاً جمعيت شهر به خصوص شهر تهران به شدت رو به افزايش گذاشت. بهبود وضع بهداشت به صورت نسبي باعث كاهش مرگ و مير شده بود و به علت صنعتي شدن كشور، كه بيشترين صنايع در چند شهر كشور مثل تهران، اصفهان و تبريز به وجود آمد باعث مهاجرت بسياري از روستاييان به اينگونه شهرها شد. به طوري كه دفعتاً باروي شهر تهران ديگر تكاپوي اين جمعيت زياد را نمي داد و گسترش شهر به خارج از دروازه هاي شهر تهران مثل دروازه شميران، خراسان و قزوين و ... صورت گرفت. از اين دروازه ها ساخت وساز و توسعه شهر شروع شد اما نه به نحو گذشته، خيابان هاي عريض كشيده شد چون اتومبيل وارد كشور شده بود و اراضي اين محدوده كه اكثراً هم باغات بودند، تبديل به مراكز نظامي و حكومتي شد و به دنبال آن مردم مسكن خود را شروع به ساختن كردند. در دوران پهلوي اول محدوده شهر از شمال به خيابان انقلاب كه آن زمان اسمش شاه رضا بود كشيده شد، از غرب به خيابان سي متري كه كارگر فعلي است، از شرق به خيابان شهباز كه خيابان شهداي فعلي است، از جنوب هم تا مولوي و شوش، شهر تهران گسترش پيدا كرد و ساخت وسازهايي كه عمدتاً شكل مي گرفت، از ديد شهرسازي، براساس يك شبكه شطرنجي با همان مركزيت بازار و ميدان توپخانه و بهارستان و ارگ حكومتي آن زمان كاخ گلستان و مجلس شوراي ملي آن زمان و پادگان هاي متعددي هم مثل باغ شاه و عشرت آباد شكل گرفتند.

يكسري مهندس خارجي براي اين ساخت وسازها به ايران دعوت شدند كه بعضاً مهندسان آلماني بودند و ساختمان هاي مهم مثل راه آهن و تعدادي از بانك ها و ساختمان هايي كه در باغ ملي قرار گرفته شده بود، ساختند. تعدادي از مهندسان همسايه هاي ايران مثلاً آذربايجان نيز به ايران آمدند كه ساخت وسازهاي نسبتاً برگرفته از معماري مدرني كه در غرب رايج بود ايجاد كردند. گروهي ديگر نيز ايرانيان تحصيل كرده رشته معماري در خارج بودند كه به ايران برگشته بودند و با همكاري تعدادي از مهندسان خارجي، دانشكده هنرهاي زيبا در دانشكده تهران تاسيس كردند و به فعاليت و ساخت وساز مشغول شدند كه آثار اين گروه معماران، هرچند متاسفانه تعداد زيادي از آن از بين رفته اما بعضاً در بعضي خيابان هاي مركزي مثل انقلاب، حافظ، فردوسي، سعدي و خيام هنوز باقي مانده و مشهود است. هرچند كه ايده هاي غربي كه وارد معماري و شهرسازي ايران شد با آنچه سبك تهران ناميده مي شود و در دوره قاجار شكل گرفته بود مغاير بود و شايد در تداوم آن معماري و شهرسازي نيست، وليكن باز شهر تهران در مجموع هماهنگي خاصي در عناصر معماريش وجود داشت. مصالح عمدتاً يكنواخت بود، ارتفاع ساختمان ها در حد دو يا حداكثر سه طبقه بود و رعايت اصولي كه توسط اين گروه از معماران چه معماران خارجي و چه تحصيلكردگان داخلي صورت مي گرفت كارها با نظم خاصي انجام مي شد، ضمن اينكه فضاي سبز و باغهاي اطراف شهر هم، آنچنان دستخوش تعـ*رض قرار نگرفته بود و محيط شهري در مجموع مطلوب بود.

در حاشيه محدوده آن زمان گروه سومي به نام معماران تجربي بودند كه عمدتاً براي قشرهاي متوسط و كم درآمد جامعه ساخت وساز مي كردند و آن هم يك نوع معماري ارزان قيمت در قطعات كوچك بود كه داراي هويت خاصي بود و مجموعه آنچه شهر تهران شناخته مي شد ويژگي ها و هويت خاصي داشت.

