دلنوشته کاربران مجموعه دلنوشته دفتر دلتنگی | Lightning᭄ کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع Firelight̸
  • بازدیدها 1,210
  • پاسخ ها 21
  • تاریخ شروع

Firelight̸

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/07
ارسالی ها
1,273
امتیاز واکنش
47,038
امتیاز
1,040
سن
21
سلام به همگی
میخوام اینجا متن های قشنگ و غمگین بذارم
از اسمشم که معلومه...دفتر دلتنگی. فقط شما چیزی نذارین لطفا. ممنون
اگه هم دوست داشتین و از مطالب خوشتون اومد پیگیری موضوع رو بزنید:aiwan_light_cray:
ممنونم باز هم از همه
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    1_
    مانند هر هفته به وعده گاه همیشگی مان میرسم. آخرین باری که اینجا بودیم داشتیم با هم بحث میکردیم.
    هنوز صدایش در گوشم زنگ می زند که میگفت:اینجا عجیب ترین سکوت دنیا را دارد. هم آرامش بخش است و هم ترسناک
    جواب میدهم:موافقم.
    _انسان هم موجود عجیبی است. چرا وقتی که می داند روزی می میرد، دل می شکند و دیگران را ازرده میکند؟
    _خب می داند که می میرد؛اما باور ندارد که ممکن است این اتفاق سر خودش بیاید
    _اگر من هم روزی بمیرم...
    نمیگذارم حرفش راتمام کند و میگویم:دیگر این حرف را نزن.
    _چرا؟
    _چون من هم نمیتوانم بدون تو زندگی کنم
    _اما من خیلی از مرگ میترسم؟
    _چرا؟
    _چون آنجا تنها نیشوم و نمی توانم ببینمت
    _خب نمیر. دیدی چه راه حل ساده ای داشت؟
    _مگر دست خودم است؟
    _نه پس دست من است!
    و با دستم لپش را میکشم که صدایش در می آید و می گوید:آخ! دردم آمد.
    _این کار را کردم که دردت بیاید و دیگر از این حرف های مزخرف نزنی.
    او با حرص نگاه میکند و من دیوانه وار به چهره قرمز رنگش میخندم و این آخرین خنده هایم با او بود.
    از خاطرات بیرون می آیم. اشکی را که مزاحم بود پاک میکنم برای آخرین بار دستی بر روی نامش میکشم و زمزمه میکنم:خدا نگهدار دلبندم.
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    2_
    من خود صدای شکستن قلبم را شنیدم
    و مرگ خود را به چشم دیدم
    هنگامی که دست اورا در دست دیگری دیدم...
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    3_
    دستی بر روی نام زیبایش میکشم و میگویم:دلم برایت تنگ شده.کاش اینجا بودی...
    و بلند میشوم.
    نمیدانم جای اوست که خالی تر شده یا زمستان است که سردتر شده؟
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    4_
    دختر به مردی که رو به رویش ایستاده و آماده رفتن است نگاه میکند.
    اشک در چشمانش حلقه میزند. با بغض میگوید:نمی شود نروی؟ مگر مجبوری؟

    مرد پاسخ میدهد:مجبورم. برای من نیز آسان نیست.
    _پس حداقل مرا نیز با خودت ببر.
    _دیوانه شده ای؟ آنجا که جای یک زن نیست. خطرناک است!
    _اما...
    _خواهش میکنم دیگر این بحث را ادامه نده.
    _من بدون تو اینجا چه کار کنم؟ تو که میدانی من یک ثانیه هم اینجا بدون تو دوام نمی آورم.
    _چرا تو بدون من هم دوام می آوری. خوب نیست پشت سر مسافری که معلوم نیست بر میگردد یا نه گریه کنی. برایم آرزوی پیروزی کن.
    _من برایت آرزوی سلامتی و پیروزی میکنم. اما تو نیز قول بده برگردی. فهمیدی؟ قول بده.
    مرد چشمان اشک آلود همسر عزیز تر از جانش را پاک میکند و می گوید :نمی توانم چنین قولی بدهم در عوض تو به من قول بده که از فرزندمان خوب نگهداری خواهی کرد.
    و دستی روی شکم بر آمده همسرش می کشد.
    _ باشد.
    قول می‌دهم.
    مرد لبخندی از سر رضایت می زند و پیشانی همسرش را با عشق می بوسد و زمزمه می کند :خدا نگهدارتان.
    زن با صدای دخترش که می گفت ((خداحافظ مادر من به دانشگاه می روم)) از خاطرات بیرون می‌آید.دستی روی قاب عکس شوهرش می‌کشد و می‌گوید: من به قولم وفا کردم پس تو کی خواهی برگشت؟
     
    آخرین ویرایش:

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    1552885170167216437565684316501.jpg
    بعلههههه
    این نفاشی رو که می بینید میگین چه ربطی به دفتر دلتنگی داره؟
    اما این خیلی به دفتر دلتنگی ربط داره. چون من اینو با اشک چشم کشیدم. خیلی سرش مکافات کشیدم. اصلا جریانی برای خودش داره. :campe45on2:
    بماند:aiwan_light_blumf:
    ولی خدایی نگاه کنید چه خوب کشیدم:campe545457on2:
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    دوستان پست جدید مخصوص عید
    ممکنه متن به نظرتون تکراری بیاد ولی ببخشید. اینو خودم نوشتم Hanghead
    [HIDE-THANKS]همه در تکاپوی خرید برای عید هستند. دخترک با شادمانی ماهی قرمز های داخل تُنگ را بر سر سفره هفت سین می گذارد. همه خوشحالند.
    اما...
    اما یادی کنیم...
    یادی کنیم از آنهایی که در بستر بیماری خفته اند.
    یادی کنیم از کسانی که چشم به راه مسافرشان هستند.
    یادی کنیم از افرادی که اولین یا چندمین سالی است که عید نوروز را بدون عزیزانشان شروع میکنند.
    یادی کنیم از آرمیدگان در خاک.
    یادی کنیم از گل فروش کنار خیابان که چگونه سال خود را شروع خواهد کرد.
    یادی کنیم از کارگری که موقع سال تحویل از فرط خستگی نمی تواند بیدار بماند.
    یادی کنیم از....
    یادی کنیم از آدم های اطرافمان. که چگونه سال خود را شروع میکنند.
    و در آخر...
    یادی کنیم از پدرم که اولین نوروز را بدون او شروع خواهم کرد...
    و حال خودتان جای خالی را پر کنید
    یادی کنیم از... [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    پدر عزیزم
    اولین سالی است که عید را بدون تو شروع کردیم و اولین فروردینی بود که تولدت را در کنارت نبودم. کاش تولدت را اول فروردین سال دیگر در کنارت باشم و بتوانم دوباره چهره مهربانت را ببینم.
    دلم برایت تنگ شده است...
     
    آخرین ویرایش:

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    درد عشق.

    درد انتظار

    درد دوری

    درد جدایی

    درد دلتنگی

    درد.........

    مگر عمر انسان چقدر است که همه این درد ها را با هم تحمل کند؟
     

    Firelight̸

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/07
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    47,038
    امتیاز
    1,040
    سن
    21
    این روزها سخت دلتنگم و امان از این لحظات سخت که به سختی هر چه تمام تر میگذرد.
    امید می دهند که این ها هم خواهد گذشت.
    اما کی؟
    کی؟...
     

    برخی موضوعات مشابه

    Z
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,530
    Zhinous_Sh
    Z
    بالا