فرانسه در پایان قرن شانزدهم میلادی از جنگهای ویرانگر مذهبی بیرون آمد و تحت رهبری شاه هانری چهارم، وارد عصر بازسازی و احیای خود شد. شاه هانری چندان عمر نکرد تا سیادت و برتری فرانسه در اروپا را ببیند. او در سال ۱۶۱۰ به دست یک کاتولیک متعصب به قتل رسید.
پسر او لویی سیزدهم در آن ایام ۹ سال داشت؛ بنابراین، مادرش ماری دو مدیچی – دختر کاترین دو مدیچی– به عنوان نایب السلطنهی شاه منصوب شد. شاه لویی سیزدهم رسماً از سال ۱۶۱۰ به سلطنت رسید و تا ۱۶۴۳ بر فرانسه حکومت کرد. او کشورش را به ابرقدرت اصلی اروپا تبدیل نمود و در نیل به این هدف، از پشتیبانی موثر کاردینال ریشیلیو بهره جست.
****************************
سالهای نخست
لویی سیزدهم در ابتدا قدرت چندانی نداشت تا امور حکومتی را شخصاً در اختیار بگیرد. مادرش که به عنوان نایبالسلطنه، امور مملکت را تحت نظارت داشت، به تدریج بر قدرت خویش می افزود. در سال ۱۶۱۴، لویی به سن حکومتداری رسید اما مادرش همچنان تا ۳ سال بعد بر مسند قدرت جای داشت. ماری مدیچی در ادامه سیاست خارجی خود مبنی بر اتحاد فرانسه و اسپانیا، مقدمات ازدواج لویی سیزدهم و پرنسس آن – دختر فیلیپ سوم شاه اسپانیا- را فراهم نمود. مراسم ازدواج در نوامبر ۱۶۱۵ برگزار شد.
ماری دو مدیچی
در سال ۱۶۱۷ شاه که احساس می کرد از عرصهی قدرت کنار گذاشته شده، فرد بانفوذی به نام شارل آلبر دو لوینه (Charles Albert de Luynes) را به عنوان مشاور خود معین نمود. دو لوینه به زودی به قدرتمندترین سیاستمدار دربار تبدیل شد و به شاه کمک کرد تا قدرت را از ملکه مادر بگیرد. در سال ۱۶۱۸ ملکه مادر به شهر بلوآ تبعید شد و شاه لویی سیزدهم توانست در رأس هرم قدرت جای بگیرد.
دو لوینه
بعدها در اوت ۱۶۲۰ مشاور ماری مدیچی – کاردینال ریشیلیو – بین شاه و مادرش وساطت کرد و توانست زمینههای بازگشت ملکه مادر به پاریس را فراهم سازد. اما روابط بین ماری مدیچی و شاه برای همیشهخصمانه باقی ماند.
صدراعظم جدید
بعد از مرگ دو لوینه در دسامبر ۱۶۲۱، قیام سراسری هوگنوتها (پروتستانهای فرانسه) در جنوب کشور آغاز شد. شاه در بهار ۱۶۲۲ شخصاً فرماندهی نیروهای نظامی را در جنگ برعهده گرفت و موفق شد چندین پایگاه اصلی هوگنوتها را تصرف کند. در اکتبر همان سال، آتش بس میان طرفین برقرار گردید.
کاردینال ریشیلیو در جنگ اخیر، شجاعت بسیاری از خود نشان داد اما شاه همچنان به خاطر پشتیبانی ریشیلیو از ملکه مادر، نسبت به او بدبین بود. به تدریج، ریشیلیو با نشان دادن تواناییهای خویش، شاه را مجاب کرد که به قضاوتهای سیـاس*ـی او اعتماد نماید. کاردینال ریشیلیو سرانجام در سال ۱۶۲۴ به عنوان صدراعظم فرانسه انتخاب شد.
کاردینال ریشیلیو
*****************************
شاه لویی سیزدهم در میدانهای نبرد رشادت زیادی از خود نشان داده بود اما بیماری مداوم و ضعف کنترل روانی، باعث دوری وی از امور مهم حکومتی شد؛لذا، کاردینال ریشیلیو به تدریج بر قدرت خویش افزود و پرنفوذترینشخصیت سیـاس*ـی فرانسه شد. او در داخل کشور کوشید مخالفان سلطنت را در هم بشکند و نوعی سلطنت مطلقه را به نفع خاندان بوربون برقرار سازد. وی همچنین در عرصه سیاست خارجی نیز تلاش نمودکه با امپراتوری هابسبورگ مقابله کند.
در سال ۱۶۲۸، کاردینال ریشیلیو توانست شهر لاروشل – مرکز شورشیان هوگنوت- را تسخیر کند و به قیام سراسری آنها پایان دهد. او بلافاصله از شاه خواست که اجازهی لشکرکشی به ایتالیا را به او بدهد (شمال ایتالیا تحت نفوذ خاندان هابسبورگ قرار داشت). قابل ذکر است که همزمان، خاندان هابسبورگ درگیر جنگی بزرگ موسوم به جنگ سی ساله بودند.
اتحاد شاه و ریشیلیو
اخبار مربوط به لشکرکشی احتمالی فرانسویان به ایتالیا، موجب تنش در روابط سیـاس*ـی این کشور و اسپانیا شد. گروهی از کاتولیکهای طرفدار اسپانیا که ملکه مادر در رأس آنان قرار داشت، شاه را تهدید کردند که ریشیلیو را از کار برکنار سازد. لویی سیزدهم پس از چندین روز تأمل، در ۱۲ نوامبر ۱۶۳۰ رسماً اعلام نمودکه از صدراعظم خود حمایت خواهد کرد؛ در نتیجه، ملکه مادر و برادر شاه – که جزو رهبران این شورش بود- تبعید شدند. کاردینال ریشیلیو که از پشتیبانی لویی سیزدهم در این لحظات حساس به خوبی منتفع شده بود، تا پایان عمر به شاه وفادار ماند و او را در مقابل اشراف یاغی حمایت کرد.
****************************
در مه ۱۶۳۵ دولت فرانسه به اسپانیا اعلان جنگ داد. در اوت سال بعد، اسپانیاییها به شکلی ناگهانی، به نزدیکی پاریس رسیدند. کاردینال ریشیلیو به شاه پیشنهاد داد که از شهر خارج شود اما لویی سیزدهم در اقدامی متهورانه، نیروهای فرانسوی را به سوی میدان جنگ رهبری کرد و در نبردی تمام عیار، ارتش اسپانیا را در هم شکست.
فرانسه در جریان جنگ سی ساله، جانب پروتستانها را گرفت و با امپراتوری سوئد، انگلستان و تعدادی از ایالات آلمانی متحد شد. در سپتامبر ۱۶۳۸، ولیعهد فرانسه، شاهزاده لویی به دنیا آمد که در آینده، لویی چهاردهم ملقب به پادشاه خورشید نام گرفت.
**************************
وابستگی مداوم شاه به ریشیلیو به تدریج قوت گرفت؛ به نحوی که با مرگ کاردینال در دسامبر ۱۶۴۲، لویی سیزدهم نتوانست امور حکومتی را به نحو احسن در اختیار بگیرد. او نیز پنج ماه بعد در اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت و جای خود را به فرزند خردسالش، لویی چهاردهم سپرد.
شاه لویی سیزدهم یکی از پادشاهان بلندآوازهی تاریخ فرانسه است که طی ۳۳ سال سلطنت موفق شد کشورش را در عرصه سیـاس*ـی اروپا سرآمد کند. بی شک، موفقیتهای آتی لویی چهاردهم، مبتنی بر بنیانهای مستحکمی بود که لویی سیزدهم و کاردینال ریشیلیو بر جای گذاردند.
پسر او لویی سیزدهم در آن ایام ۹ سال داشت؛ بنابراین، مادرش ماری دو مدیچی – دختر کاترین دو مدیچی– به عنوان نایب السلطنهی شاه منصوب شد. شاه لویی سیزدهم رسماً از سال ۱۶۱۰ به سلطنت رسید و تا ۱۶۴۳ بر فرانسه حکومت کرد. او کشورش را به ابرقدرت اصلی اروپا تبدیل نمود و در نیل به این هدف، از پشتیبانی موثر کاردینال ریشیلیو بهره جست.
****************************
سالهای نخست
لویی سیزدهم در ابتدا قدرت چندانی نداشت تا امور حکومتی را شخصاً در اختیار بگیرد. مادرش که به عنوان نایبالسلطنه، امور مملکت را تحت نظارت داشت، به تدریج بر قدرت خویش می افزود. در سال ۱۶۱۴، لویی به سن حکومتداری رسید اما مادرش همچنان تا ۳ سال بعد بر مسند قدرت جای داشت. ماری مدیچی در ادامه سیاست خارجی خود مبنی بر اتحاد فرانسه و اسپانیا، مقدمات ازدواج لویی سیزدهم و پرنسس آن – دختر فیلیپ سوم شاه اسپانیا- را فراهم نمود. مراسم ازدواج در نوامبر ۱۶۱۵ برگزار شد.
![Santi_di_Tito_-_Portrait_of_the_Young_Maria_de_Medici_-_WGA22719.jpg](http://historical-site.persiangig.com/image/History%20of%20France/Louis%20xiii/Santi_di_Tito_-_Portrait_of_the_Young_Maria_de_Medici_-_WGA22719.jpg)
ماری دو مدیچی
در سال ۱۶۱۷ شاه که احساس می کرد از عرصهی قدرت کنار گذاشته شده، فرد بانفوذی به نام شارل آلبر دو لوینه (Charles Albert de Luynes) را به عنوان مشاور خود معین نمود. دو لوینه به زودی به قدرتمندترین سیاستمدار دربار تبدیل شد و به شاه کمک کرد تا قدرت را از ملکه مادر بگیرد. در سال ۱۶۱۸ ملکه مادر به شهر بلوآ تبعید شد و شاه لویی سیزدهم توانست در رأس هرم قدرت جای بگیرد.
دو لوینه
بعدها در اوت ۱۶۲۰ مشاور ماری مدیچی – کاردینال ریشیلیو – بین شاه و مادرش وساطت کرد و توانست زمینههای بازگشت ملکه مادر به پاریس را فراهم سازد. اما روابط بین ماری مدیچی و شاه برای همیشهخصمانه باقی ماند.
صدراعظم جدید
بعد از مرگ دو لوینه در دسامبر ۱۶۲۱، قیام سراسری هوگنوتها (پروتستانهای فرانسه) در جنوب کشور آغاز شد. شاه در بهار ۱۶۲۲ شخصاً فرماندهی نیروهای نظامی را در جنگ برعهده گرفت و موفق شد چندین پایگاه اصلی هوگنوتها را تصرف کند. در اکتبر همان سال، آتش بس میان طرفین برقرار گردید.
کاردینال ریشیلیو در جنگ اخیر، شجاعت بسیاری از خود نشان داد اما شاه همچنان به خاطر پشتیبانی ریشیلیو از ملکه مادر، نسبت به او بدبین بود. به تدریج، ریشیلیو با نشان دادن تواناییهای خویش، شاه را مجاب کرد که به قضاوتهای سیـاس*ـی او اعتماد نماید. کاردینال ریشیلیو سرانجام در سال ۱۶۲۴ به عنوان صدراعظم فرانسه انتخاب شد.
![Richelieu.jpg](http://historical-site.persiangig.com/image/History%20of%20France/Louis%20xiii/Richelieu.jpg)
کاردینال ریشیلیو
*****************************
شاه لویی سیزدهم در میدانهای نبرد رشادت زیادی از خود نشان داده بود اما بیماری مداوم و ضعف کنترل روانی، باعث دوری وی از امور مهم حکومتی شد؛لذا، کاردینال ریشیلیو به تدریج بر قدرت خویش افزود و پرنفوذترینشخصیت سیـاس*ـی فرانسه شد. او در داخل کشور کوشید مخالفان سلطنت را در هم بشکند و نوعی سلطنت مطلقه را به نفع خاندان بوربون برقرار سازد. وی همچنین در عرصه سیاست خارجی نیز تلاش نمودکه با امپراتوری هابسبورگ مقابله کند.
در سال ۱۶۲۸، کاردینال ریشیلیو توانست شهر لاروشل – مرکز شورشیان هوگنوت- را تسخیر کند و به قیام سراسری آنها پایان دهد. او بلافاصله از شاه خواست که اجازهی لشکرکشی به ایتالیا را به او بدهد (شمال ایتالیا تحت نفوذ خاندان هابسبورگ قرار داشت). قابل ذکر است که همزمان، خاندان هابسبورگ درگیر جنگی بزرگ موسوم به جنگ سی ساله بودند.
اتحاد شاه و ریشیلیو
اخبار مربوط به لشکرکشی احتمالی فرانسویان به ایتالیا، موجب تنش در روابط سیـاس*ـی این کشور و اسپانیا شد. گروهی از کاتولیکهای طرفدار اسپانیا که ملکه مادر در رأس آنان قرار داشت، شاه را تهدید کردند که ریشیلیو را از کار برکنار سازد. لویی سیزدهم پس از چندین روز تأمل، در ۱۲ نوامبر ۱۶۳۰ رسماً اعلام نمودکه از صدراعظم خود حمایت خواهد کرد؛ در نتیجه، ملکه مادر و برادر شاه – که جزو رهبران این شورش بود- تبعید شدند. کاردینال ریشیلیو که از پشتیبانی لویی سیزدهم در این لحظات حساس به خوبی منتفع شده بود، تا پایان عمر به شاه وفادار ماند و او را در مقابل اشراف یاغی حمایت کرد.
****************************
در مه ۱۶۳۵ دولت فرانسه به اسپانیا اعلان جنگ داد. در اوت سال بعد، اسپانیاییها به شکلی ناگهانی، به نزدیکی پاریس رسیدند. کاردینال ریشیلیو به شاه پیشنهاد داد که از شهر خارج شود اما لویی سیزدهم در اقدامی متهورانه، نیروهای فرانسوی را به سوی میدان جنگ رهبری کرد و در نبردی تمام عیار، ارتش اسپانیا را در هم شکست.
![89d000a0-cf7f-4c71-938d-1c640a1419c2.jpg](http://historical-site.persiangig.com/image/History%20of%20France/Louis%20xiii/89d000a0-cf7f-4c71-938d-1c640a1419c2.jpg)
فرانسه در جریان جنگ سی ساله، جانب پروتستانها را گرفت و با امپراتوری سوئد، انگلستان و تعدادی از ایالات آلمانی متحد شد. در سپتامبر ۱۶۳۸، ولیعهد فرانسه، شاهزاده لویی به دنیا آمد که در آینده، لویی چهاردهم ملقب به پادشاه خورشید نام گرفت.
**************************
وابستگی مداوم شاه به ریشیلیو به تدریج قوت گرفت؛ به نحوی که با مرگ کاردینال در دسامبر ۱۶۴۲، لویی سیزدهم نتوانست امور حکومتی را به نحو احسن در اختیار بگیرد. او نیز پنج ماه بعد در اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت و جای خود را به فرزند خردسالش، لویی چهاردهم سپرد.
شاه لویی سیزدهم یکی از پادشاهان بلندآوازهی تاریخ فرانسه است که طی ۳۳ سال سلطنت موفق شد کشورش را در عرصه سیـاس*ـی اروپا سرآمد کند. بی شک، موفقیتهای آتی لویی چهاردهم، مبتنی بر بنیانهای مستحکمی بود که لویی سیزدهم و کاردینال ریشیلیو بر جای گذاردند.