زماني كه جنگ جهاني دوم صورت گرفت با اينكه كشور مستقيماً درگير جنگ نبود اما از سمت شمال و جنوب اشغال شده بود و دوره اي بود كه تا پايان جنگ كه حدود سال 1324 بود، اقدامات عمراني چنداني صورت نگرفت. بعد از پايان جنگ جهاني دوم، دوران سلطنت پهلوي دوم آغاز شده بود كه پس از تحولات سياسي پي درپي، دوره آرام تري برقرار شد و سرمايه هاي خارجي كم و بيش وارد مملكت شدند. اصل 4 ترومن در ايران فعال شده بود و از محل كمك هاي مالي آمريكا و اصل 4، هسته هاي فني در سازمان برنامه و بودجه وزارت كشور شكل گرفتند و تفكر شهرسازي و معماري كه لازمه آن عصر بود ايجاد شد. مثلاً در همين دوران بود كه طرح جامع همدان ]كه يك شهر استثنايي در ايران است و به صورت شعاعي است، يك ميدان مركزي دارد كه شش خيابان از آن منشعب مي شوند[ توسط يك مهندس آلماني طراحي شد و بعد هم طرح هاي هادي براي بسياري از شهرهاي كشور مدنظر قرار گرفت.
اتفاق ديگري كه در دوران بعد از جنگ جهاني دوم صورت گرفت اين بود كه صنايعي در شهر تهران تا حد زيادي شروع به رشد و توسعه و گسترش كردند و باعث شد تعدادي از ثروتمندان و ملاكان بزرگ روستاهاي مختلف به تهران مهاجرت كنند و در كنار آن متمولان شهر تهران از آنجايي كه از دارايي برخوردار بودند، متوجه نياز مسكن مردم تازه مهاجرت كرده به تهران شدند و به ارزش زمين در شهر پي بردند و مقادير زيادي از زمين هاي پيرامون شهر را خريداري كردند. مثلادفعتا ً يك روستا را با كل اراضي كشاورزي و اراضي موادي كه پيرامونش جزو سند روستا بود مي خريدند. با اين اقدام اطراف شهر تهران يكسري بزرگ مالك شكل گرفت. تا اينكه به دهه 40 مي رسيم، زماني كه جمعيت شهر تهران افزايش سرسام آوري پيدا كرد. اين زمان مقطعي است كه بين آنچه قبل از اين زمان رخ داد از نظر معماري وشهرسازي و آنچه بعد به وجود آمد يك انقطاع پيش مي آيد، به طوري كه اين بزرگ مالكين اراضي را كه داشتند با نقشه هاي نسبتاً ابتدايي تفكيك كردند و زمين را با قيمت چند ده برابر خريداري شده فروختند و قشر ديگري به نام بساز و به فروش در شهر شكل گرفت كه اين زمين ها را از مالكان مي خريدند و مي ساختند و به مردم مي فروختند.

اين انقطاع به اين صورت بود كه معماري ايران از معماري گذشته خود در كل كشور و به خصوص در شهر تهران فاصله گرفت و ساخت وساز به سبك و سياق جديد برگرفته از ايده هاي مدرنيستي غرب منتها به بدترين نحو خود توسعه پيدا كرد و بعضي از دستگاه ها هم مثل بانك رهني ايجاد شد كه مثل همان مالكان بزرگ زمين هاي دولتي و اراضي خالصه را با يك مقدار نقشه بهتر تفكيك مي كرد و در معرض فروش قرار مي داد. از جمله كارهايي كه بانك رهني انجام داد محله نارمك و يوسف آباد است. در بخش خصوصي هم تهرانپارس در شرق، شهرآرا و آريا شهر در غرب را مي توان نام برد.

هنوز دولت آنچنان فكر رفع اين معضل نيفتاده بود تا اينكه در دهه پنجاه دولت تصميم گرفت اقداماتي صورت دهد و شهرها را به نظم در بياورد. در سال 1334 قانون بلديه مورد تجديدنظر قرار گرفت و تبديل به قانون شهرداري شد و در سال 1345 اين قانون بازنگري شد و در اين دوران بود كه پنج ماده كه خاص مسائل شهرسازي و كنترل ساخت وسازهاي شهري است به قانون شهرداري الحاق شد. اين پنج ماده، مواد 97، 98، 99، 100 و 101 قانون شهرداري است. به موجب ماده 97 قانون شهرداري پيش بيني شد؛ براي سروسامان دادن به وضعيت توسعه شهرها براي هر شهري توسط شهرداري طرح جامع تهيه شود. در ماده 98 شورايي به نام شوراي عالي شهرسازي براي تصويب اين طرح هاي جامع تهيه شد كه متشكل از تعدادي از وزرا بود. در ماده 99 به حريم شهر پرداخته شد و نحوه تهيه نقشه حريم شهر و تهيه نقشه جامع شهرسازي در حريم شهر مشخص شد. در ماده 100 پيش بيني شد هر مالكي موظف است در محدوده قانوني و حريم شهرها، براي هرگونه ساخت وسازي از شهرداري پروانه ساختمان بگيرد و مي توان گفت نظارت و كنترل ساخت وسازهاي شهري قانونمند شد. در ماده 101 هم مقرر شد نقشه هاي تفكيك اراضي كه به وفور توسط مالكان نقشه تهيه مي شد قبل از ثبت در ادارات ثبت به تصويب شهرداري برسد. شهرداري با اين 5 ماده قانوني ارگاني تلقي شد كه بايد براي شهر طرح جامع تهيه كند و نسبت به حريم شهر نظارت و كنترل داشته باشد، براي ساخت وسازها پروانه بدهد و در عمل تفكيك هم بررسي شهرسازي روي نقشه ها داشته باشد.

در اوايل دهه پنجاه، دو قانون ديگر به تصويب رسيد كه قانون شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران بود و قانون تغييرنام وزارت آباداني و مسكن به وزارت مسكن و شهرسازي كه همه اقدامات قبلي را كن لم يكن كرد و آن ديدگاه عدم تمركز را از بين برد و تهيه طرح هاي توسعه شهري به صورت متمركز به وزارت مسكن و شهرسازي و وزارت كشور محول شد.

افزايش جمعيت و گسترش شهر تهران ديگر هيچ دستگاهي را قادر به كنترل دقيق نمي كرد. شهرداري قادر به كنترل نبود. شهر در همه جهات رو به گسترش بود. بعضي مناطق را ملاحظه بفرماييد در نامشان يك آباد هست. يعني تمام روستاها يكي پس از ديگري در عرصه ساخت وساز شهري قرار گرفتند و تهران به شميرانات وصل شد. از شرق به ارتفاعات و كوه هاي شرق متصل شد و از غرب هم رو به كرج گسترش يافت و در جنوب هم توسعه داشت و تا اراضي كشاورزي جنوب تهران دستخوش ساخت وساز قرار گرفتند و تهران امروزي به وجود آمد.
از دهه 40 به بعد دوراني است كه شهر تهران لجام گسيخته روبه گسترش نهاده است ولي شهرسازي آن تابع ضوابط و مقررات خاصي نيست هرچند تهران صاحب طرح جامع شده بود اما در عمل آنچنان موردتوجه قرار نگرفت. بعضي از پيشنهادات طرح جامع در سال هاي 47 و 49 پيشنهادات خوبي بود كه اگر آن طرح تهيه نشده بود مشكلات تهران چندده برابر بود. مثلاً شبكه بزرگراهي شهر تهران هنوز براساس آن طرح اجرا مي شود، اراضي اي كه رزرو و ذخيره شده بود كمك شاياني كرد كه در آن مناطق ساخت وساز صورت نگيرد و شهرداري در چند سال اخير قادر به اجراي اين شبكه بزرگراهي بشود. ولي همانطور كه عرض كردم، در مجموع از دهه 40 به بعد ساخت وسازهاي شهري ناهماهنگ و به طور غيرقابل اغماض مي توان گفت از يك درهم ريختگي و بي نظمي برخوردار است ضمن اينكه از ايمني لازم هم برخوردار نبوده است.
در سال 1353 تحولي جديد هم صورت گرفت و آن افزايش قيمت نفت بود كه يكباره از بشكه اي دو، سه دلار به 30 دلار افزايش يافت و پول سرشاري از محل فروش نفت وارد كشور شد و طبيعي است كه چون زيرساخت هاي مملكت گنجايش سرمايه گذاري در بخش كشاورزي و صنعت را نداشت اين پول سرازير شد به بخش مسكن و ساخت وسازهاي زيادي در آن سال ها انجام شد و اين ساخت وسازها چون خيلي سريع انجام شد و روز به روز هم ارزش زمين و ساختمان بالامي رفت، آن قشري كه دست اندركاران فروش اين ساختمان ها بودند قيمت زمين و مسكن را به يكباره افزايش دادند.

در سال هاي اوليه بعد از انقلاب كشور در حال جنگ بود و دولت در اين دوران اقدام مثبتي براي جلوگيري از افزايش قيمت زمين و مسكن انجام داد و سه قانون پي درپي در فاصله زماني چند سال گذراند كه قانون لغو مالكيت به اراضي مواد، قانون اراضي شهري و بعد قانون زمين شهري هستند كه تاحدودي مداخله دولت را در كنترل بازار زمين و قيمت مسكن افزايش داد و دولت تا حد زيادي در اين زمينه موفق شد. منتها از ديدگاه معماري و شهرسازي، دولت زمين ارزان به قشر متوسط و كم درآمد جامعه مي داد و آنها هم از توانايي مالي زيادي برخوردار نبودند بنابراين گسترش حاشيه شهرها بدون رعايت اصول شهرسازي و معماري شكل گرفت و در اطراف تهران، شاهد آماده سازي هاي زياد زمين توسط دولت هستيم. مثل دارآباد و كوي هاي مختلف كه اينها يك ناهماهنگي جديد بر پيكر شهر وارد كرد.
از طرفي در سال هاي 67 و 68 دولت كمك هايش را به شهرداري ها تقليل داد و بعضاً قطع كرد و مساله خودكفايي شهرداري ها مطرح شد. آسان ترين راهي كه در مقابل شهرداري ها قرار گرفت فروش تراكم يا به عبارتي فروش فضاي بالاي قطعات زميني كه مالك داشتند به خود مالكين و ايجاد ساختمان هاي مرتفع و بلندمرتبه در شمال شهر تهران و ساختمان هاي 4 و 5 طبقه در كوچه پس كوچه هاي مركز و جنوب شهر بود. در آن سال ها دوران بعد از جنگ بود و جمعيت نيز در شهر تهران رو به افزايش بود.

اين مسائل و بعضي از بي انضباطي هايي كه در دوران قبل از آن به وجود آمده بود و تغييرات مداوم در تراكم ها توسط شهرداري و ايجاد ساختمان هاي ناهماهنگ در مقاطع هاي زماني گوناگون با تغيير تراكم ها و عدم كنترل از نظر ايجاد هماهنگي هاي لازم و مساله بلندمرتبه سازي هم به آن اضافه شد و گسترش شهر از آن زمان تا به حال به حدود دو برابر افزايش يافت. با از بين بردن ميراث طبيعي كه در شمال شهر تهران دامنه هاي البرز و باغات شميرانات وجود داشت، با از بين بردن سكون و آرامش نسبي كه در بافت هاي مركزي شهر وجود داشت و با گسترش شهر در نقاط پيرامون جنوب و شرق و غرب شهر، تهران امروزي شكل گرفته است، تهراني كه نه داراي هويت است؛ هويتي كه در دوران گذشته تا اوايل قرن جديد از آن برخوردار بوده، نه از نظر زيبايي شناسي واجد ارزش است. تهراني كه از نظر بصري با آلودگي هاي زيادي مواجه است، نه از نظر مساله زيست محيطي از استانداردهاي لازم برخوردار است، نه فضاي سبز كافي دارد. با اينكه شبكه بزرگراهي با استفاده از فروش تراكم به سرعت توسعه پيدا كرده و دو خط مترو هم ساخته شده از ترافيك مناسبي برخوردار نيست و مهم تر اينكه مردم شهر از مسكن مطلوب برخوردار نيستند. مخصوصاً در يكي دوسال اخير آنچنان قيمت مسكن افزايش يافته كه بسياري از گروه هاي متوسط و كم درآمد جامعه را از بازار زمين و مسكن خارج كرده و تهراني كه از نظر شغل و اشتغال با اينكه حدود 30درصد از تسهيلات زيربنايي و صنايع كشور در پيرامونش وجود دارد در مشكل به سر مي برد. بيكاري در آن بسيار زياد است و با تهراني مواجه هستيم كه امنيت و آرامش براي ساكنين آن به حداقل خود رسيده است. از ديدگاه معماري و شهرسازي هم آن ويژگي هاي خاصي كه در گذشته داشته را از دست داده و شهري است كه به سختي مي توان بسياري از مناطقش را از هم تميز داد و هويت خاصي براي محلاتش تصور كرد.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا