هوا بسیار زیبا و دونفره است.
و من هم کسی را دارم تا با او به زیر بارانم قدم بزنم.
من همیشه با او راه میروم و به همه جا سر میزنم.
او تنهایی من است، من همیشه با اوقدم میزنم!
فراری ام از این دنیا.
فراری ام از این جهان و بدی هایش.
فراری ام از این آدم ها، که قلب های انسان ها را مانند ظرفی به راحتی میشکنند.
فراری ام از این شلوغی تنهایی.
آری، من همان آدم فراری ام!
این آدم هارا میبینی؟
همان هایی که بی آنکه بفهمند از کنار تو و تمام آدم های دیگر رد میشوند.
همان هایی که قلبی کوکی و بی احساس، همچون ساعت های بی رحمی دارند، که تو را نمیبینند.
همان آدم هایی که از بمیری هم شاید یک قطره کوچک بی ارزش اشک هم برایت نریزند.
این آدم ها، آدم های کوکی هستند.
چه دنیایی است این دنیا
بی آنکه گناهکار باشی، تو را گناهکار میخواند!
به آنکه خلافی کرده باشی، به تو دستبند میزند!
بی آنکه به کسی بد کرده باشی، به تو بد میکند!
و بی آنکه قلبی شکسته باشی، قلبت را میشکنند!
آرام باش، چون وقتی بمیری، دیگر کسی تورا بد نمی شمارد.
آرام باش، چون وقتی بخوابی، دیگر کسی به تو دشنام نمیدهد.
آرام باش، چون وقتی چشم هایت را ببندی، دیگر این دنیا را نمیبینی.
آرام باش، چون وقتی نباشی، دیگر کسی کنارت نیست!