شده دلت بگیرد از آدمای اطرافت؟!
همان ها که نزدیکشان می پنداشتی، و هرگز رفتن را برایشان تعبیر نمی کردی!
همان ها که طعم بودن را به لب های تشنه از عطش ماندن را چشانیدند و به یکباره تو را میان، سیاهی های معلق رهاکردند!
همان ها که رفیق می پنداشتیشان و برایشان از خویشتن خویش گذر می کردی؟!
شده دلت بگیرد و هیچ داروی شفابخشی زخم عمیق بنشسته بر دلت را مرهم نباشد؟!
دلم گرفته است ای کاش خدا کاری بکند...
همان ها که نزدیکشان می پنداشتی، و هرگز رفتن را برایشان تعبیر نمی کردی!
همان ها که طعم بودن را به لب های تشنه از عطش ماندن را چشانیدند و به یکباره تو را میان، سیاهی های معلق رهاکردند!
همان ها که رفیق می پنداشتیشان و برایشان از خویشتن خویش گذر می کردی؟!
شده دلت بگیرد و هیچ داروی شفابخشی زخم عمیق بنشسته بر دلت را مرهم نباشد؟!
دلم گرفته است ای کاش خدا کاری بکند...
آخرین ویرایش: