نام مجموعه اشعار: زلف دل دزد شاعر: نازنین آگاه
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
پیچشِ زلف سیه روی تو
آنچنان کرد مرا مـسـ*ـت و خمـار
که فراموشم شد تو کجا و من بیچاره کجا
را مطالعه فرمایید.
برای ایجاد موضوع جدید در ساب ادبیات نوشتاری، موارد زیر را رعایت کنید:
- عنوان تاپیک نباید تکراری و مشابه باشد.
- حجم پستها نباید کم باشد.
- پست اسپم و تکراری نباید در تاپیک وجود داشته باشد.
- سبک و ژانر و توضیح محتوا را در پست آغازین تاپیک ذکر کنید.
تاپیک دلنوشتهی شما تایید شد 🌹
درصورت بروز هرگونه سوال و مشکل، با مدیریت تالار درارتباط باشید.
سالگرد دوری :
چنان دردی در این سـ*ـینه دارم
که سنگین است و من طاقت ندارم
چه دردی دارد این هفت سالِ دوری
چه عشقی باشد این سنگ و صبوری
بدان ...
آنقدر برایت لیلی بودم
تو حتی ذره ای مجنون نبودی
عشق گر باشد جهان را بیشمار
سهم این دل نفرت و غمباد و گریان بودن است
زجه و فریاد و افسوس گفتن است
گر تو مـسـ*ـت و مجنون او باشی هنوز
قسمتِ تو ز این عشقِ بزرگ
لب به لب مغموم و غمگین بودن است
چشم و ابروی تو ای حضرت یار
بی مثال است انگار
طعم لب های تو ای زیبا یار
طعم ناب شـراب است انگار
حکم آغـ*ـوش تو ابریشمِ زر
بـ..وسـ..ـه هایت بکر و ناب است و نگاهت سوزان
درد و درمان منی حضرت یار
روزگاری که بر وفق مرادم نگذشت
عشق جانی که تیشه به جانم زد و رفت
نا رفیقی که زین پسِ سادگیم
خنجرِ زهری به این جان زد و رفت
گوشه ای سالم نمانده در بدن
بر گونه هایم اشک نه! سیلی پر خون، جاری است
آنقدر زخم ها بر این تن خورده که
صد هزار بار هم بمیرم
بازم کم است